تکامل انسان - قسمت دوم
africanus2.jpg Australopticus africanus picture by tarahomi

انسان های نخستین

در غرب آفریقا جابجایی تدریجی جنگلها با علفزارها در طی پلیوسن بالایی، نیروی محرکه ای برای میمون های انسان نما جهت سازش با محیط های باز، دشت های بدون درخت، فراهم نمود. به علت مزایای راست ایستادن (دیدن بهتر شکارچی ها، آزاد شدن دست ها برای استفاده ابزار، دفاع، مراقبت از نوزادان و جمع آوری غذا) هومینیدها ی در حال ظهور بتدریج حالت ایستاده را ایجاد نمودند. این گذار مهم، با توجه به نیاز به طراحی گسترده جدید در اسکلت و ماهیچه های متصل به آن، یک جهش بزرگ بود. 


شواهد مربوط به انسان ها ی اولیه این دوره بسیار ناچیز است. با اینحال در سال 2001 ماسه های بیابانی چاد یکی از متحیر کننده ترین و مهمترین کشفیات دیرین شناسان جدید، یعنی جمجمه فوق العاده کاملی از انسان مربوط به تقریبا 7 میلیون سال قبل را ارائه نمود. این جمجمه توسط کاشفش، دیرین شناس فرانسوی مایکل برونت[1]، ساحلانتروپوس چادنسیس[2] ( انسان ساحل چاد) نامیده شد، این موجود بمراتب قدیمی ترین انسان تاکنون کشف شده، می باشد . هرچند مغزش بزرگتر از شامپانزه نیست (بین 320 تا 380 سانتیمتر مکعب)، دندان های نیش نسبتا کوچک، برآمدگی های بزرگ پیشانی، و ویژگیهای صورت و قاعده جعبه مغزی آن اشاره به این دارد که جمجمه یک انسان است. تا وقتی که این جمجمه کشف نشده بود، قدیمی ترین سنگواره ای که به انسان نزدیکتر بود تا شامپانزه، آردیپیتکوس رامیدوس[3] از شنهای اتیوپی بود که مربوط به 4/4 میلیون سال قبل بوده است.  آردیپیتکوس رامیدوس بوسیله شواهد غیر مستقیم (و بحث برانگیز) دارای ترکیبی از صفات میمون مانند و انسان مانند اشتقاق یافته، می باشدکه احتمالا بر روی دوپا راه می رفته است. بین سالهای 1997 و 2001 سنگواره های بیشتری از  آردیپیتکوس  مشخص کردند که  موجودیت آن به 8/5 میلیون سال قبل بر می گردد.  ساحلانتروپوس و آردیپیتکوس بر اساس سنگواره های مرتبط با جنگل که در همان رسوبات یافت شده اند، احتمالا جنگل نشین بوده اند.

مشهورترین سنگواره انسان اولیه، 40 درصد اسکلت کامل یک اوسترالوپتیکوس آفرانسیس[4] مونث است. در سال 1974 این اسکلت از زیر زمین بیرون آورده شد و توسط کاشفش دونالد یوهانسن، لوسی نامیده شد. اوسترالوپتیکوس آفرانسیس یک انسان کوتاه قامت بود، با دوپا راه می رفت و صورت و مغز اندکی بزرگتر از شامپانزه داشت. این گونه از لحاظ اندازه دارای دوریختی جنسی بوده است، به گونه ای که ماده ها حدود1 متر و نرها حدود 5/1متر بوده اند ( شکل 36. 28). دندان های آنها اشاره به این دارد که آنها عمدتا میوه خوار بوده اند اما احتمالا مقداری گوشت به رژیم غذایی خود وارد می کرده اند. این سنگواره های بیشمار  اوسترالوپتیکوس آفرانسیس از 7/3 تا 3 میلیون سال قبل قدمت دارند.

در سال 1995 اوسترالوپتیکوس آنامنسیس[5] در دره ریفت کنیا کشف شد. بسیاری از محققین عقیده دارند این گونه، که بین 2/4 تا 9/3 میلیون سال قبل زندگی می کرده است، حدواسط بین آردیپیتکوس و اوسترالوپتیکوس آفرانسیس (لوسی) بوده است. استخوان های پایینی پا در  اوسترالوپتیکوس آنامنسیسکه بشدت شبیه انسان است، مدرکی قوی فراهم می کند که این گونه بر روی دوپا راه می رفته است.

در دو دهه گذشته انفجاری از یافته های سنگواره ای اوسترالو پتیسینی روی داده است که همراه با هشت گونه فرضی، نیازمند تفسیر است. تعدادی از این یافته ها بعنوان اوسترالوپتیسین های کوچک شناخته می شوند بخاطر اینکه دارای ساختار  و  بخصوص جمجمه و دندان های نسبتا کوچک هستند ( هرچند که همگی از انسان امروزی تنومندتر بوده اند). اوسترالوپتیسین های کوچک معمولا با گونه های هوموی اولیه نزدیک تر انگاشته می شوند و به این اعتبار، با تبار منتهی به انسان امروزی نزدیکترند. بدنبال اوسترالوپتیکوس آنامنسیس  و لوسی (اوسترالوپتیکوس آفرانسیس ؛ 7/3 تا 3 میلیون سال قبل) گونه اوسترالوپتیکوس آفریکانوس[6] که بر روی دو پا راه می رفته و بین 3 تا 3/2 میلیون سال قبل زندگی می کرده است، ظاهر می شود. این گونه مشابه اوسترالوپتیکوس آفرانسیس بوده است اما چهره ای شبیه تر به انسان، بدنی اندکی بزرگتر و مغزی به بزرگی یک سوم مغز انسان امروزی داشته است. در سال 1998 قسمتی از یک جمجمه که مربوط به 5/2 میلیون سال قبل است، در اتیوپی کشف شد  و اوسترالوپتیکوس گارهی[7] نامیده شد. این گونه هرچند که موقعیت تبارشناختی قابل بحث انگیزی دارد، حلقه گمشده مابین جنس های اوسترالوپتیکوس و هومو را ارائه نموده است.

 یک تبار از اوسترالوپتیسین های تنومند و بزرگ که بین 5/2 تا 2/1 میلیون سال قبل زندگی می کرده اند با اولین گونه جنس هومو بصورت همزمان می زیسته اند.

یکی از این گونه ها پارانتروپوس روبوستوس[8] بود که احتمالا به اندازه یک گوریل نزدیک بوده است. این اوسترالوپتیسین "تنومند" دارای آرواره های پهن با تیغه های جمجمه ای و دندانهای آسیاب عقبی بزرگ بود که برای جویدن ریشه های زمخت و غده ای مورد استفاده قرار می گرفت. آنها انشعابی منقرض شده در تکامل هومینیدها هستند و بخشی از تبار ما نمی باشند.

 ظهور جنس هومو  

اگر چه محققین بر روی این موضوع که اولین اعضای جنس هومو چه کسی است و در واقع در  چگونگی تعریف جنس هومو از هم تفکیک می شوند. اولین گونه شناخته شده این جنس هومو هابیلیس[9]  یک هومینید کاملا راست قامت می باشد.تصور می شود که هومو هابیلیس ( انسان چیره دست) 127 سانتی متر قد و 45 کیلوگرم وزن داشته است، هر چند که احتمالا ماده ها کوچکتر بوده اند. این گونه کمتر شناخته شده، دارای  مغز بزرگ تر از اوسترالوپتیسین ها بوده ومغزش از لحاظ شکلی شبیه تر به انسان ها بود. یکی از این جعبه های مغزی برجستگی که نمایشگر ناحیه تکلم  است را  نشان می دهد، و به این موضوع اشاره دارد که هومو هابلیس ها حداقل دارای توانایی تکلم ابتدایی بوده اند. هومو هابلیس اولین گونه ای بود که بطور یقین از ابزار سنگی ساده استفاده می کرده است. بسیاری از محققین، قدیمی ترین بقایای هومو هابلیسی که از  4/2 تا 8/1 میلیون سال قبل زندگی می کرده است را اینگونه تلقی می کنند که نشانگر گونه ای متفاوت به نام هومو رودولفنزیس[10] می باشد.

حدود 8/1 میلیون سال قبل هومو ارکتوس[11] که هومینیدی بزرگ است، ظاهر شد. این گونه دارای قد 150 تا 170 سانتیمتری و پیشانی کوتاه اما مشخص با لبه های پیشانی ضخیم بوده است. حجم مغز این گونه حدود 1000 سانتیمتر مکعب، حد واسط بین حجم مغز هومو هابیلیس و انسان امروزی بوده است. هومو ارکتوس دارای فرهنگی پیچیده و موفق بوده است و اولین هومینیدی است که به خارج آفریقا مهاجرت کرده، و در تمامی آسیا پراکنده شده است. شکل مغز آنها که بوسیله الگوی جمجمه ها مشخص می شود، به این اشاره دارد که تکلم محدود امکان پذیر بوده است و رسوبات ذغال نشان می دهد که آنها  آتش را مهار و  استفاده می کرده اند. اولین سنگواره هومو ارکتوس، اغلب هومو ارگاستر[12] نامیده می شد. یک هومینید کشف شده و متحیرکننده دیگر در سال 2004 به نام هومو فلورسینزیس[13]  اعلام شد که گونه ای با تنها 1 متر قد از جزیره فلور اندونزی می باشد. این گونه از هومو ارکتوس بوجود آمده است و تنها حدود 13000 قبل منقرض شده است.

 هومو ساپینس[14] ، انسان امروزی

مطالعات ژنتیکی مولکولی اخیر مشخص می کند جمعیت های انسانی که در 7/1 میلیون سال گذشته به بوجود آمده اند از یک تبار تکاملی واحد می باشند. در طی این مدت جمعیت های قاره های مختلف، بعضی تمایزات  جغرافیایی را نشان داده اند، اما آنها حداقلی از سطوح پایین تبادل ژنی را حفظ کرده و همگی در بوجود آمدن انسان امروزی مشارکت ژنتیکی داشته اند. چندین گسترش عمده جمعیت به خارج از آفریقا، در همین زمان رخ داده است.

انسان شناسان برای مشخص کردن تغییرات زمانی و مکانی خصوصیات در این تبار، گونه های سنگواره را نامگذاری می کنند. اما این تبار ممکن است یک گونه واحد را بر مبنای برخی مفاهیم گونه ای تشکیل داده باشد. اولین بقایای انسانی از 500000 تا 300000 سال قبل، و از 800000 سال قبل، که اکنون توسط انسان شناسان بعنوان هومو هایدلبرگنزیس[15] و هومو آنتسسور[16] شناخته می شود، در ابتدا بعنوان هومو ساپینس (انسان هوشمند) رده بندی می شدند. نئاندرتال ها یک گروه از انسان های شناخته شده هستند که حدود 150000سال فبل بوجود آمده و در بیشتر اروپا و خاورمیانه ساکن بوده اند. این انسان های به لحاظ ریختی، تنومند در ابتدا بعنوان یک زیرگونه از هومو ساپینس رده بندی شدند اما شواهد اخیر که اشاره به تمایزات آنها دارد، انسان شناسان را به تشخیص آنها بعنوان هومو نئاندرتالنسیس[17] هدایت نموده است. نئاندرتال ها اندازه مغزی مشابه انسان امروزی داشته و نسبت به هومو ارکتوس ابزارهای سنگی پیچیده تری ایجاد کرده اند. بدن های ماهیچه ای سنگین و تنومند، به آنها اجازه می داده است که در آب وهوای سرد عصر یخبندان زنده بمانند و پستانداران بزرگ پلئیستوسن شامل کرگدن های پشمدار، گاومیش ها و ماموت ها را شکار نمایند. تدفین مرده ها اولین بار در نئاندرتال ها شناسایی شد و احتمالا آنها دارای تشریفات پیچیده یا مذهب بوده اند. اما آنها فاقد هنر، تکنولوژی و فرهنگ پیچیده اخلافشان بوده اند.

شواهد سنگواره ای و DNA  میتوکندریایی (mtDNA) مشخص می کند که خصوصیات هومو ساپینس، همانگونه که اکنون تعریف می شود، حدود 200000 سال قبل در آفریقا ایجاد شده است . تمامی DNA میتوکندریایی به یک ماده واحد، به نام حوا، که تقریبا 170000 سال قبل در آفریقا می زیسته است، می تواند منتهی شود. حدود 30000 سال قبل، یعنی  تقریبا 10000 سال پس از اولین ظهور هومو ساپینس در اروپا و خاورمیانه، نئاندرتال ها و باقیمانده های هومو ارکتوس ناپدید شدند. انسان های امروزی مردمانی قد بلند با فرهنگی بسیار متفاوت از نئاندرتال ها بوده اند. ساخت ابزار سریعا توسعه یافت و فرهنگ انسانی با زیبایی شناختی، هنر و زبان پیچیده غنا یافت.

در خاتمه بحث تکامل انسانی ما، توجه به این موضوع که تشخیص گونه در جنس هومو کاملا بر مبنای ریخت شناسی است، حائز اهمیت می باشد. شناسایی سه گونه یا بیش از آن از  گونه های قابل تشخیص جنس هومو نیازی به دلالت بر گونه زایی انشعابی در این تبار ندارد، این احتمال وجود دارد که ما تغییرات فیلتیک را در طول زمان، درون یک گونه واحد مشاهده می نماییم، و استفاده از نامهای  گونه ها تنها برای تفکیک درجات مختلف تکاملی است. در حال حاضر تنها یک گونه انسان وجود دارد که حالتی غیر معمول است وقتی در نظر بگیریم که سه تا پنج گونه انسان تقریبا در تمام 4 میلیون سال گذشته وجود داشته اند.

 موقعیت منحصر بفرد انسان

از نظر زیست شناختی، هومو ساپینس محصول همان فرآیندهایی است که تکامل هر موجود زنده ای را از زمان شروع حیات، هدایت کرده است. جهش، جدایی، رانش ژنتیکی و انتخاب طبیعی در مورد ما همانند سایر حیوانات عمل نموده است. اما آنچه ما داریم سایر گونه های جانوری ندارند، و آن تکامل فرهنگی غیر ژنتیکی است که بازخوردی  دائمی بین تجربیات گذشته و آینده  برقرار می نماید.

زبان های نمادین ما، توانایی نظریه پردازی،اطلاع ازتاریخ، و توانایی های بکار گرفتن محیط زیست از این تکامل فرهنگی غیر ژنتیکی نشات می گیرد. بالاخره، ما میزان زیادی از دستاورد های فکری و فرهنگی مان را مدیون تبار درخت زیمان هستیم که دید دوچشمی، قدرت تشخیص دیداری- حسی بالا و بکارگیری ماهرانه از دست هایمان را به ما اعطاء نمودند. چنانچه یک اسب (با یک انگشت بجای پنج انگشت) توانایی فکری انسان را می داشت، آیا می توانست آنچه را انسان انجام می دهد، بانجام برساند؟



[1] Michel Brunet

[2] Sahelanthropus tchadensis

[3] Ardipithecus ramidus 

[4] Australopticus afarensis 

[5]Australopticus anamensis  

[6] Australopticus africanus

[7] Australopticus garhi 

[8] Paranthropus robustus

[9] Homo habilis 

[10] Homo rudolfensis

[11] Homo erectus 

[12] Homo ergaster

[13] Homo floresiensis

[14] Homo sapiens

[15] Homo heielbergensis   

[16] Homo antecessor

[17] Homo neanderthalensis