ارنست مایر و "این زیست شناسی است"
 Ernest Mayr به عنوان یکی ازبزرگترین جانورشناسان قرن بیستم شناخته شده است. نقش وسهم او درزیست شناسی تکاملی به وسیله مجموعه زیادی از جوایز علمی جهان شناخته می شود. در نوشته های او مروری  وسیع در مورد منطق  و پیشرفتهای زیست شناسی ملاحظه می شود. او در کتاب , This is Biology تا حدودی فلسفه زیست شناسی و دربخشی دیگر تاریخچه شاخه های آن را بررسی کرده است.
ارنست مایر با این  پرسش که "حیات" به چه معنی است، شروع می کند. و طرح کلی مجادلات وبحث های مربوط به قرن نوزدهم مابین فیزیکدانان و حیاتیون را نشان می دهد و خصوصیاتی از حیات را فهرست بندی می نماید که برای او قابل تشخیص به نظرمی رسند.
سپس می پرسد که علم چیست؟ و چگونه جهان را توصیف می نماید؟ او خاطرنشان می نماید که دیدگاه های فلاسفه درمورد ماهیت و ویژگی علم  اغلب برای علوم فیزیکی نسبت به زیست شناسی قابل کاربردتر است و می نویسد: "تفاوت بیشتری بین فیزیک وزیست شناسی تکاملی، که هردو شاخه هایی ازعلم می باشند، تا زیست شناسی تکاملی و تاریخ، که یکی از شاخه های علوم انسانی است، وجود دارد."
موضوعات مختلفی درمورد بیولوژی وجود دارند (مورفولوژی کارکردی، فیزیولوژی و بیومکانیک ) که درظاهرعکس این طرح می باشند. مهندسان، ساختارها و مکانیسم هایی برای انجام اعمالی خاص طراحی می نمایند، درحالی که زیست شناسان، دراین زمینه ها، نشان می دهند که چگونه ساختارهای زنده ومکانیسم ها، نقش هایی را که تکامل برای آنها طراحی نموده است، را ایفا می نمایند.
ارنست مایر شیوه علمی بر مبنای  علم  فیزیک Karl Popper را مورد بحث قرارمی دهد: دانشمندان فرضیه هایی را بیان می نمایند و سپس برای ابطال آنها تلاش می کنند. فرضیه ها می توانند ابطال شوند شوند ولی هیچ گاه نمی توانند به صورت صحیح اثبات گردند. برای زیست شناسی، مایر یک فرایند پنج مرحله ای را پیشنهاد می نماید. دانشمندان مشاهداتی را انجام می دهند، آنها سوالاتی را ازقبیل "چگونه؟"  و "چرا؟" را مطرح می کنند، فرضیه هایی را ارائه می دهند، فرضیه هایشان را آزمایش می نمایند و موفق ترین فرضیه را انتخاب می نمایند. این به ما فضای بیشتری را برای مانوردادن نسبت به توصیف پوپر می دهد. ولی من  در مورد اینکه آیا بسیاری ازما به همین صورت اصولی عمل می نماییم، شک دارم. مجلات اطلاعات کمی درمورد اینکه دانشمندان چگونه عمل می نمایند را به ما ارائه می نمایند، زیرا ما مقالاتمان را مطابق با یک چارچوب مرسوم و رایج سازمان دهی می نماییم. ولی من مطمئن هستم که گروه تحقیقاتی من، درمسیرهای انحرافی که ما درمطالعاتمان اتخاذ می نماییم، استثنا نمی باشد. به عنوان مثال مقاله ما تحت عنوان "فرضیه تشابه دینامیکی" ( Journal of Zoology, vol 201, p 135)  را درنظربگیرید، که پیش بینی می کند، چگونه تفاوتهای اندازه در میان جانوران، رابطه بین سرعت و طرزراه رفتن را تحت تاثیرقرارمی دهد.
 ما روی دویدن پستانداران و پرندگان کارکردیم و مقدارانرژی صرف شده را نیزمحاسبه نمودیم و سپس برای آنها مدلهای ساده ریاضی، درمورد راه رفتن و دویدن، ابداع نمودم. سپس ازمن خواسته شد تا دریک کنفرانس، درمورد اثرات اندازه درحرکت و جابجایی جانوران سخنرانی نمایم. من بیان نمودم که متوجه شده ام که عدد بدون بعد u2/gh {مربع سرعت / (شتاب گرانشی * طول پا)} به طورمکرر درمعادلات من ظاهرشده است و من درجستجوی برخی چیزهای جدید برای بیان کردن می باشم.
این موضوع منجربه آن شد تا من حدس بزنم که جانوران دارای اندازه های مختلف، درحال دویدن با مقدارهای مساوی  u2/gh، ممکن است با شیوه های مشابهی حرکت نمایند ( با استفاده ازهمان شیوه راه رفتن و برداشتن  گام های متناسب با طول پاهایشان ).
آزمایشات این نظریه (درابتدا بااستفاده از داده هایی از عکسهای کلاسیک Eadweard Muybridge) صحت آن را اثبات نمود. تنها درآن مرحله من به یک کتاب درسی درمورد آنالیز بی بعد اشاره نموده ام و دریافته ام که u2/gh یک عدد Froude ، یک کمیت مورد استفاده برای نشان دادن تاثیر جاذبه روی حرکت سیالات، می باشد و اینکه یک اصل فیزیکی بخوبی ثابت شده، باید این تصوررا درمن ایجاد نماید که طرز راه رفتن های مشابه، درعددهای  Froude مساوی، وجود دارند. مایر وسایر فلاسفه می خواهند تا ما دریک شیوه منظم تری پیشرفت نماییم.
قسمت اعظم کتاب مایر به بحث درمورد انواع سوالاتی که زیست شناسان مطرح می نمایند، اختصاص داده شده است. او سوالات را به صورت "چه؟"، "چگونه؟"  و "چرا؟" تقسیم بندی نموده است.  سوالات "چه؟" یک مبنای توصیفی (نخستین مرحله ازیک فرایند 5 مرحله ای مایر برای زیست شناسی) را بوجود می آورد. ما در زمینه مطالعات مربوط به تنوع زیستی و سیستماتیک، مورفولوژی مقایسه ای، بیوجغرافیا سوالاتی را می پرسیم. این سوالات منجربه آن می شوند تا مایر بحث هایی  را درمورد مفهوم گونه، اصول رده بندی، فنتیک های عددی و کلادیستیک مطرح نماید.
 سوالات "چگونه؟" درزمینه مورفولوژی کارکردی و فیزیولوژی می باشند ولی مایر آنها را فقط برای زیست شناسی تکوینی مرور و بررسی می نماید. او تاریخچه یک بحث تا تشخیص درسال 1944 به این صورت خلاصه می کند  که DNA حامل اطلاعات ژنتیکی بوده است و بعد ازآن وقایع جدید تر را عجولانه بررسی می نماید. برای مثال، تنها یک پاراگراف درمورد ژنهای HOX وجود دارد، او ظاهرا توجه زیادی به سوالات "چگونه؟"  ندارد.
سوالات "چرا؟" درزمینه زیست شناسی تکاملی پرسیده می شوند. مایر، نقش و سهم داروین را درتئوری تکامل تجزیه  و تحلیل می نماید و استدلال می کند که براساس منشاء گونه ها 5 تئوری اصلی  وجود دارند:
 1- تکامل فی نفسه.
 2- جد مشترک.
 3- گونه زایی.
 4- تدریجی بودن.
 5- انتخاب طبیعی .
او روی اهمیت کتاب های مربوط به سالهای 1940 تاکید دارد که تلفیق جدید، Modern Synthesis، را  تشکیل داده اند و پیشرفتهای بعدی از قبیل تعادل، انتخاب گروهی و سوسیوبیولوژی را مرور و بررسی می نماید.
در فصلی دیگر از کتاب، مایر انواع  سوالات اکولوژیکی را مطرح می نماید. مرورهای تاریخی منتشره او در سراسر کتاب تاثیر گذار و برانگیزاننده هستند. او به نامهای بزرگ در اکولوژی اشاره می کند و بصورت خلاصه نوآوریهای هر یک را به ما می گوید. اما متاسفانه هیچ بحثی در خصوص مدلهای ریاضی و هیچ اشاره ای به اکولوژی رفتار نمی کند، صرف نظر از تذکر به اینکه " بیشتر اکولوژیست های جوانتر سوالات اکولوژیکی در خصوص رفتار و سازگاری تاریخ حیات را جذابتر از اندازه گیریهای ثابتهای فیزیکی یافته اند."  فصلهای مربوط  به تکامل انسان و منشا حیات کتاب را کامل می کند.