مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

بهترین عکسهای حیات وحش

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

کشف مخلوقات عجیب در هزار متری عمق اقیانوس

گروهی از دانشمندان بین المللی موفق شدند مخلوقات اسرارآمیز اعماق اقیانوس منجمد جنوبی را در عمق بیش از هزار متری مشاهده و از این موجودات فیلمبرداری کنند.
سه کشتی آزمایشگاهی متشکل از محققان بین المللی با هدف کشف اسرار انواع حیات در اعماق بیش از هزار متری آبهای اقیانوس منجمد جنوبی به این منطقه اعزام شدند و با خود تصاویر بسیار شگفت انگیزی از مخلوقات زیر آب را به استرالیا آوردند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، در این خصوص مارتین ریدل، رییس هیات کشتی تحقیقاتی Aurora Australis که با همکاری کشتی فرانسوی Astrolabe و کشتی ژاپنی Umitaka Maru به کاوش در اعماق اقیانوس منجمد جنوبی پرداختند، توضیح داد: «ما در این تحقیق کرمهای غیرعادی، حلزونهای غول پیکر، عنکبوتهای دریایی بسیار بزرگی که شبیه به بشقاب هستند و ستاره های دریایی عظیم الجثه ای را مشاهده کردیم. بسیاری از حیواناتی که در تاریکی زندگی می کنند و از دیده ها پنهان هستند بسیار عجیب به نظر می رسند».
این محققان توانستند حیوانات ساکن اعماق آبها را در زیستگاه طبیعی آنها مشاهده کنند. در حدود 25 درصد از این موجودات که دانشمندان از آنها فیلمبرداری کرده اند، تاکنون ناشناخته بودند.
منبع: خبرگزاری مهر

ارنست مایر و "این زیست شناسی است"

 Ernest Mayr به عنوان یکی ازبزرگترین جانورشناسان قرن بیستم شناخته شده است. نقش وسهم او درزیست شناسی تکاملی به وسیله مجموعه زیادی از جوایز علمی جهان شناخته می شود. در نوشته های او مروری  وسیع در مورد منطق  و پیشرفتهای زیست شناسی ملاحظه می شود. او در کتاب , This is Biology تا حدودی فلسفه زیست شناسی و دربخشی دیگر تاریخچه شاخه های آن را بررسی کرده است.
ارنست مایر با این  پرسش که "حیات" به چه معنی است، شروع می کند. و طرح کلی مجادلات وبحث های مربوط به قرن نوزدهم مابین فیزیکدانان و حیاتیون را نشان می دهد و خصوصیاتی از حیات را فهرست بندی می نماید که برای او قابل تشخیص به نظرمی رسند.
سپس می پرسد که علم چیست؟ و چگونه جهان را توصیف می نماید؟ او خاطرنشان می نماید که دیدگاه های فلاسفه درمورد ماهیت و ویژگی علم  اغلب برای علوم فیزیکی نسبت به زیست شناسی قابل کاربردتر است و می نویسد: "تفاوت بیشتری بین فیزیک وزیست شناسی تکاملی، که هردو شاخه هایی ازعلم می باشند، تا زیست شناسی تکاملی و تاریخ، که یکی از شاخه های علوم انسانی است، وجود دارد."
موضوعات مختلفی درمورد بیولوژی وجود دارند (مورفولوژی کارکردی، فیزیولوژی و بیومکانیک ) که درظاهرعکس این طرح می باشند. مهندسان، ساختارها و مکانیسم هایی برای انجام اعمالی خاص طراحی می نمایند، درحالی که زیست شناسان، دراین زمینه ها، نشان می دهند که چگونه ساختارهای زنده ومکانیسم ها، نقش هایی را که تکامل برای آنها طراحی نموده است، را ایفا می نمایند.
ارنست مایر شیوه علمی بر مبنای  علم  فیزیک Karl Popper را مورد بحث قرارمی دهد: دانشمندان فرضیه هایی را بیان می نمایند و سپس برای ابطال آنها تلاش می کنند. فرضیه ها می توانند ابطال شوند شوند ولی هیچ گاه نمی توانند به صورت صحیح اثبات گردند. برای زیست شناسی، مایر یک فرایند پنج مرحله ای را پیشنهاد می نماید. دانشمندان مشاهداتی را انجام می دهند، آنها سوالاتی را ازقبیل "چگونه؟"  و "چرا؟" را مطرح می کنند، فرضیه هایی را ارائه می دهند، فرضیه هایشان را آزمایش می نمایند و موفق ترین فرضیه را انتخاب می نمایند. این به ما فضای بیشتری را برای مانوردادن نسبت به توصیف پوپر می دهد. ولی من  در مورد اینکه آیا بسیاری ازما به همین صورت اصولی عمل می نماییم، شک دارم. مجلات اطلاعات کمی درمورد اینکه دانشمندان چگونه عمل می نمایند را به ما ارائه می نمایند، زیرا ما مقالاتمان را مطابق با یک چارچوب مرسوم و رایج سازمان دهی می نماییم. ولی من مطمئن هستم که گروه تحقیقاتی من، درمسیرهای انحرافی که ما درمطالعاتمان اتخاذ می نماییم، استثنا نمی باشد. به عنوان مثال مقاله ما تحت عنوان "فرضیه تشابه دینامیکی" ( Journal of Zoology, vol 201, p 135)  را درنظربگیرید، که پیش بینی می کند، چگونه تفاوتهای اندازه در میان جانوران، رابطه بین سرعت و طرزراه رفتن را تحت تاثیرقرارمی دهد.
 ما روی دویدن پستانداران و پرندگان کارکردیم و مقدارانرژی صرف شده را نیزمحاسبه نمودیم و سپس برای آنها مدلهای ساده ریاضی، درمورد راه رفتن و دویدن، ابداع نمودم. سپس ازمن خواسته شد تا دریک کنفرانس، درمورد اثرات اندازه درحرکت و جابجایی جانوران سخنرانی نمایم. من بیان نمودم که متوجه شده ام که عدد بدون بعد u2/gh {مربع سرعت / (شتاب گرانشی * طول پا)} به طورمکرر درمعادلات من ظاهرشده است و من درجستجوی برخی چیزهای جدید برای بیان کردن می باشم.
این موضوع منجربه آن شد تا من حدس بزنم که جانوران دارای اندازه های مختلف، درحال دویدن با مقدارهای مساوی  u2/gh، ممکن است با شیوه های مشابهی حرکت نمایند ( با استفاده ازهمان شیوه راه رفتن و برداشتن  گام های متناسب با طول پاهایشان ).
آزمایشات این نظریه (درابتدا بااستفاده از داده هایی از عکسهای کلاسیک Eadweard Muybridge) صحت آن را اثبات نمود. تنها درآن مرحله من به یک کتاب درسی درمورد آنالیز بی بعد اشاره نموده ام و دریافته ام که u2/gh یک عدد Froude ، یک کمیت مورد استفاده برای نشان دادن تاثیر جاذبه روی حرکت سیالات، می باشد و اینکه یک اصل فیزیکی بخوبی ثابت شده، باید این تصوررا درمن ایجاد نماید که طرز راه رفتن های مشابه، درعددهای  Froude مساوی، وجود دارند. مایر وسایر فلاسفه می خواهند تا ما دریک شیوه منظم تری پیشرفت نماییم.
قسمت اعظم کتاب مایر به بحث درمورد انواع سوالاتی که زیست شناسان مطرح می نمایند، اختصاص داده شده است. او سوالات را به صورت "چه؟"، "چگونه؟"  و "چرا؟" تقسیم بندی نموده است.  سوالات "چه؟" یک مبنای توصیفی (نخستین مرحله ازیک فرایند 5 مرحله ای مایر برای زیست شناسی) را بوجود می آورد. ما در زمینه مطالعات مربوط به تنوع زیستی و سیستماتیک، مورفولوژی مقایسه ای، بیوجغرافیا سوالاتی را می پرسیم. این سوالات منجربه آن می شوند تا مایر بحث هایی  را درمورد مفهوم گونه، اصول رده بندی، فنتیک های عددی و کلادیستیک مطرح نماید.
 سوالات "چگونه؟" درزمینه مورفولوژی کارکردی و فیزیولوژی می باشند ولی مایر آنها را فقط برای زیست شناسی تکوینی مرور و بررسی می نماید. او تاریخچه یک بحث تا تشخیص درسال 1944 به این صورت خلاصه می کند  که DNA حامل اطلاعات ژنتیکی بوده است و بعد ازآن وقایع جدید تر را عجولانه بررسی می نماید. برای مثال، تنها یک پاراگراف درمورد ژنهای HOX وجود دارد، او ظاهرا توجه زیادی به سوالات "چگونه؟"  ندارد.
سوالات "چرا؟" درزمینه زیست شناسی تکاملی پرسیده می شوند. مایر، نقش و سهم داروین را درتئوری تکامل تجزیه  و تحلیل می نماید و استدلال می کند که براساس منشاء گونه ها 5 تئوری اصلی  وجود دارند:
 1- تکامل فی نفسه.
 2- جد مشترک.
 3- گونه زایی.
 4- تدریجی بودن.
 5- انتخاب طبیعی .
او روی اهمیت کتاب های مربوط به سالهای 1940 تاکید دارد که تلفیق جدید، Modern Synthesis، را  تشکیل داده اند و پیشرفتهای بعدی از قبیل تعادل، انتخاب گروهی و سوسیوبیولوژی را مرور و بررسی می نماید.
در فصلی دیگر از کتاب، مایر انواع  سوالات اکولوژیکی را مطرح می نماید. مرورهای تاریخی منتشره او در سراسر کتاب تاثیر گذار و برانگیزاننده هستند. او به نامهای بزرگ در اکولوژی اشاره می کند و بصورت خلاصه نوآوریهای هر یک را به ما می گوید. اما متاسفانه هیچ بحثی در خصوص مدلهای ریاضی و هیچ اشاره ای به اکولوژی رفتار نمی کند، صرف نظر از تذکر به اینکه " بیشتر اکولوژیست های جوانتر سوالات اکولوژیکی در خصوص رفتار و سازگاری تاریخ حیات را جذابتر از اندازه گیریهای ثابتهای فیزیکی یافته اند."  فصلهای مربوط  به تکامل انسان و منشا حیات کتاب را کامل می کند.

کشف سنگواره 'قورباغه جهنمی' در ماداگاسکار

نقاشی خیالی فورباغه جهنمی
محققان آمریکایی و بریتانیایی سنگواره یک قورباغه غول پیکر متعلق به هفتاد میلیون سال پیش را در جزیره آفریقایی ماداگاسکار در اقیانوس هند کشف کرده اند. به گفته این محققان، قورباغه کشف شده به اندازه یک توپ بزرگ چهار کیلوگرمی بوده است.
به گفته آنها، این"قورباغه جهنمی" به قورباغه های بومی این جزیره شباهت چندانی ندارد. گزارش کامل کشف سنگواره "قورباغه جهنمی" در مجله آکادمی ملی علوم آمریکا به چاپ رسیده است.
به گزارش محققان دانشگاه کالج یونیورسیتی لندن و استونی بروک نیویورک، طول "قورباغه جهنمی" چهل سانتیمتر بوده، دهانی بزرگ و پاهایی کوتاه داشته است.
به نوشته سوزان اوانز، از محققان گروه زیست شناسی سلولی دانشگاه کالج یونیورسیتی لندن، "قورباغه جهنمی" از خویشاوندان وزغ های شاخدار بوده است و در صورتی که رفتارهای آن مانند گونه های امروزی این وزغ ها بوده باشد، این جانور یک شکارچی مخوف جانوران کوچک بوده است.
بر این اساس خوراک اصلی "قورباغه جهنمی" حشرات و مهره داران کوچک بوده اند ولی بعید نیست که این جانور در پی شکار دایناسورهای خردسال هم بوده باشد. در این حال، محققان با اشاره به تفاوت "قورباغه جهنمی" با قورباغه های بومی ماداگاسکار و شباهت آن به وزغ های آمریکای جنوبی، می گویند یافته های جدید تقویت کننده فرضیه ارتباط زمینی این دو منطقه و شبه جزیره هند تا دوره زمین شناختی کرتاسه ( 75-65 میلیون سال پیش) است.
منبع: بی بی سی
 

فرسایش خاک در ایران 5 برابر متوسط جهانی

خاک یکی از منابع طبیعی و محدود زمین است. خاک یک اکوسیستم اکولوژیک و متشکل از جامعه زیستی متنوعی در بستر حجیمی از مواد غیرزنده معدنی و آلی است که این اجزا آنچنان به هم آمیخته اند که می توانند سیستم های زنده واحدی محسوب شوند. تحقیقات نشان داده است خاک های ایران از نظر مواد نیتروژنی فقیر و اکثرا با کمبود فسفر مواجه هستند از این رو مصرف کودهای شیمیایی در کشور با رشدی روزافزون همراه بوده است.

استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی اگرچه در کوتاه مدت مواد مغذی مورد نیاز اراضی کشاورزی را تامین و بهره برداری بیش از اندازه را ممکن می کند، ولی در بلندمدت باعث از بین رفتن کیفیت خاک ، افت حاصلخیزی و در نتیجه فرسایش خاک می شود.

بررسی ها نشان می دهد مولفه های غیرمستقیم همانند آب و هوا، رشد جمعیت و عوامل اقتصادی در تخریب زمین موثرند. آب و هوا در بخش های مختلف کشور اثرات متفاوتی بر خاک دارد. به طور مثال ، خاک استان های حاشیه دریای خزر بیشتر در معرض فرسایش ناشی از آب قرار دارد و حال آن که در نواحی بیابانی و کویری فرسایش ناشی از باد حاکم است .

افزایش جمعیت نیز باعث بهره برداری بیش از ظرفیت خاک می شود. در 40سال گذشته جمعیت کشور بیش از 3برابر شده ؛ در حالی که مساحت اراضی مفید کاهش یافته است. از سوی دیگر، عوامل اقتصادی باعث استفاده مکرر از زمین می شود که این امر کیفیت خاک را پایین می آورد. همچنین افزایش قیمت زمین و تجارت اراضی کشاورزی ، تغییر کاربری زمین های کشاورزی را در پی دارد.

کارشناسان معتقدند فعالیت های مرتبط با کشاورزی می توانند از مهم ترین عوامل تخریبی زمین باشند. زراعت و کشت نادرست در اراضی کشاورزی ، شیوه سنتی آبیاری ، استفاده از سموم و آفت کش ها، شخم زدن نامناسب ، استفاده نشدن از وسایل مدرن کشاورزی و کاشت فشرده از عوامل تخریب زمین در اثر فعالیت های کشاورزی است .

تغییر کاربری اراضی

مهاجرت روستاییان به شهرها، افزایش جمعیت در شهرها و روستاها، تبدیل روستاها به شهرها و احداث جاده ها و راه های ارتباطی از جمله عوامل موثر در تخریب زمین و خاک هستند. به این ترتیب عواملی چون ساخت و ساز در حاشیه شهرها و استقرار صنایع و تولید مصالح ساختمانی موجب فشردگی و متراکم شدن خاک بر اثر توسعه ساخت و سازها و پوشیده شدن خاک از آسفالت ، سنگ و ساختمان می شود از این رو فعالیت بیولوژیک خاک در شهرها و حاشیه آنها را مختل می کند. علاوه بر این کاربری اراضی برای احداث واحدهای مسکونی و تجاری نیز تغییر می کند.

همچنین رشد شهرنشینی افزایش پسماندهای شهری را در پی دارد و تجزیه ناپذیر بودن بعضی از این مواد از قبیل پلاستیک ها باعث آلودگی خاک می شود که صرف هزینه های گزاف و زمان طولانی نیز نمی تواند آنچنان که باید به حیات اولیه خاک کمک موثری کند.

بهره برداری از جنگل

جنگل از مهم ترین ثروت های طبیعی هر کشور و نیز از مهم ترین سامانه های حیات وحش به شمار می آید. قطع درختان و نابودی جنگل ها باعث از دست رفتن قدرت نگهداری آب باران به وسیله گیاهان می شود و در نتیجه امکان ذخیره شدن آب در خاک از میان می رود و به دنبال آن فرسایش آغاز می شود.

عوامل متعددی همچون بی توجهی به ارزش های زیست محیطی و تنوع زیستی ، ساماندهی نکردن مراکز جمعیتی و مشاغل داخل و حاشیه جنگل ها، بهره برداری بی رویه و غیراصولی و کم بازده ، بهره برداری غیرمجاز و قاچاق را می توان موارد موثر در تخریب وسیع این منابع ارزشمند شمرد.

براساس مستندات دومین گزارش وضعیت محیط زیست ایران ، طبق برآوردها در مدت چند دهه گذشته ، سطح جنگل های کشور از حدود 18 به 4/12 میلیون هکتار و سطح جنگل های شمال کشور نیز از حدود 4/3 به 8/1 میلیون هکتار کاهش یافته است .

استفاده از چوب در مصارف صنعتی و تزیینی مانند کاغذ و مبلمان یکی از عمده ترین دلایل برای قطع درختان است . بررسی ها نشان می دهد میزان تولید چوب های الواری و تراورس در سال های اخیر از جنگل های شمال روبه کاهش گذاشته اما این روند قبل از سال 1384افزایش داشته است که به سطح 79هزار متر مکعب در سال رسیده بود. میزان تولید گرده بینه ، الواری و تراورس ، تیری ، تونلی ، کاتین و هیزم نیز در سال های اخیر در مقایسه با قبل از سال 1382کاهش داشته است.

همچنین در سال های گذشته با وجود گسترش سطح کاشت درختان مختلف شیوه غلط بهره برداری از اراضی و جنگل ها موجب انهدام بخش وسیعی از پوشش گیاهی شده است. جنگل نشینان ، روستاییان و عشایر به لحاظ شیوه معیشتی خود به منابع جنگلی وابسته اند و بسیاری از مایحتاج خود ازجمله سوخت را از این منبع تامین می کنند.

براساس گزارش وضعیت محیط زیست ایران ، مطالعات در زمینه میزان برداشت غیرمجاز به صورت سالانه از جنگل های شمال کشور نشان می دهد حدود 3میلیون مترمکعب و از جنگل ها، مراتع و سایر مناطق حدود 7/10 میلیون مترمکعب چوب و 35هزار تن بوته برای مصرف سوخت و تامین انرژی برداشت غیرمجاز صورت می گیرد.

یکی دیگر از نمونه های بارز تخریب خاک ، استفاده از جنگل های تنک برای کشت غلات با انگیزه گسترش اراضی و در ادامه آن ، برداشتن موانع ادوات کشاورزی است . از این رو، قطع درختان باعث کاهش پوشش گیاهی ، جاری شدن آب در سطح زمین و افزایش هدر رفتن خاک در اثر روانساب می شود.

آتش سوزی نیز به نابودی جنگل ها منجر می شود. انسان اصلی ترین عامل بروز آتش سوزی در جنگل است  آتش نه تنها باعث کاهش مساحت جنگل می شود، بلکه روی کرم ها و جمعیت های میکروبی درون خاک نیز تاثیر می گذارد که تنها در یک دوره از دهه گذشته بیش از 500فقره آتش سوزی گزارش شده است که به از بین رفتن بیش از 5هزار هکتار جنگل منجر شد.

بهره برداری از مراتع

مراتع بخش مهمی از پوشش گیاهی هستند و از میان بردن آنها به فرسایش خاک منجر می شود. بین پوشش گیاهی و محیط زیست تعادل بسیار حساسی وجود دارد. برهم زدن این تعادل در 15تا 20سال گذشته باعث از میان رفتن پوشش گیاهی شده است. همچنین علاوه بر کمبود بارندگی در برخی نقاط کشور، بیلان هیدروکلیماتولوژی کشور نیز مبین غلبه تبخیر بر بارندگی در حوزه های آبریز کشور است.

مرتع ، پوشش حفاظتی خاک است و چرای مفرط و بی رویه دام بشدت از مقاومت خاک در برابر فرسایش می کاهد. چرای زودرس فرصت ذخیره سازی را به گیاهان مرتعی نمی دهد. همچنین چرای متوالی با فواصل کم پس از ضعیف شدن مرتع ، آن را نابود می کند. افزون بر این ، تبدیل مراتع به اراضی کشاورزی جهت زراعت دیم نیز موجب تخریب مراتع می شود.

چرای بی رویه علاوه بر از میان بردن بسیاری از گونه های گیاهی باارزش ، به از بین رفتن پوشش گیاهی نیز منجر می شود. پیامد این مساله ایجاد روانساب سطحی و افزایش تبخیر آب از سطح خاک است که باعث افزایش میزان نمک در لایه های بالای خاک می شود.

آتش سوزی در مراتع نیز همچون آتش سوزی در جنگل ها آثار زیانباری بر خاک دارد. از میان رفتن موجودات میکروبی سطح خاک ، مهم ترین آسیب این عامل است . بررسی ها نشان می دهد، بقایای محصولات کشاورزی ، مخازن پرارزشی در تولید ماده آلی خاک هستند.

دانه های ذرت ، برنج ، گندم و دیگر محصولات ، غذای انسان و دام را تشکیل می دهند. به طور متوسط به ازای هر کیلوگرم دانه ذرت ، 5/1 کیلوگرم ساقه ، برگ ، ریشه و آنچه به اصطلاح بقایای گیاهی نامیده می شود، پدید می آید که غذای مناسبی برای ریز جانداران خاکی است و سرانجام ماده آلی خاک را پدید می آورد.

افزایش ماده آلی خاک ، فرآیندهای زیستی خاک را تشدید می کند و به خاک زندگی می بخشد. کشاورزان این بقایای بسیار مهم را می سوزانند، با سوزاندن بقایای گیاهی قسمت عمده کربن (بین 50 تا 70 درصد ماده آلی) به O2 تبدیل می شود و هدر می رود.

معدن کاوی

ایران کشوری معدنی است و فعالیت های استخراج معادن ، محیط زیست را تحت تاثیر قرار می دهد. حفاری ها، انفجار سنگ های معدنی و حفر معادن باعث تغییرات و تخریب سطح و اعماق زمین می شود. آمار نشان می دهد فعالیت های معدن کاوی در حال افزایش است از این رو ارزیابی های زیست محیطی و اجرای برنامه هایی به منظور احیای اراضی تخریب شده بسیار ضروری است.

کشورهای توسعه یافته به دستاوردهای ارزشمندی در این راستا دست یافتند که استفاده از تجربیات آنها در احیای زمین های معدن کاوی شده ایران نیز موثر است.

جام جم آنلاین - حمیده سادات هاشمی

چه زمانی پستانداران جفت دار و کیسه دار از هم جدا شده اند؟

اجداد پستاندار هم موش و هم انسان در زیر پاهای دایناسورها حرکات تند وسریعی داشته اند. براساس شواهد  فسیلی، اجداد ما حتی هنگامیکه  دایناسورها درپایان دوره کرتاسه، 65 میلیون سال قبل، منقرض شدند به دو گروه ازپستانداران جدید جفت دارو کیسه دارتقسیم نشده بودند. این نظریه راJohn Wible  وهمکارانش ازموزه تاریخ طبیعی Pittsburgh, Pennsylvania که فسیل های کرتاسه را با گروههای جفت دارجدید مقایسه کرده اند، ارائه داده اند.

زیست شناسان اولین شکاف بین گروههای پستاندار جدید را به عنوان شاخصی از منشاء پستانداران جفت دار، یعنی نکته ای کلیدی درتاریخ تکاملی مورد توجه قرارمی دهند. مقایسه Wible نشان داده است که هیچ یک ازفسیل های کرتاسه به گروههای جدید تعلق ندارند. او نتیجه می گیرد که گروههای جفت داردرمدت زمان کوتاهی بعد از کرتاسه ازهم فاصله گرفته و بصوت انفجاری  پردازه های اکولوژیکی که ازطریق مرگ دایناسورها گشوده شده است را پر نموده اند.

این موضوع، نظریه قدیمی دیرین شناسان را تقویت می کند، اما درمقابل مطالعات و تحقیقات مولکولی واگرایی ژنتیکی گونه های زنده، قرار دارد  که  منشاء پستانداران جفت دار را 80 تا 140 میلیون سال قبل می داند. Wible می گوید: ما درتناقض کلی با اطلاعات و داده های مولکولی هستیم. اومعتقد است که ساعت های ژنتیکی درمحاسبه شکوفایی تکامل پستانداران در بعد از کرتاسه اشتباه می کنند.

آیا دیرین شناسان فسیل ها را رها خواهند کرد یا تکامل انفجاری حاصل از ساعت های مولکولی را به کناری خواهند گذارد؟Rich Cifelli ازموزه تاریخ طبیعی Oklahoma معتقد است که ما باید هردو جنبه را به صورت جدی مد نظرداشته باشیم.

5 فرضیه ای که پایان دنیا را رقم می زنند!

چه وقت دنیا به پایان خواهد رسید؟چه کسی و یا چه چیزی موجب این نابودی خواهد شد؟ اینها سوالاتی است که بشر از سالیان قبل به آنها فکر کرده و همواره فرضیه هایی را در این خصوص ارائه کرده است. به گزارش مهر،به تازگی نیز مجله "گرین دیلی" در مقاله ای با ارائه گزینه هایی به بررسی 5 فرضیه ای پرداخته است که هر یک از آنها می توانند علت پایان دنیا باشند. 

       ماشینها و هوش مصنوعی 
این مقاله با بررسی فرضیه ای آغاز می شود که براساس آن ماشینها و هوش مصنوعی که امروزه دانشمندان نوروساینس با علاقه آن را دنبال می کنند، بر انسان برتری جویند و انسان و دنیا را به نابودی بکشانند. دماسنج "گرین دیلی" در مورد احتمال وقوع این رویداد درجه یک به 10 را نشان می دهد. در حقیقت احتمال بسیار کمی برای غلبه روباتها بر انسان در اثر فعل و انفعال بیشتر میان انسان و ماشین وجود دارد. 
      سقوط یک شهاب سنگ غول پیکر
دومین فرضیه نشان می دهد که زمین در اثر سقوط یک شهاب سنگ غول پیکر، دچار یک حادثه بزرگ می شود و به این ترتیب همانگونه که دایناسورها با برخورد شهاب سنگ به زمین منقرض شدند، انسان نیز نابود می شود و دنیا پایان می یابد. دماسنج "گرین دیلی"، احتمال وقوع این پدیده را 4 به 10 نشان می دهد. 
    بیماری فراگیر
سومین فرضیه پیشنهادی این سایت، احتمال خطر همه گیری یک بیماری کشنده را مطرح می کند که می تواند آنفلوآنزای پرندگان و یا ویروس جدیدی باشد که ممکن است از فردا به سرعت گسترش یابد و میلیونها نفر را در کوتاهترین زمان نابود کند. دماسنج رقم وقوع این پدیده را 5 به 10 نشان می دهد. 
      تقاضای فراتر از عرضه نفت 
 فرضیه چهارم پیشنهاد می کند که وجود انسان می تواند به سبب پدیده "قله نفت " نابود شود. براساس این فرضیه تقاضای نفت سوختی از عرضه آن فراتر می رود. احتمال وقوع این پدیده 6 به 10 است. 
    تغییرات آب و هوا 
پنجمین فرضیه که از بالاترین رقم احتمال وقوع برخوردار است، برپایه تغییرات آب و هوایی استوار شده است. به طوری که دماسنج گرین دیلی در این مورد رقم 8 به 10 را نشان می دهد. براساس این فرضیه، گرم شدن بیش ازحد زمین در آینده ای نه چندان دور می تواند خطرات بسیار جدی را به وجود آورد و انسان و تمام جانداران زمین را به ورطه نابودی بکشاند.

کوسه‌ها در آستانه ورود به حریم آبهای قطب جنوب

گرم شدن زمین می تواند کوسه‌های وحشی را به آب‌های قطب جنوب بکشاند که به این ترتیب یکی از منحصر به فردترین حیات وحش های دریایی را که میلیونها سال است در پناه سرما و یخ قرار دارد به خطر می اندازند.

زیست شناسان حاضر در کنفرانس سالانه انجمن آمریکایی پیشرفت علوم هشدار دادند که بازگشت این حیوانات درنده به قطب جنوب برای اکوسیستم دریایی این منطقه ویرانگر و نابودکننده است. پروفسور «شریل ویلگا» استاد زیست شناسی دانشگاه رودآیلند می‌گوید: هنوز هم آب‌های مجاور قطب جنوب برای زیست کوسه‌ها بسیار سرد است اما تغییراتی که در حال شکل گیری است می‌تواند خطرناک باشد.»
وی ادامه داد: «گرمایش زمین تاکنون دمای هوا را در 50سال گذشته 1 تا 2 درجه افزایش داده است و این آبها می‌توانند تا 100 سال آینده به مکان خوبی برای حضور کوسه‌ها تبدیل شود.»
«ویلگا» گفت: «کافی است که تنها دمای آبها به بالای درجه انجماد برسد و باتوجه به روند کنونی تا پایان قرن به این نقطه خواهیم رسید. زمانی که کوسه‌ها به قطب برسند به طور کامل اکولوژی اعماق آب در این نقطه را تغییر خواهند داد.»
زیست شناسان همچنین اعلام کردند که در حالی که ممکن است کوسه‌ها روزی این آبها را تسخیر کنند در حال حاضر خرچنگها برای اولین بار طی میلیونها سال تا حد زیادی به قطب نزدیک شده‌اند که آنها نیز خطر دیگری برای این منطقه محسوب می‌شوند.
«سون تاتجه» از اعضای مرکز ملی اقیانوس نگاری ساوتمپتون بریتانیا، با درخواست جدی از جامعه بین‌المللی برای کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای گفت: خرچنگها درست در پشت در و آب‌های عمیق هستند و تنها چند جریان سرد آنها را از فلات قاره قطب جدا می‌کند. این اقیانوس نگار در ژانویه 2007 به همراه سایر روزنامه نگاران موفق به کشف حضور خرچنگها در آستانه ورود به حیطه قطب جنوب شده‌اند. وی هشدار داد که بازگشت این آبزیان ویرانگر به قطب جنوب تراژدی بزرگی برای یکی از آخرین حیات وحش‌های منحصر به فرد و دست نخورده کره زمین خواهد بود.
منبع: خبرگزای فارس

صید غیرمجاز یک گونه کوسه نادر حفاظت شده دراطراف جاسک

این کوسه که با نام کرماهی یا کوسه کولی کر شناخته می‌شود، جزو گونه‌های حفاظت شده بوده و صید و شکار آن ممنوع است. وزن این کوسه نیز بین 8 تا 10 تن و طول آن حدود 10 تا 12 متر می باشد.


Multimedia_pics_1386_11_Social_248.jpg Shark-Jask picture by tarahomi



Multimedia_pics_1386_11_Social_247.jpg Shark-Jask picture by tarahomi

Multimedia_pics_1386_11_Social_246.jpg Shark-Jask picture by tarahomi

Multimedia_pics_1386_11_Social_244.jpg Shark-Jask picture by tarahomi

Multimedia_pics_1386_11_Social_243.jpg Shark-Jask picture by tarahomi

Multimedia_pics_1386_11_Social_242.jpg Shark-Jask picture by tarahomi

منبع: ایسنا

کشف بقایای دو گونه جدید از دایناسورهای گوشتخوار در صحرای آفریقا

دانشمندان فسیل شناسی در آمریکا دو دایناسور گوشتخوار را که تا کنون ناشناخته بودند در فسیل های کشف شده در صحرای آفریقایی شناسایی کردند. به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، یکی از پژوهشگران دانشگاه بریستول که با فسیل شناسان آمریکایی همکاری می کند جزئیات فسیل های تازه گوشتخواران را در نشریه "Acta Palaeontologica Polonica" تشریح کرده است. به گفته این دانشمدان، یکی از این دایناسورها احتمالا مانند کفتار تغذیه می کرده و دیگری حیوانات زنده را صید می کرده است.
بقایای فسیلی دو دایناسور 110 میلیون ساله، هشت سال قبل توسط دکتر پل سرانو از دانشگاه شیکاگو در صحرای تِنِری در نیجر کشف شد. استیو بروسات پژوهشگر دانشگاه بریستول و نویسنده مقاله ای در این زمینه گفت: این دایناسورها قدیمی ترین بقایای هر دو گروه عمده از گوشتخوارها هستند که طی 50 میلیون سال بعد، در دوره کریتاسیوس، بر آفریقا، آمریکای جنوبی و هند مسلط شدند.
یکی از این دایناسورها که حدود 8 متر قد و پوزه ای کوتاه با پوستی زمخت داشته است، «کریپتاپس پالائوس» یا «صورت کهنه پنهان» نامگذاری شده است. کریپتاپس احتمالا همچون کفتارها مرده خوار بوده است. این موجود همچون دیگر اعضای این گروه از دایناسورها در آمریکای جنوبی و هند دارای آرواره های کوتاه و دندان های کوچک بوده است که در جویدن لاشه حیوانات مفید بوده است.
کشف دیگر مربوط به دایناسوری با جثه مشابه به نام «ایئوکارچاریا دینوپس» است. این جاندار دارای دندان های تیغه مانند و یک تیغه برجسته استخوانی بالای چشم بوده است. دندان های این دایناسور مناسب شکار موجودات زنده و پاره کردن اجزای بدن آنها بوده است. به گفته پژوهشگران، یک استخوان برجسته بالای چشمان این حیوان به آن حالتی مخوف می داده که ممکن است در سر کوبیدن به رقبا و جنگ جفتگیری کاربرد داشته باشد.

سنجاب زمینی، کلاهو

Syseľ obyčajný

Spermophilus fulvus Litchtenstein, 1823

Larg-toothed souslik

پراکنش: شمال خراسان_ همدان _ زنجان و قزوین 

زیستگاه: دشتها و کوهپایه های نزدیک به کشتزارها و اراضی نرم ورسی حاصلخیز.

عادات غذایی: تغذیه از گیاهان مختلف.

فصل تولید مثل: بهار.

تعداد زاده ها: پنج تا نه.

رفتار: روز فعال  ولی در صبح و عصر فعالتر، معمولا در گروههای نزدیک به هم، توانا در ایستادن بر روی دو پا، قادر به ایجاد صدا در هنگام بروز خطر، لانه ها زیر زمینی با یک خروجی و در عمق 50سانتیمتری سطح زمین، دارای خواب زمستانی و در بعضی مناطق دارای خواب تابستانی.   

خسارات اقتصادی: بعضی اوقات آفت مزارع کشاورزی بخصوص مزارع غلات

 

خدمات اکوسیستم های زیستی و از دست رفتن گونه ها

خدمات اکوسیستم های زیستی بوسیله ازدست رفتن گونه ها در معرض خطر است.
کارکرد اکوسیستم های زیستی مثل تجزیه دی اکسید کربن و تصفیه آب، به تعداد گونه ها ی بیشتری که قبلا تصور می شده است، بستگی دارد. این بدان معنی است که ما تاثیر محیطی از دست رفتن تنوع زیستی را دست کم گرفته ایم. Andy hector و Robert bagchi از دانشگاه زوریخ سویس، اطلاعاتی را درمورد خدمات اکوسیستمی ارائه شده توسط گونه های علفی، تجزیه و تحلیل نمودند و سپس شیوه ای را برای شناسایی اینکه چه تعداد گونه برای ارائه تعداد فزاینده ای از کارکردها و خدمات مورد نیاز بوده اند را ابداع کردند.
به همان اندازه که خدمات اکوسیستمی بیشتری اضافه شدند، تعداد بیشتری گونه برای حمایت از یک اکوسیستم کامل مورد نیاز بود. هکتور می گوید: ممکن است اثرات تنوع زیستی به صورت کمی برآورد شده باشد. در این تحلیل، تفکر در مورد اکوسیستم ها به صورت یک کل، در مقابل تمرکز بر روی هر یک از اجزا  ترغیب می شود.
منبع: Nature

تبعیت مورچه ها از یک قانون فیزیک برای بقاء

 
دانشمندان آمریکایی با هدف یافتن راه حلی برای درمان بیماری هایی که به گیاه قهوه آسیب می رسانند کشف کردند که مورچه های ساکن مزارع زیر کشت قهوه برای بقای خود از یک قانون فیزیک پیروی می کنند.
    گروهی از محققان دانشگاه میشیگان و دانشگاه تولدو در اوهایو که نتایج تحقیقات خود را در مجله نیچر منتشر کرده اند، نشان دادند که گروه مورچه های ساکن مزارع زیر کشت قهوه در مکزیک از یک مکانیزم پیچیده بقای عمر در طبیعت استفاده می کنند.
    این تحقیقات می تواند در مبارزه با بیماری هایی که به این گونه گیاهی آسیب می رسانند کاربرد داشته باشد.
    درحقیقت این دانشمندان کشف کردند که مکانیزم بقا در مورچه ها بر پایه «مرحله بحرانی خودمختاری شده» استوار شده است. برپایه این نظریه، یک دانه ماسه خود را به دانه های دیگر می رساند و تبدیل به یک توده بزرگ می شود و با رشد بیشتر سرانجام به یک مرحله بحرانی می رسد و این یک دانه ماسه تبدیل به بهمنی از ماسه ها می شود.
    در این خصوص جان وندر میر استاد اکولوژی و بیولوژی تکامل دانشگاه میشیگان و سرپرست این تیم تحقیقاتی توضیح داد: «این مکانیزم هم از دیدگاه فیزیکی و هم از دیدگاه ریاضی قابل بررسی است. درحقیقت این ایده نشان می دهد که هر سقوط بهمن تنها به خاطر یک یا دو دانه ماسه شکل گرفته است.»
    به گزارش مهر این محققان با بررسی 45 هکتار از مزارع کشت قهوه در مکزیک که محل سکونت مورچه ها است، نشان دادند که این مورچه ها برای بقای خود از این قانون فیزیک پیروی می کنند. به ویژه در مورد مورچه های گونه «Azteca instabilis» این دانشمندان کشف کردند که ملکه در ابتدا یک کلونی را در یک گیاه ایجاد می کند و هنگامی که کلونی به مدل مرحله بحرانی خودمختاری شده رسید و اندازه آن به اندازه کافی بزرگ شد تقسیم می شود و یک کلونی اقماری روی گیاه نزدیک شکل می دهد. این کلونی ها در حدود سه درصد از گیاهان قهوه مزرعه را اشغال می کنند.

کشف فسیل یک دایناسور کوچک در چین

دیرین شناسان به تازگی موفق به کشف فسیل یک دایناسور کوچک در چین شدند. این محققان بر این باورند که این دایناسور بدون دندان بوده و گونه جدیدی است که تاکنون کشف شده است.
الکساندر کلنر ار دانشگاه فدارل ریو برزیل گفت: این کشف جدید باعث شگفتی دانشمندان و محققان شده است و این برای اولین بار است که فسیل دایناسوری به این کوچکی کشف شده است. احتمالا این گونه جدید بر روی درخت می‌زیسته و برای ما محققان بسیار تازگی دارد و شناخت آن نیاز به مطالعات بیشتری دارد. فسیل این دایناسور پرنده کوچک در قسمت غربی چین پیدا شده و این دایناسور در حدود 120 میلیون سال قبل می‌زیسته است.
منبع: خبرگزاری فارس