نشانی از‌گور نمانده

Equusonager.jpg Equus onager picture by tarahomi

براساس مطالعات انجام شده زیستگاه گور ایرانی در دشت‌ها، تپه ماهورهای بیابانی و استپی ایران است. با وجود اینکه این زیستگاه‌ها بخش وسیعی از کشور ما را دربرگرفته اما متأسفانه به جز چند نقطه، گور در سایر مناطق منقرض شده است. گور‌ها از گیاهان مرتعی تغذیه می‌کنند و وابستگی زیادی به آب دارند با این همه  این حیوان خود را با سخت‌ترین شرایط زیستی وفق می‌دهد. هوشنگ ضیایی، کارشناس با سابقه محیط زیست، درباره منحصر به فرد بودن گور ایرانی در دنیا می‌گوید: برخی تحقیقات اخیر حاکی از آن است که گور ایرانی گونه‌ای به نام  Equus onager است که نمونه تیپ آن اولین بار در سال 1785 در اطراف قزوین گزارش شده است.


وی با اشاره به اینکه گور در فرهنگ ما جایگاه ویژه‌ای دارد، می‌افزاید: سرعت این حیوان به 70 کیلومتر در ساعت می‌رسد و در خانواده اسب و الاغ تندرو‌ترین و مقاوم‌ترین است. گور تا اواخر دهه 50 در بسیاری از مناطق استان‌های تهران، سمنان، خراسان، کرمان، یزد، اصفهان و فارس وجود داشت اما متأسفانه در سالهای اخیر به خاطر شکار غیرمجاز و تخریب زیستگاه‌ها، این حیوان فقط در منطقه حفاظت شده بهرام گور و پارک ملی توران زندگی می‌کند.

جمعیت گور

ضیایی خاطرنشان می‌سازد: بنا بر بررسی‌هایی که انجام داده‌ام جمعیت گور در منطقه بهرام‌گور و پارک ملی به‌ترتیب 250 و 150 راس است. این جمعیت در بهرام گور به همت ماموران علاقه‌مند، طی چند سال اخیر از 90 به 250 راس رسیده، اما در توران به‌علت اشغال زیستگاه توسط دام‌های مهاجر و شکار بی‌رویه سیر نزولی داشته است. در سال 1377 هم 4 راس گور در منطقه توران با کمند، زنده‌گیری و به منطقه گوراب در استان یزد منتقل شدند. شمار این 4 گور در حال حاضر به 33 راس افزایش یافته و قرار است در مناطق دیگر رهاسازی شوند.

این کارشناس حیات وحش درباره مهم‌ترین دلایل از بین رفتن گورها در مناطق خوش‌ییلاق و کویر تصریح می‌کند: در آذر ماه 1351،   11راس گور از منطقه توران زنده‌گیری و در دشت خونچه واقع در منطقه حفاظت‌شده خوش‌ییلاق رها شد و تعداد آنها به تدریج افزایش یافت، اما در سال‌های اخیر به‌علت اشغال منطقه توسط دامداران و چرای بی‌رویه، جمعیت آنها به‌شدت کاهش یافت. آخرین بازماندگان گور در این منطقه دو راس بود که این دو راس هم در سال 1384 به‌دست افراد متخلف که بعداً دستگیر شدند کشته شدند.

وی در باره سرنوشت 200گوری که در پارک ملی کویر زندگی می‌کردند، می‌گوید: تنها 3راس از این تعداد آخرین بار در سال 73 توسط اینجانب در منطقه چاه‌غرغره مشاهده شد و از آن تاریخ به بعد دیگر گزارشی مبنی بر مشاهده این حیوان در منطقه مذکور دریافت نشده است. گور‌های این منطقه در اثر شکار با موتور توسط نیزه‌های آهنی که به شکم و پهلوی آنها فرومی‌کردند از بین رفتند.

احیا و حفاظت

وقتی نظر ضیایی را درباره روش‌های حفاظت و احیای جمعیت گورها جویا می‌شویم، می‌گوید: با توجه به اینکه در حال حاضر سازمان محیط زیست در نظر دارد تعدادی از گور‌های منطقه گوراب یزد را به سایر مناطق کشور منتقل و رهاسازی کند، یادآوری نکاتی در مورد این‌گونه ارزشمند می‌تواند به حفظ جمعیت باقی مانده آن کمک کند. نخست اینکه تفاوت‌های ژنتیک بین گور‌های موجود در توران و منطقه بهرام‌گور تاکنون مشخص نشده است، بنابراین از انتقال گور‌هایی که مربوط به کلونی توران هستند به مناطقی مثل ابرقو و کرمان که با زیستگاه بهرام‌گور در ارتباط است باید خودداری شود.

نکته دیگر اینکه برای رها‌سازی‌ گورهای تکثیر شده در اسارت در یزد که شمار آنها اکنون به 30 راس رسیده و به‌علت افزایش جمعیت از میزان زادآوری آنها کاسته شده است، ضروری است این کار در مناطقی صورت گیرد که آخرین بازمانده‌های این گورها در آنجا وجود داشته‌اند. چاه غرغره در پارک ملی کویر از جمله این مناطق است اما اگر شرایط این مناطق مساعد نبود به پارک ملی توران که سرزمین اصلی آنهاست برگردانده شوند. در عین حال پیشنهاد می‌شود عواملی که باعث انقراض گورها در منطقه مورد نظر شده توسط کارشناسان بررسی و راهکارهای لازم ارائه شود.

شرایط انتقال گور

ضیایی معتقد است: برای انتقال گور برخی شرایط باید مناسب باشد مثلا تامین آب، جاده دسترسی و مهم‌تر از آن امنیت، پرسنل و تجهیزات کافی فراهم شود. برای مثال در پارک ملی کویر که حتی پاسگاه‌های قدیمی آن مامور کافی ندارد، همین تعداد اندک ماموران با آمدن گور‌ها مجبورند پاسگاه را تعطیل کرده و به مراقبت از آنها بپردازند!

رها‌سازی‌

این کارشناس با سابقه حیات‌وحش با تاکید بر اینکه زنده‌گیری، انتقال و رها‌سازی‌ حیوانات کار حساسی است و نیاز به دانش، تجربه و مهارت زیادی دارد، درخصوص زنده‌گیری گورها یادآور می‌شود: ضروری است هنگام زنده‌گیری اقداماتی از قبیل تهیه نمونه‌های خون، پارازیت‌های داخلی و خارجی علامت‌گذاری و نصب ردیاب روی برخی از گور‌ها که رهبری گله را برعهده دارند انجام شود. همچنین از آنجایی که هدف از انتقال گور‌ها رها‌سازی‌ آنها در محیط طبیعی به‌صورت وحشی است بنابراین به جای صرف هزینه زیاد برای فنس‌کشی بهتر است آنها را چند روزی در قرنطینه‌ای موقت نگه‌داری و سپس رها‌سازی‌ کنند. افزون براین، با توجه به اینکه گورها چند همسری هستند باید در زمان انتقال ترکیب جنسی و سنی آنها رعایت شود.

نکته دیگر اینکه، از آن جایی که گورهای تکثیر یافته در اسارت تجربه رویارویی با حیواناتی نظیر گرگ و پلنگ را ندارند بهتر است هنگام رها‌سازی‌، یکی از گورهای باتجربه که سابقه زندگی در طبیعت را داشته است با این گورها همراه باشد یا اینکه یک گور مسن که بتواند رهبری گروه را بر عهده بگیرد از توران زنده‌گیری و به همراه گور‌های بی‌تجربه در زیستگاه رها شود.

ضیایی درباره جایگاه گور در فرهنگ ایران زمین خاطرنشان می‌سازد گور سابقه و منزلت بارزی در تاریخ، فرهنگ و ادبیات ما دارد. در آثار هنری مثل مینیاتور، فرش و نقاشی نقوش زیادی از گور به چشم می‌خورد. نظامی چشمان زیبا را به چشم گور تشبیه می‌کند. در هفت پیکر، تاریخ بلعمی و شاهنامه نیز بارها وصف گور آمده:
همان رنگ خورشید دارد درست
سپهرش به زر آب گویی بشست
 یکی برکشیده خط از یال اوی
ز مشک سیه تا به‌دنبال اوی
 این اشعار نشان می‌دهد گور در گذشته‌های دور پراکندگی وسیعی در ایران داشته چنان که در جای دیگر فردوسی می‌گوید: بیابان سراسر همه گور دید!

آینده گور

ضیایی در پایان می‌گوید: گور یکی از حیواناتی است که اگر در مکانی مناسب رها شود و پس از رها‌سازی‌ کاملا تحت نظر و کنترل قرار گیرد می‌توان به بازگشت مجدد آن به طبیعت امیدوار بود. اما برای احیای گور باید شرایطی را که قبل از انقراض این حیوان در منطقه مورد نظر وجود داشته دوباره فراهم کرد که ازآن جمله می‌توان به انتخاب زیستگاه مناسب و ایجاد آرامش و امنیت اشاره کرد. همچنین باید در نظر داشت که اقدامات عجولانه و غیرکارشناسی نه‌تنها کمکی به حفاظت از این‌گونه نمی‌کند بلکه موجب اتلاف وقت، صرف هزینه و مشکلات بیشتر در آینده می‌شود.

منبع: همشهری آنلاین، پریسا خلف بیگی