مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

روستای بندان(Bandan)

روستای  بندان با نخلستانهای زیبای آن در حد فاصل زابل به نهبندان واقع شده است.
 
 
 PC150130.jpg

ادامه مطلب ...

پیدایش همزمان سوسکها با دایناسورها

گروهی از دانشمندان انگلیسی با ارائه شجره تبار شناسی و ژنتیکی خانواده سوسکها نشان دادند که این حشرات همزمان با دایناسورها پا به عرضه وجود گذاشته اند.
به گزارش مهر، محققان موزه تاریخ طبیعی و کالج امپریال لندن به سرپرستی آلفرد والگلر که نتایج تحقیقات خود را در تازه ترین شماره مجله ساینس منتشر کرده اند، با ارائه شجره تبارشناسی و ژنتیکی خانواده سوسکها نشان دادند که این حشرات از حدود 300 میلیون سال قبل وجود داشته اند.این دانشمندان با مقایسه قدیمی ترین فسیلهای سوسکها با قدمت 256 میلیون سال و مقایسه این فسیلها با DNA هزار و 880 گونه سوسک به این نتایج دست یافته اند.
تاکنون اعتقاد براین بود که سوسکها همزمان با ایجاد گلها به وجود آمده اند، اما نتایج این تحقیقات نشان می دهد که سوسکها از حدود 300 میلیون سال قبل وجود داشته اند، درحالی که گلها تنها از 140 میلیون سال قبل ایجاد شده اند.
به گفته این محققان، تا به امروز 350 هزار گونه سوسک منقرض شده شناسایی شده اند.
این دانشمندان در این خصوص اظهار داشتند که سوسکها تقریبا همزمان با دوره آغاز حیات دایناسورها به وجود آمده اند، این درحالی است که دایناسورها دوره انقراض خود را از 65 میلیون سال قبل آغاز کردند در حالی که سوسکها همچنان به حیات خود ادامه دادند.
یکی از مهمترین علل بقای این حشرات، توانایی زیاد آنها در سازگاری با شرایط محیط زیست و تغییرات آب و هوایی زمین در طول میلیونها سال تاریخ تکامل بوده است.

مبانی سیستماتیک جانوری‌‌

Click for Full Size View
 
مبانی سیتماتیک جانوری‌‌، تالیف: ارنست مایر/پیترد.اشلوک‌‌،
ترجمه: امید میر شمسی کاخکی/ جمشید درویش‌‌، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد

سیستماتیک جانوری یکی از شاخه‌های علم زیست شناسی است که هدف آن شناسایی , نامگذاری و رده بندی جانوران و بازسازی روابط و خویشاوندی بین آنها در سطوح مختلف سازمان بندی است. بیوسیستماتیک یا سیستماتیک  نوین یکی از شاخه جدید است که تنوع زیستی زیست کره را بااستفاده از روش های جدید میدانی و آزمایشگاهی برای شناسایی ساختار جمعیتی گونه ها و یگان‌های تنوع زیستی تحلیل تجربی می کند و بر اساس میراث مکتوب سیستماتیک جانوری, فرگشت زیستی و رده بندی فیلوژنتیک  یگان های تنوع  زیستی  به عنوان سیستم مرجع  جهانی طبقه بندی می نماید. این سیستم یکی از نیازهای ضروری زیست شناسان و محققان  علوم زیستی است.

 

معرفی نویسندگان

 

ارنست‌ مایر (ERNST MAYR) استاد جانورشناسی‌ دانشگاه‌ هاروارد پس‌ از دریافت‌دکتری‌ تخصصی‌ خود از دانشگاه‌ برلین‌ طی‌ سال‌های 1928 تا 1930 سه‌ سفر علمی‌اکتشافی‌ به‌ گینة‌ نو و جزایر سلیمان‌ داشته‌ است‌. از سال‌ 1932 تا 1953 وی‌ مسئول‌کلکسیون‌ Whitney-Rothschild در موزة‌ تاریخ‌ طبیعی‌ آمریکا (نیویورک‌) بوده‌ و از سال‌ 1953 تا سال‌ 1975 میلادی‌ به عنوان‌ استاد در دانشگاه‌ هاروارد و طی‌ سال های‌1961 تا 1970 به عنوان‌ رئیس‌ موزة‌ جانورشناسی‌ مقایسه‌ای‌ فعالیت‌ کرده‌ است‌. وی‌ عضوسابق‌ کمیسیون‌ بین‌ المللی‌ نامگذاری‌ جانورشناسی‌ می‌باشد. ما‌یر تاکنون‌ ویرایش‌ ونگارش‌ بیش‌ از 15 جلد کتاب‌ و بیش‌ از 500 مقالة‌ علمی‌ را بر عهده‌ داشته‌ است‌. وی ‌مدال‌ ملی‌ علوم‌ و جایزة‌ Balzan را در سال‌ 1983 میلادی‌ دریافت‌ کرده‌ است‌‌، ارنست مایر  همچنین‌ عضو خارجی‌ انجمن‌ سلطنتی‌ آکادمی‌ علوم‌ (پاریس‌) و چندین‌ آکادمی‌ و انجمن‌معتبر بین‌ المللی‌ می‌باشد. ما‌یر مؤلف‌ آثاری‌ چون‌:

The Growth of Biological Thought -1982
Animal Species and Evolution-1983  
Toward a New Philosophy of Biology -1983
 می‌باشد.
پیتر د. اَشلوک‌ (PETER D. ASHLOCK) به واسطة‌ تخصص‌  درتاکسونومی‌ سن‌‌های خانوادة‌ Lygaeidae و همچنین‌ به واسطة‌ کارهایش‌ در سیستماتیک‌ نظری‌ بخوبی‌ شناخته‌ شده‌است‌. وی‌ درجه‌ لیسانس‌ خود را در حشره‌ شناسی‌ از دانشگاه‌برکلی‌ (کالیفرنیا) , مدرک‌ فوق لیسانس‌ خود را از دانشگاه‌ Connecticut , و مدرک‌ دکتری‌ تخصصی‌ از دانشگاه‌ کالیفرنیا دریافت کرده است‌. دکتراَشلوک‌ در بخش های ‌حشره‌ شناسی‌, سیستماتیک‌ و اکولوژی‌ دانشگاه‌ کانزاس‌ فعالیت‌ داشته‌ و مسئول‌کلکسیون‌ حشره‌ شناسی‌ و بخش‌ نیم‌ بالان‌ موزة‌ Bernice P. Bishop در هونولولو بوده ‌است‌. دکتر اَشلوک‌ یکی‌ از پیشگامان‌ مطالعة‌ نیم‌ بالان‌ آمریکا می‌باشد و به مدت‌ سه‌ سال‌به عنوان ‌ ویراستار مجلة‌ علمی‌ انجمن‌ حشره‌ شناسی‌ کانزاس‌ فعالیت‌ کرده‌ است‌. او مؤلف‌ بسیاری‌ از مقالات‌ و کتب‌ مربوط‌ به‌ زیست‌ شناسی‌ سن‌‌های خانوادة‌ Lygaeidae و سایرگروه‌های‌ نیم‌ بالان‌ است‌.


 

 این کتاب در سال جاری به عنوان کتاب سال دانشجویی در بخش علوم پایه برگزیده شد و در جشنواره فردوسی نیز به عنوان یکی از کتب برتر انتخاب گردید. لذا بدین وسیله به مترجمین محترم کتاب  تبریک گفته و برایشان آرزوی موفقیت دارم.

سفر به زابل(تصویر۲)

باغ وحش دانشگاه زابل
PC140081.jpg Zabol picture by tarahomi
 
ادامه مطلب ...

همزیستى رقابتى

دیوید استرینگر

تاریخ گذارى هاى رادیوکربنى اخیر نشان مى دهند انسان هاى ابتدایى زودتر از آنچه تصور مى شد پاى به اروپا گذارده اند و مدت زمان کوتاه ترى را همراه با خویشاوندان خویش- نئاندرتال ها (neandertal)- به سر برده اند.

نئاندرتال ها نیاکان ژنتیکى مشترکى با انسان هاى کنونى (Homo sapiens) داشتند و از ۲۳۰ تا ۲۹ هزار سال پیش در آسیاى غربى و اروپا مى زیستند. اینگونه به نظر مى رسد آنها در رقابت با خویشاوندان خویش زودتر تسلیم شده اند. طبق تحقیقات «پل ملارز»، انسان شناس و استاد دانشگاه کمبریج، انسان هاى امروزى حدود ۴۶ هزار سال پیش از طریق اسرائیل وارد بالکان اروپا شده و نئاندرتال ها هم حدود ۴۱ هزار سال پیش منقرض شدند. پیش از این تصور مى شد انسان ها ۴۳ هزار سال پیش وارد اروپا شده اند و نئاندرتال ها هم در ۳۶ هزار سال پیش از بین رفتند. پس از آن انسان ها طى ۲۵۰۰ تا ۳هزار سال تا سواحل اقیانوس اطلس گسترش یافتند. بنابراین دوران هم عصرى آنها با یکدیگر از ۷ هزار به ۵ هزار سال کاهش یافت.

این پژوهش ها روى فسیل ها، قطعات استخوانى و دیگر شواهد جسمانى انجام شده است. دانشمندان عقیده دارند این دو گونه ۲ هزار سال در نواحى خاص در کنار یکدیگر زندگى کرده اند اما «ملارز» ادعا مى کند تنها هزار سال همزیستى رقابتى میان آنها وجود داشته است. «کریس استرینگر»، پژوهشگر خاستگاه هاى انسان در موزه تاریخ طبیعى لندن، این کشف را گام مهمى در تعیین نقشه پراکندگى جمعیتى انسان مى داند. به گفته او کوتاه بودن دوران همزیستى، نشان دهنده آن است که تازه واردها عامل مهمى در سقوط نئاندرتال ها محسوب مى شوند، چیزى که اخیراً مورد تردید قرار گرفته بود. با این حال انتظار مى رود دوران همزیستى آنها در آینده حتى کمتر از این هم بشود.

البته هنوز هم دقیقاً مشخص نیست انسان ها چگونه در این رقابت موفق شدند اما دانشمندان بر سر عواملى فرهنگى، محیطى و زیست شناختى توافق دارند و ضعف نئاندرتال ها را دلیل انقراض شان مى دانند. امتیازهایى چون برخوردارى از پوشاک، تکنولوژى، داد و ستد و وجود آتش باعث شد تا انسان ها بتوانند از پس ۶ درجه کاهش دما در ۴۰ هزار سال پیش بربیایند. این کاهش دما یکى از موثرترین عوامل در نابودى نئاندرتال ها محسوب مى شود. در رقابت براى قلمرو، غذا و سرپناه نئاندرتال ها همواره شکست مى خوردند.

در میان عوامل مختلف، «اریک دلسون» انسان شناس دانشگاه «سیتى» نیویورک معتقد است نئاندرتال ها در نتیجه توانایى ذهنى اندک شان، به نسبت شکارچیانى ضعیف تر بوده اند. البته به نظر او هنوز هم بیشتر نظریه ها بر پایه حدسیات است. «جیسون شگرن» اقتصاددان دانشگاه ویومینگ هم یکى از عوامل موثر دیگر را راه و رسم داد و ستد در انسان ها مى داند. چون داد و ستد موجب تقسیم کار مى شود و دست افراد ماهرتر مثل شکارچیان را باز مى گذارد تا بر کارهایى متمرکز شوند که در آن مهارت بیشترى دارند. دیگران هم به ساختن ابزار، پوشاک یا گردآورى غذا مشغول مى شوند و در ازاى گوشت منابع دیگر را در اختیار شکارچیان مى گذارند.

این ایده که تخصصى شدن موجب موفقیت مى شود نخستین بار در قرن ۱۸ براى توجیه اینکه چرا برخى ملل ثروتمندتر از دیگران هستند، مطرح شد. اما این نخستین بار است که براى انقراض نئاندرتال ها به آن استناد مى شود. به گفته «شگرن»: «انسان ها پس از ورود به اروپا تخصصى شدند و به داد و ستد میان یکدیگر پرداختند.» شواهد انسان شناختى او، نواحى تخصیص یافته در مناطق زندگى انسان هاست که براى کاربردهاى متفاوت مجزا شده اند. علاوه بر این شواهد دیگر هم نشان مى دهند که انسان هاى ابتدایى به وارد کردن موادى مانند سنگ، عاج، فسیل، صدف هاى دریایى و ابزارآلات حرفه اى مى پرداختند. در نتیجه مجموعه مشترک منابع میان انسان ها، باعث ابداعات بیشترى مى شد. در حالى که نئاندرتال ها تنها به صورت «دسته هاى غیرمنسجم» زندگى مى کردند.

«شگرن» نظریه اش را با مشابه سازى رشد جمعیتى آزمود. او حتى با این فرض ابتدایى که نئاندرتال ها شکارچیان بهترى هستند و هر کدام گوشت بیشترى گیرشان مى آید، کار را آغاز کرد که البته فرض خوش بینانه اى براى نئاندرتال ها است. اما به دلیل آنکه انسان ها مجاز به داد و ستد بودند، در دو حالت از سه حالت شبیه سازى شده، با رفع این نقص توانستند پس از ۷ هزار سال نئاندرتال ها را به انقراض بکشانند. در حالت سوم هر دو گونه تا آخر با هم کنار آمدند.

به عقیده «دلسون» این ایده تازه و شگفت  انگیزى است اما به پشتوانه محکم ترى نیاز دارد. چون آخرین باقى مانده نئاندرتال ها در حدود ۲۹ هزار سال پیش از بین رفتند، علاوه بر این «شگرن» فرض مى کند آنها تنها گوشت مى خوردند که این فرض درستى نیست.

 

www.newscientist.com, Feb.2005

داروین 'از انتشار یافته هایش بیم نداشت'

 
یک بررسی تازه می گوید این تصور که چارلز داروین انتشار کتاب "سرمنشا گونه ها" را به خاطر ترس از تمسخر برای 20 سال عقب انداخت افسانه ای بیش نیست.یک مورخ اهل کمبریج که به نوشته های داروین دسترسی دارد می گوید مطلقا هیچ نوع شاهدی وجود ندارد که نشان دهد این طبیعی دان انگلیسی نظریه تکامل را برای سال های طولانی مخفی نگاه داشت.
دکتر جان ون وای می گوید اشتغال شدید داروین به نگارش سایر آثارش و به علاوه بیماری های گهگاهی مانع از آماده شدن کتاب تکامل می شد.
تحلیل های او از وقایع آن زمان در نشریه "انجمن سلطنتی" چاپ شده است.
وی به سایت خبری بی بی سی گفت: "اگر نامه های او را از 'سال های شکاف'، چنانکه من آن دوره را می نامم، بخوانید در آن خطاب به دوستان و اقوامش اشارات زیادی به اینکه قصد دارد با نظریه اش چه کار کند دارد - و آن این است که او قصد داشته کتاب را پس از اتمام کارهای دیگرش به چاپ برساند."
وی افزود: "مشکل این است که این 'کارهای دیگر' خیلی بیش از انتظار او طول کشید."
کار دیگر مورد بحث از جمله شامل ثبت اوصاف دقیق حیوانات، گیاهان و صخره هایی بود که او در سفر سرنوشت ساز خود به جزایر گالاپاگوس با کشتی "اچ ام اس بیگل" انجام داد.کتاب پرنفوذ و اثرگذار چارلز داروین به نام "در باب سرمنشا گونه ها به شیوه انتخاب طبیعی" ابتدا در سال 1859 منتشر شد. وی در صفحات آغازین آن به این موضوع اشاره می کند که ایده های محوری نظریه در سال 1837 به ذهن او خطور کرد.
تاکنون توضیحات متفاوتی درباره اینکه چرا انتشار آن ایده ها 22 سال طول کشید ارائه شده است.برخی می گویند که داروین انتشار کتاب را پشت گوش می انداخت چون نگران تحقیر آن از سوی جامعه علمی بود، سایرین بر این نظرند که او نگران بود از سوی کلیسا سرکوب شود و عده ای نیز حتی می گویند که احتمال دارد ایده های داروین همسر مذهبی اش را به خشم می آورد یا اینکه اصولا منعکس کننده یک نوع پریشانی عمیق روحی بوده است.اما دکتر ون وای از دانشگاه کمبریج از موقعیت خاصی برای داوری در مورد انگیزه های واقعی داروین برخوردار است.وی عمر حرفه ای خود را صرف مطالعه داروین کرده و شمار عظیمی از یادداشت ها، خاطرات و سایر اسناد داروین را برای یک کتابخانه اینترنتی جمع آوری کرده است.دکتر ون وای می گوید معاینه دقیق این متون نشان می دهد که عزم داروین برای انتشار کتاب هرگز خللی نپذیرفت.
وی می گوید: "داروین آگاه بود که نظریه هایش مورد استهزاء قرار خواهد گرفت اما این به آن معنی نیست که او از بیان اعتقاداتش بیم داشت."
"پروژه او بسیار بلندپروازانه و دارای ابعادی عظیم بود و او برای جمع آوری شواهد به زمان نیاز داشت. اما او همچنین درگیر پروژه های دیگر بود - کارهای مربوط به سفر با بیگل، سایر مطالعاتش - و همین موضوع باعث تاخیر زیادی شد تا اینکه کار بر نظریه گونه ها را آغاز کرد."
نظریه تکامل داروین که می گوید گونه ها در طول نسل ها از طریق انتخاب طبیعی خصوصیات مطلوب، تکامل پیدا می کنند به یکی از ارکان اساسی علم زیست شناسی بدل شده و بر رشته های دیگر علمی نیز اثر گذاشته است.
منبع:بی بی سی
 

300هکتار اکوسیستم درمعرض نابودی!

چشمان تالاب چندصدهزارساله«انزلی» به تصمیم دولت دوخته شده است
یکشنبه آینده،مسیر جدید احداث کنارگذر انزلی بار دیگر بررسی می‌شود
در صورت تصویب مسیر وزارت راه حدود 300 هکتار از تالاب بین‌المللی انزلی جدا و دچار تخریب و نابودی می‌شود که با توجه به ارزش 8 تا 22 هزار دلاری هر هکتار تالاب بر اساس نرخ‌های بین‌المللی، احداث مسیر پیشنهادی وزارت راه خسارتی معادل 470 میلیارد ریال به تالاب وارد می‌کند. از سوی دیگر شنیده‌ها حاکیست مسؤولان استانی قصد دارند با خاکریزی در این بخش نسبت به احداث واحدهای مسکونی در آن اقدام کنند که این امر نابودی این تالاب ارزشمند را در پی خواهد داشت.
تالاب بین‌االمللی انزلی علاوه بر کارکردهای اکولوژیکی، از جاری شدن سیلاب در منطقه انزلی و از آب گرفتگی شهر انزلی در پی افزایش و بالا آمدن آب دریای خزر به عنوان یک کانال اطمینان جلوگیری می‌کند. از سوی دیگر اجرای مسیر پیشنهادی وزارت راه تالاب را به دو قسمت کرده و موجب می‌شود کارکردهای آن نابود شود.تالاب بین‌المللی انزلی از 11 رودخانه بالادست آبگیری می‌شود و به 4 روگا آبهای آن تخلیه می‌شوند که در صورت اجرای این پروژه تعدادی از دهانه‌های روگاها مسدود شده و این امر موجب می‌شود که اکولوژیک این تالار بین‌المللی مختل شود.
به گفته کارشناسان تالاب بین‌المللی انزلی هم‌اکنون گرفتار جلبک آزولا شده و این جلبک درحال خفه کردن تالاب و موجودات آن است. مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که سیلابهای فصلی تنها تنفسگاه این تالاب است که موجب می‌شود آزولا وارد آب شور شده و از بین برود که این امر خودپالایی تالاب بین‌المللی انزلی است. از سوی دیگر بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد احداث میانگذر انزلی علاوه بر اثرات آلودگی صوتی و هوا، خود پالایی تالاب را نیز از بین برده و موجب خشک شدن بخشهای وسیعی از این تالاب می‌شود.
به گفته کارشناسان در صورت احداث جاده کنارگذربر اساس سناریوی اول بخش وسیعی از کارکردهای تالاب بین‌المللی انزلی از بین خواهد رفت و احتمال بروز یک فاجعه زیست‌محیطی در این تالاب وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ساخت جاده کنارگذر انزلی از سال 1377 آغاز شد ولی به دلیل اختلاف سازمان حفاظت محیط زیست با وزارت راه و راه و ترابری در سه کیلومتر از 16 کیلومتر مسیر اجرایی این طرح در فقدان ارزیابی زیست‌محیطی، در آبان ماه سال 79 از ادامه ساخت آن جلوگیری شد. این پروژه که طرح اولیه آن بدون هماهنگی با سازمان حفاظت محیط زیست ریخته شد، از میان تالاب بین‌المللی انزلی عبور می‌کند و پیش از اجرا، نیز مطالعات EIA نداشته است که سازمان محیط زیست در 24 خرداد ماه سال 82 در نامه‌ای به معاون حقوقی و امور مجلس رییس‌جمهوری خواهان اصلاح مسیر کنارگذر انزلی شد و متعاقب آن هیأت وزیران در 11 تیر ماه همان سال مصوب می‌کند که راهکارهای سازمان محیط زیست اجرایی شود.
در پی این مصوبه، در 3 آذر ماه سال 83 کارگروهی تشکیل می‌شود و بر اساس صورتجلسه این کارگروه، که به امضای معاون وقت محیط طبیعی و تنوع‌زیستی سازمان محیط زیست، سرپرست معاونت ساخت و توسعه راههای وزارت راه و ترابری و نماینده دفتر پیگیری‌های ویژه نهاد ریاست‌جمهوری رسید، با توجه به لزوم حفظ تالاب و شرایط اکوسیستمی آن، رعایت ملاحظات فنی و تکنیکی راهسازی، رعایت ملاحظات اقتصادی و اجتماعی مقرر شد احداث کنارگذر انزلی در حد فاصل کیلومتر 830+7 تا 11 مسیر مورد تایید قرار گرفته اجرا شده و وزارت راه و ترابری اقدامات لازم را در مورد مطالعه و طراحی و تصویب طرح در مراجع ذیربط (شورای عالی معماری و شهرسازی ، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور و ... ) به عمل آورد. همچنین به لحاظ اهمیت شروع مجدد عملیات اجرایی پروژه و با توجه به بررسیهای به عمل آمده اجرای عملیات از کیلومتر صفر تا 830+7 و از کیلومتر 11 تا 16 (که عملیات زیرسازی راه انجام شده است) مطابق مسیر مصوب قبلی بلامانع بوده و لازم است هر چه سریعتر آغاز و با زمان‌بندی مناسب ایجاد شود. در این صورتجلسه همچنین آمده است با عنایت به بند سه مصوبه هیات وزیران سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور در جهت تامین ملاحظات زیست‌محیطی مندرج در آن مصوبه اعتبارات لازم برای جابجایی مسیر را در موافقتنامه شرح عملیات و در صورت مقتضی در قوانین بودجه سنواتی پیش‌بینی کند.
با گذشت چندین سال، این صورتجلسه توسط وزارت راه اجرایی نشد و در جلسه 13 اسفند ماه سال گذشته هیأت دولت در استان گیلان مصوبه دیگری را گذراند که بر اساس یکی از بندهای آن «تسریع در احداث پروژه کنارگذر انزلی در مسیر مصوب اولیه (قطعات یک و دو) و انجام مطالعات مقدماتی به منظور بررسی ارتقای راه اصلی کنارگذر به بزرگراه» تصویب شد که این مصوبه اعتراض سازمان حفاظت محیط زیست و فعالان محیط زیستی را در پی داشت. در پی این مصوبه مسؤولان پروژه اواخر مرداد ماه سال جاری اقدام به احداث مسیر در داخل تالاب کردند که این امر با مقاومت مسؤولان محیط زیست رو به رو و پروژه متوقف شد.
توقف پروژه اعتراض هر دو دستگاه دخیل را در پی داشت، به شکلی که معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست از ارایه درخواست این سازمان برای لغو مصوبه جدید دولت در خصوص تغییر مسیر کنارگذر انزلی به معاون اول رییس‌جمهوری خبر داد.
در پی این امر وزیر راه و ترابری در نامه‌ای به معاون امور دولت مزایای طرح پیشنهادی این وزارتخانه را برشمرد و در پایان نامه نوشت که این طرح به لحاظ فنی و اجرایی بهترین گزینه بوده و دارای کمترین مشکلات زیست‌محیطی است!
در این نامه به مواردی از جمله کوتاه بودن 500متری و آلودگی صوتی کمتر مسیر پیشنهادی وزارت راه، عبور یک کیلومتر از مسیر پیشنهادی سازمان محیط زیست از داخل جنگل و امکان مهاجرت ماهیان اشاره شده است؛ این در حالیست که سازمان حفاظت محیط زیست در نامه‌ای تمامی این ادعاها را رد و اعلام کرده است که طول مسیر پیشنهادی محیط زیست با مسیر وزارت راه برابر است، از سوی دیگر با توجه به این که مرجعیت تعیین آلودگی صوتی، سازمان محیط زیست است، لذا بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد مسیر پیشنهادی وزارت راه دارای آلودگی صوتی بیشتر است، همچنین 800 متر از این مسیر از جنگلهای متراکم و نیمه‌متراکم منطقه عبور می‌کند که تخریب وسیع اکوسیستم را در پی خواهد داشت؛ ولی مسیر پیشنهادی سازمان از میان نیزارها عبور خواهد کرد.
 
 

دریاچه ارومیه در معرض خطر نابودی است

 
کارشناسان محیط زیست که از مدت ها قبل وضعیت دریاچه ارومیه را بحرانی اعلام کرده بودند معتقدند: در صورتی که اقدامات لازم برای احیای این دریاچه صورت نگیرد دریاچه ارومیه که دومین دریاچه شور جهان محسوب می شود، تا ٥ سال دیگر خشک خواهد شد و از بین خواهد رفت.به گزارش خبرگزاری انتخاب براساس آمارهای اعلام شده سطح آب دریاچه ارومیه در ٤ سال اخیر ٢٤٠ سانتی متر کاهش یافته و به همین دلیل لکه های سفید در سطح دریاچه شکل گرفته که نشان از انباشته شدن توده های بزرگ نمک و بلور در بستر دریاست.براساس این گزارش میزان نمک که روزگاری ٨٠ گرم در لیتر بود اکنون به بیش از ٤٠٠ گرم در لیتر رسیده است که با این غلظت هیچ موجودی نمی تواند در آن زندگی کند. کارشناسان خشکسالی و وجود سد در حوضه آبریز دریاچه و توجه نکردن به محیط زیست را از دلایل عمده کم شدن آب این دریاچه می دانند.این دریاچه برای باغ های سیب و انگور منطقه حائز اهمیت است دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران و در میان دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی قرار گرفته است. این دریاچه بزرگ ترین دریاچه درون سرزمینی ایران و دومین دریاچه آب شور دنیاست. آب این دریاچه عمدتا از رودخانه های زرینه رود، سیمینه رود، گدار، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تامین می شود.حوضه آبریز دریاچه ارومیه ٥١٨٧٦ کیلومتر مربع است که ٣ درصد مساحت کل کشور ایران را دربر می گیرد. این حوضه با داشتن دشت هایی مانند دشت پیرانشهر، سلماس، ارومیه، تبریز، آذرشهر، مراغه، میاندوآب، مهاباد، نقده و اشنویه یکی از کانون های ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران به شمار می رود.دریاچه ارومیه بزرگ ترین آبگیر دائمی آسیای غربی است که در غرب پشته (فلات) ایران قرار گرفته است. پارک ملی دریاچه ارومیه، پس از مرداب انزلی از جالب ترین و نغزترین زیستگاه های طبیعی جانوران در ایران به شمار می رود. در حال حاضر ٢٧ گونه پستاندار، ٢١٢ گونه پرنده، ٤١ گونه خزنده، ٧ گونه دوزیست و ٢٦ گونه ماهی حیات وحش این دریاچه را تشکیل داده است.
دریاچه ارومیه دارای ١٠٢ جزیره است که همه آن ها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوخته طبیعی جهان به ثبت رسیده است.جزیره اشک زیستگاه پرندگان زیبای کوچگر از جمله مرغ آتش و تنجه و نیز گوزن زرد ایرانی است. گل کرانه دریاچه خاصیت درمانی برای دردهای بندگاهی (مفصلی) و بیماری های زنان دارد. برای گشت و گذار در دریاچه و جزیره های آن می توان از دو کشتی سهند و نوح یا قایق های گوناگون در بندر گلمانخانه بهره گرفت.نام کهن این دریاچه چیچست بوده است. این واژه، واژه ای است از اوستایی و پارسی باستان و آن را چئچست نیز تلفظ کرده اند. دریاچه چیچست در اسطوره های ایرانی نقشی بنیادین دارد. عرصه بسیاری از رویدادهای مهم زندگی کیخسرو، کرانه این دریاچه بوده است. دژ بهمن که کیخسرو در نبردی غول آسا و سهمگین آن را می گشاید و از چنگ دیوان به در می آورد، در نزدیکی همین دریاچه بوده و بسیاری اسطوره های دیگر. نام ارومیه نامی است که آشوریان به آن داده اند. اور در زبان آشوری به معنای شهر است و میه به معنی آب است (هم ریشه با مآء عربی). پس اورمیه یا ارومیه به معنی شهر آب است. شایان ذکر است در دوران رضاخان به این دریاچه نام رضاییه داده شد.
منبع: روزنامه خراسان

محک نظریه سرمنشاء پیدایش انسان

دو فسیل هومینید که در کنیا کشف شده است یک نظریه قدیمی درباره تکامل انسان را زیر سوال برده است.جزئیات کشف فسیل شکسته آرواره فوقانی و فسیل یک جمجمه کاملا سالم موجودات شبیه به انسان، یا هومینیدها، در نشریه "نیچر" تشریح شده است.
تاکنون تصور می شد که یک هومینید به نام "هومو هابیلیس" به موجود پیشرفته تر "هومو اِرِکتوس" تکامل یافت که به تدریج به انسان امروزی بدل شد.اکنون با توجه به یافته های تازه تصور می شود که هابیلیس و ارکتوس گونه های خواهرخوانده باشند که زمان زیستن آنها بر یکدیگر تطبیق داشته است.
شواهد فسیلی تازه نشان دهنده همزیستی 500 هزار ساله هومو هابیلیس و هومو ارکتوس در حوضه تورکانا در "آفریقای شرقی"، جایی که این فسیل ها کشف شد، است.
پروفسور میو لیکی، فسیل شناس و از مدیران "پروژه تحقیقاتی کوبی فورا" که از نویسندگان مقاله اخیر در نیچر است گفت: "همزیستی آنها این مساله را که هومو ارکتوس از هومو هابیلیس تکامل یافته بعید می سازد."
استخوان آرواره به خاطر مشخصه های بارز بدوی دندان ها به هومو هابیلیس نسبت داده شد. قدمت این فسیل 44/1 میلیون سال رقم زده می شود.این جوان ترین نمونه از این گونه است که تاکنون پیدا می شود.
اما جمجمه ای که کنار آن کشف شد علیرغم تشابه اندازه با جمجمه های هابیلیس، به هومو ارکتوس نسبت داده شده است. سایر جمجمه های هومو ارکتوس که تاکنون یافت شده به طور قابل توجهی بزرگتر است.
اما این جمجمه دارای مشخصه های معمول ارکتوس مانند برجستگی های ملایم موسوم به "تیغه" در بالای محل اتصال آرواره ها است. تحلیل ها نشان داد که این جمجمه در حدود 55/1 میلیون سال قدمت دارد. یا به عبارت دیگر 110 هزار سال قدیمی تر از آرواره هابیلیس است.این نشان می دهد که این دو گونه احتمالا در کنار یکدیگر می زیسته اند.
خواهرخوانده
اگر هومو ارکتوس از هومو هابیلیس تکامل یافته بود و در همان زیستگاه هابیلیس باقی می ماند، در آن صورت آن دو باید برای منابع غذایی مشترکی رقابت می کردند.در نهایت یکی از آنها باید برنده این رقابت می شد.
پروفسور لیکی توضیح داد: "این واقعیت که آنها برای مدت های مدید به عنوان گونه های منفرد باقی ماندند حاکی از آن است که هر کدام جایگاه بوم شناختی مشخص خود را داشته اند بنابران از رقابت مستقیم پرهیز کرده اند."
پروفسور کریس استرینگر رئیس بخش سرمنشاء پیدایش انسان در موزه تاریخ طبیعی لندن گفت: "هر دو موجود ظاهرا ابزارهای سنگی تولید می کرده اند، اما یک احتمال این است که گونه بزرگتر و متحرک تر ارکتوس یک شکارچی فعال بوده است، درحالی که هابیلیس بازمانده شکار باقی موجودات را می خورده یا به دنبال صیدهای کوچک بوده است."اما احتمال بیشتر این است که هر دو گونه از یک جد مشترک تکامل یافته باشند.
سایر احتمالات
با این حال رابطه خطی یعنی تکامل ارکتوس از هابیلیس را نمی توان کاملا مردود دانست.فرد اسپور استاد توسعه زیستی در "دانشگاه کالج لندن" و از نویسندگان این مقاله به بی بی سی گفت: "همیشه این احتمال هست که هومو هابیلیس، مثلا 5/2 میلیون سال قبل، می زیسته و سپس در بخش دیگری از آفریقا، دور از حوضه تورکانا، یک جمعیت منزوی از آن به هومو ارکتوس تکامل یافته است."
امکان دارد با گذشت زمان کافی، یعنی بعد از آنکه هر دو گونه فرصت توسعه عادات و آداب متفاوتی را داشته اند، پای هومو ارکتوس به حوضه تورکانا باز شده باشد.
پروفسور اسپور چنین توضیح داد: "اما این یک فرضیه خیلی پیچیده تری است. راحت ترین راه برای تعبیر این فسیل ها این است که یک گونه وجود داشته که جد مشترک هر دو آنها بوده به طوری که بین 2 تا 3 میلیون سال قبل به ظهور آنها منجر شده است."
نه خیلی مشابه
رکوردهای فسیلی حاکی از آن است که انسان های مدرن (هومو سِیپین) از هومو ارکتوس تکامل یافته اند.با این حال، برای برخی محققان، اندازه کوچک جمجمه ارکتوس حاکی از آن است که این موجودات آنقدر هم که قبلا تصور می شد به ما شباهت ندارند.انسان مدرن در مجموع سطح پایینی از "دوگونگی جنسی" (sexual dimorphism) را به نمایش می گذارد به این معنی که مونث و مذکر در انسان آنقدر از نظر فیزیکی با هم تفاوت ندارند که نر و ماده سایر موجودات.
دانشمندان جمجمه یافت شده را با جمجمه خیلی بزرگتر ارکتوسی که قبلا در تانزانیا کشف شده بود مقایسه کردند.اگر اختلاف اندازه میان آن دو نشانگر آن باشد که نمونه بزرگتر متعلق به یک موجود مذکر و جمجمه کوچکتر متعلق به یک موجود مونث باشد، این حاکی از آن خواهد بود که ارکتوس سطح بالایی از دوگونگی جنسی را نمایش می داده است - مانند گوریل های امروزی.
دوگونگی جنسی می تواند به استراتژی های تولید مثل و انتخاب جنسی ارتباط پیدا کند.
اگر ارکتوس از دوگونگی بالای جنسی برخوردار بوده، در آن صورت ممکن است به طور همزمان با چند جفت دیگر رابطه برقرار می کرده است.این با طبیعت تک جفتی در انسان مدرن تفاوت دارد که بدان معنی است که هومو ارکتوس آنقدر که تصور می شد شبیه به انسان نبوده است.پژوهشگران این ایده را که کوچکی جمجمه ناشی از تعلق آن به یک موجود نوجوان است رد می کنند.
پروفسور اسپور گفت: "با مطالعه چگونگی جوش خوردن استخوان ها به هم دریافتیم که به یک جوان کاملا بالغ و نه یک ارکتوس نوجوان تعلق داشته است."
منبع:بی بی سی
 

حیات در خشکی

 
در دوران کامبرین و میلیون ها سال پس از آن حیات فقط در دریا وجود داشت چون اشعه ماورای بنفش خورشید زندگی را در خشکی ها نا امن کرده بود ولی این مشکل با پیداش سیانو باکتری ها حل شد.
 اکسیژنی که توسط سیانو باکتری ها تولید میشد پس از برخورد به ماورای بنفش به ملکول اوزون تبدیل میشدند و کم کم لایه اوزون را به وجود آوردند. بدین صورت امکان زندگی در خشکی برای جانوران مهیا شد و به مرور زمان گونه های مختلفی از جانوران و گیاهان زندگی خود را بر سطح خشکی آغاز کردند.
 حدود صد میلیون سال پیش ، پس از همیاری ( رابطه ای دو طرفه که به هر دو طرف سود میرسد ) بین گیاهان و قارچ ها به صورت گلسنگ باعث شد گیاهان سطح زمین را بپوشانند و جنگل های بزرگی تشکیل شود و گیاهان خشکی منبع جانوران را تامین کنند و تکامل جانوران خشکی را امکان پذیر کند.
 اولین جانورانی که از دریا به خشکی آمدند بندپایان بودند که بنا به تصور زیست شناسان نوعی عقرب اولین موجودی بوده است که از دریا به خشکی آمده است.
 حشرات یکی از اولین ساکنان خشکی ها بودند که این گروه از بندپایان فراوان ترین و متنوع ترین گروه جانداران در تاریخ زمین بوده اند. به احتمال زیاد این موفقیت حشرات در ارتباط با پرواز کردن آنها بوده است و باید بدانید که حشرات اولین موجوداتی بوده اند که بال داشته اند.
 اولین مهره داران ماهی های کوچک و فاقد آرواره ای بودند که حدود 500 میلیون سال پیش به وجود آمدند و پس از آنها ماهی های آرواره داری به وجود آمدند که به جای مکیدن غذا می توانستند آنها را بجوند در نتیجه به شکارچیانی توانمند تبدیل شدند و بدین گونه ماهی ها موفق ترین مهره داران زنده شدند و اکنون بیش از نیمی از گونه های مهره داران را به خود اختصاص داده اند.
 نخستین مهره داران خشکی دوزیستان بودند که از دگرگونی ماهی ها به وجود آمدند و با تکوین تغییرات ساختاری متعدد در پیکر دوزیستان این جانداران با زندگی در خشکی سازگار شدند.
 اعتقاد زیست شناسان بر این است که اندام حرکتی دوزیستان از استخوان های باله ماهی ها حاصل شده اند و تکامل دستگاه حرکتی استخوانی راه رفتن را برای این جانداران ممکن ساخت چون پایه ای محکم برای عمل اندام های حرکتی در خلاف جهت هم بود و جثه حشرات به علت وجود اسکلت توانمند و انعطاف پذیر بسیار بزرگتر از حشرات است. دوزیستان به خوبی با شرایط سازگار شدند ولی خزندگان که از تحول دوزیستان به وجود امدند سازگاری های بهتری نشان می دانند.
 این جانوران برای محافظت از خود در برابر از دست دادن رطوبت بدن به اتمسفر ، پوستی ضد اب دارند و بر خلاف دوزیستان می توانند در  خشکی تخم گذاری کنند زیرا تخم های انها را پوسته ای اهکی و محافظ می پوشاند. شواهد حاکی از ان است که در حدود 300 میلیون سال پیش دوره ای خشک حاکم شد که در آن مدت خزندگان که سازگاری بهتری نسبت به خشکی داشتند برتریهایی به دست آوردند.
 65 میلیون سال پیش در ضمن پنجمین انقراض گروهی اغلب گونه های زنده از جمله همه دایناسورها برای همیشه از روی زمین ناپدید شدند اما بعضی از خزندگان کوچکتر،پستانداران و پرندگان به بقای خود ادامه دادند و این انقراض باعث شد که منابع بیشتری در اختیار جانوران باقی مانده قرار گیرد.
 در این هنگام اقلیم جهان دچار تغییر شده بود و اب و هوا دیگر خشک نبود و خزندگان مزیت خود را از دست داده بودند و در این زمان بود که پستانداران و پرندگان به صورت غالب درآمدند.

دلفین های نر هنگام ابراز عشق هدیه می دهند

 
نتایج تحقیقات دانشمندان بین الــــــمللی نشــان می دهد که دلــــفین هــــا بسیـــار رمــانتیک هستند و هنگام ابرازعشق و خواستگــــاری بــــه جفت خـــود هـــدیــه مــی دهـنـد. به گزارش مهر،پس از انجام سـه سـال تحقیقات روی شش هزار گروه حیوانات کشف کردند که دلفین ها نه تنها حیوانات بسیار باهوشی هستند، بلکه بسیار رمانتیک بوده و در مراسم خواستگاری و ابراز عشق به جفت خود هدیه می دهند، اما این هدیه به جای دسته گل رزهای سرخ، یک دسته علف دریایی است. این محققان با تحقیقاتی که بین سالهای 2003 تا 2006 روی شش هزار گروه حیوانات جنگل های بارانی آمازون انجام دادند و در این تحقیقات به خصوص عادات زندگی دو گونه "دلفین های صورتی آب شیرین" و "دلفین های خاکستری ریو" را که از گونه های در مـعـرض تـهـدید حوضچه های آبی آمازون هستند، مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق از گروه های مورد آزمایش مشاهده شد که ازهر221 دلفین نر حداقل یک دلفین نر علف دریایی، شاخه های کوچک و یا بسته های ضایعات غلات را به دهان خود می گیرد و آن را قبل از ابراز عشق به دلفین ماده هدیه می دهد. این دانشمندان از این تحقیقات نتیجه گیری کردند که دلفین ها نه تنها حیوانات بسیار باهوشی هستند، بلکه رمانتیک هم هستند.

تأثیر مخرب فعالیت نیروى دریایى آمریکا بر آبزیان

واشنگتن پست گزارش داد بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان درباره علل مرگ آبزیان در تمام مناطقى که این گونه اتفاقات رخ داده است، یک عامل مشترک وجود دارد و آن هم حضور و فعالیت هاى نیروى دریایى آمریکا است.
هفته گذشته فقط یک روز پس از استقرار نیروى دریایى آمریکا در آبهاى حوالى پاناما، تعدادى از نهنگ هاى ۱۲ تا ۱۵ فوتى ساکن این آب ها به طرز مرموزى به ساحل آمده و پنج نهنگ از بین رفتند. پس از شروع تمرینات نیروهاى آمریکایى نیز دو نهنگ دیگر از بین رفت و همه این اتفاقات در کمتر از یک هفته رخ داد. البته سخنگوى نیروى دریایى آمریکا در این مورد اظهار کرده که هیچ ارتباطى بین فعالیت هاى آنها و مرگ این جانوران وجود ندارد.
مسأله اینجاست که تمامى این نهنگ ها دقیقاً به محض انتشار امواج صوتى زیردریایى ها شروع به آمدن به سمت ساحل و مردن مى کنند. در واقع امواج صوتى با فرکانس کوتاه و بلند بر روى گونه هاى مختلف دریایى تأثیر مى گذارد. امواج صوتى حاصل از فعالیت زیر دریایى هاى آمریکایى برمحیط زندگى و سیستم بدنى و رادار جانداران آبزى تأثیر گذاشته و موجب بروز اختلالاتى در آنها مى شود.
گزارشى که در سال ۱۹۸۸در مجله نیچر به چاپ رسیده بود حاکى از این بود که از سال ۱۹۶۳ به بعد فقط ۷ مورد نهنگ به ساحل آمده و از بین رفته بودند. در حالى که در مدت ۱۸ ساعت پس از حضور زیر دریایى ها در دریاى مدیترانه در سال ۱۹۹۷ امواج صوتى تأثیر مخربى بر آبزیان منطقه گذاشت. بررسى ها نشان داده امواجى در حدود ۲۳۰دسى بل با فرکانسى بین ۲۵۰ تا ۳۰۰۰ دور در ثانیه، رفتار جانورانى نظیر نهنگ و دیگر آبزیان را بشدت تحت تأثیر قرار مى دهد و این چیزى است که به احتمال ۹۹‎/۹ درصد به علت فعالیت هاى زیردریایى ها اتفاق افتاده است.
در این زمینه، سخنگوى نیروى دریایى آمریکا جزئیات تست ها و فعالیت هاى انجام شده را فاش نکرده، اما تأیید کرده است که امواج ۲۰۰ دسى بل با فرکانس ۶۶۰۰ تا ۹۵۰۰ دور در ثانیه موجب خونریزى از چشم هاى دو نهنگ در این آبها شده است. مسأله این است که اگر این فعالیت ها ادامه یابد ممکن است بقیه جانوران در دریاها و خلیج هاى دیگر نیز بسرعت از بین بروند.