مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

واگذاری 280هزار متر مربع از پارک ملی تَندوره

28هکتار از زمین‌های پارک ملی تندوره، یکی از قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین ذخیره گاه‌های تنوع زیستی ایران در استان خراسان رضوی با حکم کمیسیون منابع طبیعی شهرستان درگز به مردم واگذار شد. این منطقه شامل 28 هکتار از اراضی دامنه حاشیه تفرجگاه چلمیر از دره قرقول جشن‌آباد تا حوزه تفرجگاه چرلاق است که بنابر ادعای برخی از اهالی روستاهای اطراف پارک ملی مبنی بر آبا و اجدادی بودن این زمین‌ها به آنها بر گردانده شد تا محیط زیست کشور بار دیگر شاهد تولد واقعه سرخه حصاری دیگر و افزایش تنش میان گارد زحمت‌کش محیط زیست با مردم محلی باشد.

این در حالی است که بنابر ماده 31 تبصره 4 قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع، آن دسته از اراضی جنگلی، جلگه‌ای، مراتع و بیشه‌های طبیعی که به منظور حفظ نسل شکار از طرف سازمان حفاظت محیط زیست با رعایت قوانین و مقررات مربوط، به عنوان پارک ملی یا منطقه حفاظت شده اعلام شده و در اختیار سازمان مزبور قرار داشته، قابل واگذاری به غیر نبوده و در هر زمان یا مرحله‌ای قابل استرداد است و می‌تواند دارای شاکی مدعی العموم باشد. در واقع بنابر تبصره 5 لایحه قانونی واگذاری اراضی موضوع تبصره 4 ماده 31 اصلاحی قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها و مراتع و ماده 3 قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست واگذاری این اراضی ممنوع بوده و نسبت به استرداد زمین باید اقدام شود. این مصوبه در اجرای اصل 123 قانون اساسی مصوب جلسه علنی مورخ 1/4/1382 که با عنوان طرح یک فوریتی (لغو سند مالکیت و یا قرداد واگذاری زمین‌های مالی اعم از منابع طبیعی سازمان یا اراضی و زمین‌هایی که توسط دولت به افراد حقیقی یا حقوقی و نهاد‌ها و ارگان‌ها جهت اجرای طرحی واگذار شده و آن طرح در تاریخ مقرر در قرارداد اجرا نشده ) به مجلس شورای اسلامی تقدیم و مطابق اصل 112 قانون اساسی به مجمع تشخیص مصلحت نام ارسال و با تایید آن مجمع در تاریخ 14/6/1386 به دولت ابلاغ شد. لذا هر گونه تصرفات در پارک ملی تندوره، با قوانین حاکم بر پارک‌های ملی کاملا منافات داشته و نقض حقوق نسل حاضر و نسل آتی تلقی می‌شود. از سوی دیگر واگذاری این اراضی باعث شده تا سایر روستاهای حاشیه پارک ملی تندوره نیز بر شعله‌های آتش افروخته شده توسط برخی از مسوولان دامن زده و ادعای میراث اجدادی خویش را کنند! تخریب و تجزیه پارک ملی گلستان، پارک ملی ارومیه، پارک ملی خجیر، پارک ملی سرخه حصار و اینک پارک ملی تندوره به هر بهانه اقداماتی بودند که بر اثر سهل انگاری برخی از مسوولان کشوری در جایگاه‌های مختلف انجام پذیرفته است. مهم‌ترین بهانه از جانب این قبیل مسوولان، توسعه و نیز برقراری عدالت است. حال آنکه توسعه به بهانه تخریب محیط زیست، در نهایت به شکست می‌انجامد و این عین خیانت است، که تهدید کننده سلامت و حیات نسل‌های آینده است. راستی چرا باید قانون به‌قدری ضعیف و مظلوم انگاشته شود، که وجهه قانونی خویش را از دست دهد؟ این نوع توسعه سال‌هاست که از جانب سایر کشورهای دنیا مردود شناخته شده است، در صورتی که متاسفانه طی چند سال اخیر به شدت در کشور ما رواج یافته است. به‌نظر می‌رسد که برخی مسوولان کشوری می‌بایست حداقل با موازین توسعه پایدار و ارزش‌های تنوع زیستی، وضعیت و قوانین حاکم در آن در سایر نقاط دنیا یا حداقل مصوبات ابلاغی از طرف مجلس شورای اسلامی آشنایی بیشتری پیدا کنند.
بنابر بر قوانین و مقررات مناطق چهارگانه و مقررات IUCN، پارک‌های ملی به مناطقی گفته می‌شود که نمونه برجسته‌ای از عوارض زمین‌شناسی، بوم‌شناسی، جغرافیایی و چشم اندازهایی که دارای اهمیت ملی هستند، را در خود جای دادند. در واقع مدیریت این مناطق می‌بایست بر اساس حفظ ارزش‌های طبیعی، تمامیت و یکپارچگی پارک‌ها و حفظ آن در برابر تخریب ناشی از استفاده بازدید کنندگان، را سرلوحه خود قرار دهد. این در صورتی است که تاسیس واحد‌های صنعتی و مراکز جمعیتی در جوار پارک‌ها فقط در صورت تضمین موجودیت و شرایط طبیعی پارک مجاز است. بر اساس مقررات اتحادیه جهانی حفاظت عبور لوله‌های نفت و گاز، ریل راه‌آهن، اتوبان و غیره در پارک‌های ملی ممنوع است. در ضمن هر گونه تسهیلات برای بازدیدکنندگان در پارک‌ها بایستی بر اساس مطالعات طرح جامع در مناطق مناسب طوری صورت گیرد که هیچ گونه اثری روی مجموعه طبیعی پارک نداشته باشد، اما متاسفانه این مورد نیز با گسترش تفرجگاه چلمیر در پارک ملی تندوره به‌طور غیر اصولی، کاملا نقض شده است. به‌طوری‌که عریض کردن نامتناسب جاده شوسه در داخل تفرجگاه که یکی از مناسب‌ترین نقاط تجمع تنوع زیستی منطقه محسوب می‌شود و نیز نابودی پوشش گیاهی بومی این قسمت از پارک با عنوان توسعه برنامه‌های توریستی، کاملا بی‌معنی بوده و از هیچ توجیهی برخوردار نیست در حالی که به‌جای پارک ملی تندوره نقاط جایگزین و مناسب دیگری نیز در خارج از پارک ملی وجود داشته است. بنابر اظهارات محیط‌بانان پارک، تفرجگاه چلمیر یکی از مناسب‌ترین نقاط حضور پلنگ در سطح پارک است. راستی اگر زمانی برخوردی بین پلنگ با یکی از بازدیدکنندگان روی دهد و یا‌گونه‌ای، چه گربه‌سان و چه هرگونه دیگری با خودرویی برخورد کند چه کسی یا ارگانی مسوولیت این حادثه را به گردن می‌گیرد؟ آیا باز هم حیوانات بی‌نوا بایستی تاوان ندانم کاری برخی از آقایان را پس دهند و مجرم شناخته شوند؟


عملکرد ضعیف سازمان محیط زیست
چیزی که مسلم است اینکه حذف یا تغییر پاره‌ای از قسمت‌های پارک‌های ملی به‌شدت محکوم است. از دیدگاه علوم اجتماعی نیز به تجربه ثابت شده است که در این‌باره هیچ‌گونه مصالحه‌ای جایز نیست، چراکه در نهایت می‌تواند موجبات نابودی ویژگی‌های کمی و کیفی منطقه فوق را فراهم آورند. متاسفانه به‌نظر می‌رسد سازمان حفاظت محیط زیست در این خصوص از عملکرد ضعیفی برخوردار بوده و از توان لازم جهت حفاظت و نگهداری مناطق خویش و برخورد قاطع با متخطیان برخوردار نیست. این شرایط تا حدی است که در اقصی نقاط کشور محیط‌بانان زحمتکش و حافظان این مناطق از شرایط و وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. اعتیاد، فقر، بی‌انگیزگی، مشکلات خانوادگی، کمبود امکانات و پاره‌ای چند، معضلاتی هستند که این عزیزان با آنها دست به گریبانند، دریغ از ذره‌ای توجه، این در حالی است که همین مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست جهت استفاده و بهره‌مندی نسل‌های آتی توسط محیط‌بانان زحمت‌کش مورد حفاظت قرار می‌گیرند، در واقع آنان حافظ چیزی هستند که متعلق به ماست، گو اینکه بیشتر از ما برای دارایی‌های ما و فرزندان ما کوشش می‌کنند. ولی افسوس که تنها و بی‌یاور آنها را کنار می‌گذاریم و تمامی زحمت‌ها و تلاش‌های آنها را با سوء‌مدیریت‌های موجود به زیر پای می‌نهیم و همواره به دنبال منافع و سودهای زود بازده و گذرا هستیم، بدون اینکه بتوانیم و بخواهیم فردای بدون طبیعت زنده را برای خود و فرزندان خود تصور کنیم، و اقدامات نسنجیده برخی مسوولان همچون آب سردی است بر وجود این زحمتکشان طبیعت. مدیران ما هنوز بر این باور نیستند که نگهداری از زیستگاه‌ها و تمام دارایی‌های موجود در آن در واقع حفاظت از ناموس آنها و ناموس این ملت است، پس سزاوار است همانگونه که از ناموس خود نگهداری می‌کنند از مناطق خویش نیز نگهداری کنند. نباید انتظار داشت یک عده روستایی با اندک سواد خود، قادر به درک اهمیت و ارزش‌های واقعی تنوع زیستی اطراف خویش باشند، باید به آنها آموزش داد، باید تبلیغات کرد و باید آنها را به هر طریق در جهت مناسب سوق داد تا به واقع بتوانیم فردایی آباد را برای ایران بزرگ متصور شویم، مسلما نمی‌توان به خاطر خواسته‌های زیاده از حد عده‌ای محدود در منطقه‌ای دورافتاده حقوق میلیون‌ها ایرانی و میلیاردها انسان در سراسر جهان را زیر پای‌گذارد.
چرا نباید این میراث جاودانه حیات را ارج نهیم و آن را به هر دلیل پیش پا افتاده‌ای قربانی توسعه نکنیم؟ توسعه‌ای که در نتیجه اتخاذ رویکردهای ناقص یا اشتباه ایجاد می‌شوند. چه ارگان یا دولتی طی ده‌ها سال آینده می‌تواند جوابگوی کاستی‌هایی باشد که در حال حاضر پایه‌گذاری می‌شوند یا شده‌اند؟ تنوع زیستی ایران و حتی اجزا تشکیل‌دهنده این تنوع تنها حق یک عده خاص نیست، بلکه متعلق به تمام مردم دنیاست، این در واقع همان چیزی است که به‌خاطر حفظ آن از تمام دنیا سالیانه میلیون‌ها دلار به‌خاطر مثلا حفظ جنگل‌های برزیل به دولت برزیل پرداخت می‌شود. مثال‌های اینچنینی بسیار است. راستی چراتمام دنیا برای حفظ تنوع زیستی یک منطقه دور افتاده این همه هزینه می‌کنند، در حالی که ظاهرا شاید به آنها ربطی نداشته باشد؟ آیا همه آنها احمقند یا ما...؟ به‌هرحال به‌قول ادوارد ویلسون یکی از بزرگ‌ترین زیست‌شناسان قرن اخیر درست همانطور که کشورهای جهان به حفظ منابع ارزشمند خود از قبیل کتاب‌ها و اشیا قدیمی و آثار باستانی خویش می‌پردازند بایستی یاد بگیرند که اکوسیستم‌ها و تنوع زیستی موجود در آن‌را نیز ارج نهند، و این چیزی است که مسوولان ما باید آن را یاد گرفته و در اقدامات خویش از آن مدد جویند.

منبع: کارگزاران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد