مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

ول آبزی- Arvicola amphibius

arvicola-terrestris-0014.jpg Arvicola amphibius picture by tarahomi

با نام قبلی Arvicola terrestris

پراکنش: تهران_زنجان_آذربایجان_کرمانشاه_لرستان_مازندران_ همدان و کردستان

زیستگاه: لانه ها نزدیک آب و دارای چندین تونل زیر زمینی وانبار ذخیره غذا، سوراخ لانه معمولا نزدیک درختان و گیاهان مجاور آب، بصورت کلی بیشتر در مزارع و باغها و در کناره جویها و رودخانه ها.

عادات غذایی: عمدتا گیاه خوار از قبیل برگ، گل، پیاز گیاهان، پوست و ریشه و گاهی جانوران کوچک آبزی از قبیل نر متنان.

فصل تولید مثل: بهار تا پاییز.

تعداد زاده ها: میانگین شش نوزاد در هر بار .

دوره شیردهی: ده تا چهاره روز.

سن بلوغ : دو ماهگی.

طول عمر: دو تا سه سال.

رفتار: روز فعال ولی در صبح و غروب فعال تر، شناگرانی ماهر و قادر به شنا در زیر آب.

 

دو پای پنج انگشتی «توسی»، گونه‌ای جدید از ایران

به همت پژوهشگران ایرانی، گونه جدیدی از موش های دو پای پنج انگشتی برای نخستین بار در ایران کشف و به نام کشورمان ثبت شد.
دکتر جمشید درویش، عضو هیات علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد با اعلام این مطلب به خبرنگار پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) افزود: این موش، موشی دو پاست که در شمال مشهد کشف شده و بر اساس مطالعات ریخت سنجی کاملا با موش‌های دو پای پنج انگشتی کوچک معرفی شده قبلی نظیر دو پای هاتسون، دو پای فرات و دو پای ویلیامزی از نظر رنگ، مشخصات جمجمه و صفات ظاهری متفاوت است.
دکتر درویش با بیان اینکه این جانور مباحثی در مورد گونه‌زایی در جنس دو پای پنج انگشتی مطرح می‌کند، تصریح کرد: مساله گونه زایی و پیدایش گونه‌های جدید در فلات ایران در حال پیگیری است و از دیدگاه فرگشت (تکامل) و گونه‌زایی در جنس دو پای پنج انگشتی مهم است.
عضو هیات علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: این موش، دو پای پنج انگشتی توسی Allactaga toussi () نام دارد که از جنس موش‌های دوپای Allactaga و از خانواده دوپاها  (Dipodidae)در راسته جونده‌سانان(Rodentia)  است.
وی خاطرنشان کرد: این موش گونه‌ای جدید از جنس دو پاهای پنج انگشتی از خانواده موش‌های دو پا و از راسته جونده‌سانان است و اهمیت آن در تحقیقات زیست‌شناسی و تنوع زیستی و مسائل پایه تحقیقات در رابطه با گونه‌هاست.
این جانورشناس افزود: اصولا گونه‌ها ساختار جمعیتی دارند بدین معنا که از نظر مکانی در یک منطقه جغرافیایی منتشرند (توزیع جغرافیایی) و از نظر زمانی نیز دارای یک عمر وتاریخچه‌اند بدین معنا که در یک زمان در کره زمین پیدا شده‌اند و پیدایش هر گونه از گونه اجدادی است. این موش دو پا که در منطقه توس خراسان کشف شده است، یکی از گونه‌های جدیدی است که در جریان تقسیم جغرافیایی موش‌های دو پا در فلات قاره ایران به وجود آمده و علت پیدایش این جانور نیز مسائل توپوگرافی است.
وی خاطرنشان کرد: گونه زایی مساله جهش نیست بلکه مساله پیدایش مستقیم بیوسیستماتیکی جدید در نتیجه همکاری طبیعت و گونه‌های موجود است.
دکتر درویش در پایان به ایسنا گفت: تمامی گونه‌های جدید در حال تغییر و همه طبیعت نیز در حال تغییر است بنابراین گونه‌زایی یک روند برگشتی یا تکاملی است که نهایتا به پیدایش یک گونه جدید ختم می‌شود که این گونه جدید یک واحد تاکسونومیک جدید است که به جهان معرفی می‌شود.
ایسنا

فک خزر (Caspian seal)

   Рисунок общего вида
جمعیت فک خزر (phoca caspia) در سال‌های اخیر به طور قابل توجهی کاهش یافته است. البته عوامل متعددی در این روند نگران‌کننده تاثیر داشته‌اند.
نوعی ویروس تعداد زیادی از فک‌ها را از بین برده است. هر چند که رابطه مستقیمی بین این ویروس و آلودگی محیط‌زیست پیدا نشده، ممکن است تصور شود که غلظت بالای «ددت» و میزان فلزات سنگین اندازه‌گیری شده در فوک‌ها باعث تضعیف مقاومت طبیعی این حیوانات شده باشد.از سوی دیگر، کیلکا منبع اصلی تغذیه فوک‌ها به دلیل حضور شانه‌دار کاهش یافته و باعث وخیم‌تر شدن وضع ناگوار آنها شده است.عبور و مرور کشتی‌ها، صید غیرمجاز به بهانه تحقیقات علمی، نوسانات سطح دریا و تغییرات اقلیمی نیز در سقوط جمعیت فوک‌ها و تهدید بقای آنها دخیل هستند. در سال‌های اخیر، مشاهده شده که احتمالا به علت تغییرات آب و هایی در جهان و افزایش اما در زمستان، پوشش یخ در مکان‌های سنتی تولید مثل فوک‌ها در آب‌های کم‌عمق خزر شمالی نازک‌تر شده و برای آنها محدودیت ایجاد کرده است.مطالعات اخیر برنامه محیط‌زیست دریای خزر نشان می‌دهد که تعداد تخمین فوک‌های زنده به کمتر از110 هزار می‌رسد. کاهش بیشتر ضخامت پوشش یخ می‌تواند یکی از تهدیدهای اصلی
پیش‌روی فوک خزر در آینده باشد.
 منبع: همشهری آنلاین

سنجابک درختی

Dryomys nitedula

Dryomys nitedula

'خندیدن' فقط منحصر به انسان نیست

یک مطالعه تازه حاکی از آن است که ریشه خندیدن احتمالا از یک موجود ما قبل تاریخ که جد مشترک انسان و میمون های امروزی بود نشات می گیرد. دانشمندان دریافتند که اورانگوتان ها دارای یک نوع حس درک شرایط دیگران و در آوردن ادا هستند که اساس حس خنده را تشکیل می دهد.
حالات چهره، مثل دهان گشوده و دندان های پیدا، که شبیه به حالت خنده است، توسط اورانگوتان ها تکرار می شود.نشریه "نامه های زیست شناسی" (Biology Letters) گزارش می دهد که سرعت تقلید این حالات نشان می دهد که غیرداوطلبانه انجام می شود. به عبارت دیگر، "خندیدن" مسری است.
دکتر مارینا داویلا راس از دانشگاه پورتسموث و پروفسور الک زیمرمن در دانشگاه دامپزشکی هانوور در آلمان، رفتار 25 اورانگوتان دو تا 12 ساله را هنگام بازی در چهار مرکز پستانداران عالی در اطراف جهان مطالعه کردند. زمانی که یکی از اورانگوتان ها دهان خود را به گشادی باز می کرد، همبازی او نیز اغلب همان کار را کمتر از نیم ثانیه بعد تکرار می کرد. کتر داویلا راس گفت: "در انسان ها، رفتار تقلیدآمیز می تواند داوطلبانه یا غیرداوطلبانه باشد. تا زمان کشف ما هیچ شاهدی وجود نداشت که حیوانات هم واکنش مشابهی دارند."
"آنچه روشن است اینکه عناصر اصلی مسری بودن عواطف مثبت و همفکری که به تقلید غیرداوطلبانه سریع حالات چهره ارتباط دارد، پیش از انسان تکامل یافت."
وی افزود که این یافته ها نور تازه ای بر حس هفکری یا همان درک حالات دیگران و اهمیت آن برای حیواناتی مثل اورانگوتان ها که به طور گروهی زندگی می کنند می تابد.

منبع: بی بی سی

کشف جالب درباره موجودات تک‌همسر

مطالعه جدیدی در مورد اندازه مغز طیف وسیعی از پرندگان و پستانداران فاش کرده است که گونه‌هایی که به نسبت جثه‌شان، بزرگترین مغزها را دارند، دقیقا همان گونه‌هایی هستند که فقط با یک همسر زندگی می‌کنند. آن دسته از حیوانات که در گله‌ها یا دسته‌های بزرگ بطور جمعی زندگی می‌کنند و از لحاظ جفت‌گیری محدودیتی ندارند، کوچکترین مغزها را دارند.

این مطالعه ثابت می‌کند که زندگی با یک شریک، پرچالش بوده و قدرت مغزی بسیاری می‌طلبد. پرندگان تک همسر، در دو گروه کاملا جداگانه قرار می‌گیرند.

یک گروه، از جمله بسیاری از پرندگان باغی مانند سینه‌سرخ‌ها و چرخ‌ریسک ها، هر فصل زادآوری، یک جفت تازه انتخاب می‌کنند.

اما گروه دوم که بسیاری از دیگر پرندگان، از جمله بسیاری از پرندگان شکارچی، مانند جغدها و برخی از پرندگان از خانواده کلاغ‌ها در آن جای دارند، تمام عمر با یک همسر زندگی می‌کنند.

گروه دوم بزرگترین مغزها را دارند و اندازه مغز آنها به مراتب بزرگتر از مغز پرندگانی است که در هر فصل زادآوری یک جفت تازه برمی‌گزینند و این امر حتی با در نظر گرفتن تفاوت در شیوه زندگی، غذا و اندازه جثه این پرندگان، صادق است.

در میان پستانداران تک همسری بسیار نادر تر است (تنها پنج درصد پستانداران تک همسر هستند) اما در این گروه نیز آنهایی که یک جفت برمی‌گزینند، مانند بسیاری از خانواده سگ‌ها مانند گرگها و شغالها یا برخی از خانواده گوزنها، در مقایسه با جانورانی مانند آهوی سرخ و غزال‌ها که در گروه‌های اجتماعی بزرگتر و بدون محدودیت جفتگیری می‌کنند، مغز بزرگتری دارند.

زیست شناسان می‌گویند یکی از دلایل مهم بودن بزرگی مغز آنست که در جریان تکامل، رشد یافتن و حفاظت از مغز، برای یک موجود بسیار گران تمام می‌شود. تحقیق انجام شده نشان می‌دهد که ادامه روابط دوجانبه به مراتب دشوارتر و پرچالش تر از زندگی در یک گله و دسته نامشخص است.

شاید کسی چنین استدلال کند که تک همسری در سراسر عمر خطرات زیادی به همراه دارد. از جمله این که در ابتدای زندگی مشترک، انتخاب نامطلوب در انتخاب همسر، مثلا جفتی که نازا باشد، پدر یا مادر تنبلی از کار درآید و یا گرایش به خیانت داشته باشد، می‌تواند کمک فرد به مجموعه ژن‌های این گونه جانوری را به مخاطره اندازد.

بنابراین، از لحاظ زیست شناسی صرف، درک این موضوع چندان دشوار نیست که اگر موجودی مغز بزرگتری دارد، منطقی است که این مغز تواناتر بتواند آن را قادر سازد که اگر نشانه‌های منفی از آینده جفت خود دید، آنها را تشخیص دهد. و این منطقی است که با پیش‌بینی این مسائل، از انبوهی مشکلات آینده پیشگیری کند و در مسیر پیشبرد فرآیند تکامل، عملکرد بهتری ارایه نماید.

اما تک همسری، جنبه بسیار مهم دیگری نیز دارد. یک مرغ آوازخوان معمولی در یک باغ را مجسم کنید. انتخاب جفت به پایان رسیده، مرغ ماده روی تخم‌هایش نشسته است و اکنون قسمت سخت زندگی فرامی‌رسد:

وظیفه بلندمدت نشستن در لانه روی تخم‌ها برای گرم نگاه داشتن آنها و سپس دادن غذا به جوجه‌ها. در این شرایط، اگر مادر یا پدر جوجه‌ها اوقاتش را در محلی شبیه به پاتوق تفریحی انسانها بگذراند، جفت او در شرایطی قرار می‌گیرد که یا باید از روی جوجه‌ها برود و آنها را در مقابل سرما رها کند تا به دنبال غذا برود و یا در لانه روی تخم‌ها بماند و از گرسنگی بمیرد. برای پرنده کوچکی که برای زنده ماندن باید هر روز هم‌وزن خود غذا بخورد، پیدا کردن غذا کار ساده‌ای نیست.

خلاصه مطلب آنکه، جفت یک موجود باید به اندازه کافی باهوش و زرنگ باشد که بداند نیازهای طرف چیست و چه زمانی باید برای برعهده گرفتن وظایف خود در کار لانه‌گذاری در آشیانه باشد. به راستی چه چیزی باعث می‌شود روابط تک همسری تا این حد به قدرت شناختی نیاز داشته باشد؟

شاید علت آنست که تک همسران در رابطه دوجانبه، باید با یک قدرت شناختی زیاد، دیدگاههای جفت یا همسر خود را بشناسند و آن‌ها را در مغز خود جای دهند و پردازش کنند که این کار به مغز بزرگتری نیاز دارد.

 

ایرنا

موشهای(Rat) متاثر از محبت غریبه ها

درصورتی که موشها (رتها) از لطف ومهربانی  موشهای غریبه بهره مند شوند، احتمالا درآینده می توانند به یک موش غریبه کمک نمایند. بنابراین درعمل، آثار و نشانه های اولیه ای از یک شکل غیرطبیعی فداکاری (altruism) به نمایش گذاشته می شود که ظاهرا با تئوری تکامل متناقض می باشد .
 Michael Taborsky و Claudia Rutte از دانشگاه برن سوئیس، موشها را برای کشیدن اهرمی که غذا را برای شریکش درقفس کناری آزاد می سازد، آموزش دادند. درصورتی که موشها، مواد غذایی آزاد شده توسط غریبه های هل دهنده اهرم را درقفس مجاوردریافت نموده باشند، احتمالا درآینده می توانند اهرم را هل داده و بنابراین به موشهای غریبه دیگری کمک نمایند. به عبارت دیگر موشها درپاسخ به سطح عمومی همکاری درجمعیت، نوع دوست وفداکار شده اند.
از نقطه نظر تئوری، چنین رابطه متقابل عمومی ای احتمالا نباید وجود داشته باشد. درگروههای بزرگ ،موشهای کثیف از مزایای موشهای کمک کننده غریبه برخوردارمی شوند ولی هیچ چیزی را درعوض آن ارائه نمی دهند.
Taborsky می گوید: درصورتی که حیوانی مساعدتی  درگذشته دریافت ننموده باشد، به احتمال زیاد گروه را ترک می نماید. و این موضوع منجربه ایجاد گروههای دارای حس همکاری و گروههای فاقد حس همکاری درجمعیت می شود. درصورتی که گروههای دارای حس همکاری، به صورت بهتری درحال بهره وری ازمحیط باشند، این رابطه متقابل کلی، درجمعیت باقی می ماند.

منبع: NewScientist, 2007

فسیل زنده یک جونده

جونده سنجاب مانندى که در لائوس کشف شده است، تنها باقى مانده گروهى از جوندگان به شمار مى رود که در حدود ۱۱ میلیون سال پیش از بین رفته اند.
دانشمندان با انتشار گزارش جدیدى در تازه ترین شماره نشریه «Science»، اعلام کردند: این جانور عجیب که خبر کشف آن در سال گذشته مورد توجه محافل علمى جهان واقع شد، ابتدا متعلق به خانواده جدیدى از جانوران تعلق فرض شد که فقط ۳۰ سال از کشف آن مى گذرد، اما ارتباط خویشاوندى و تکاملى آن با دیگر جوندگان مورد تجدید نظر و اصلاح قرار گرفته است.
بر این اساس، اکنون دانشمندان بر این باورند که جونده مورد اشاره، در واقع یک «فسیل زنده» به جا مانده از اعصار گذشته این سیاره و متعلق به گروهى از جوندگان است که جمعیت هاى آنان روزگارى در آسیاى جنوب شرقى و ژاپن پراکنده بوده است و در حدود ۱۱ میلیون سال پیش، براى همیشه از پهنه زمین ناپدید شده اند.گزارش نشریه «ساینس» مى افزاید این جونده که به جنس «Laonastes» تعلق دارد، در سال ۲۰۰۵ میلادى، توسط یکى از کارشناسان «انجمن حافظت از حیات وحش» (WCS) در یک بازار ویژه فروش شکار در لائوس کشف شده است.
منبع: روزنامه ایران

کشف فسیل یک جونده غول پیکر

دانشمندان در اروگوئه بقایای فسیل یک جونده یک تنی، بزرگترین جونده کشف شده، که 2 تا 4 میلیون سال قبل بر روی زمین می زیسته است را کشف کرده اند. این جانور بزرگ احتمالا از مواد غذایی نرم مثل میوه ها و یا سایر قسمتهای نرم گیاهان تغذیه می کرده است.

Andres Rinderknecht و Ernesto Blanco از موزه ملی تاریخ طبیعی Montevideo این موضوع را در Britain's Proceedings of the Royal Society گزارش  نمودند.

جوندگان(Rodentia) بزرگترین راسته پستانداران(Mammalia)  می باشند که تقریبا در تمام جهان پراکنده شده اند و وزنشان معمولا کمتر از یک کیلوگرم می باشد. این جونده با اندازه ای حدود سه متر طول، یک ونیم متر ارتفاع و وزنی حدود468  کیلوگرم  تا 2.5 تن ، حدود چهار میلیون سال قبل در آمریکای جنوبی می زیسته است.

 آنها نام این جونده را Josephoartigasia monesi گذاشته اند و آن را در صخره های Rio Plata کشف کرده اند. این جونده دارای دندانهای کوچک و استخوانهای آرواره ای  ضعیف بوده است و این نشان می دهد که این جانور بر خلاف سایر جوندگان، ماهیچه های ماضغه ای ضعیفی برای  آسیاب کردن مواد غذایی داشته است و بنابراین احتمالا رژیم غذایش از مواد گیاهی نرم و میوه ها تشکیل شده بوده است. لازم به ذکر است بزرگترین جونده معاصر capybara می باشد که در بخشهایی از آمریکای جنوبی دیده می شود و وزن آن به حدود 60 کیلوگرم می رسد.

منابع: www.stuff.co.nz

http://english.people.com

سیاه گوش(Lynx lynx) گونه ای از گربه سانان (Felidae ) ایران

سیاه گوش در ارتفاعات شمال غربی کشور و تا حدود قسمت شرقی رشته کوه البرز و بخصوص در نواحی جنگلی و بیشه ای زندگی می کند. این جانور بومی مناطق سردسیر است و به همین دلیل پوستی با موهای بلند و نرم دارد که حیوان را در مقابل سرما محافظت می کند. سیاه گوش ، گربه ای نسبتا بزرگ با بدنی قوی است. ارتفاع شانه به 45 تا 70 سانتی متر می رسد. طرفین بدن و پاهای سیاه گوش دارای خالهای تیره رنگ است و دم نسبتا کوتاهی دارد تا در جنگل و بیشه زار بخوبی مانور دهد. گوشهایی با نوک سیاه و بلند دارد. حیوانی اجتماعی نیست.

علاوه بر جوندگان و پستانداران کوچک چون خرگوش و سنجاب از شکار پرندگان و حتی شکار شوکا (گوزن کوچک) و قوچ و میش و کل و بز نابالغ مضایقه نمی کند. تاکنون هیچ آمار موثقی از تعداد این حیوان در اختیار قرار نگرفته است.

 

برخی از رفتارهای جالب این حیوان در محیط طبیعی :

برای شکار از حس بینایی ، شنوایی و لامسه خود استفاده می کند. سرعت و استتار از حربه های گربه سانان است. سیاه گوش مانند دیگر گربه ها شبگرد است و در ساعتهای بامدادی شب به جستجو طعمه خود می رود؛ البته بندرت دیده می شود که گربه ها در روز به شکار بروند. باید به این نکته اشاره شود که گاهی به دلیل رفتارهای زیست محیطی شکار مورد نظر ، ممکن است یک گربه وحشی روز هم به شکار بپردازد. «یوزپلنگ» از گربه سانانی است که روزها به شکار می رود.

 سیاه گوش در شب باید دیدی بسیاری قوی داشته باشد تا بتواند حیوانات چابکی چون خرگوش و جوندگان دیگر را به چنگ آورد. مردمک چشم گربه های شبگرد ، بزرگتر از مردمک انسان است و نور بیشتری از دریچه مردمک گربه سانان وارد شبکیه چشم آنها می شود، تیزبینی گربه ها در شب بسیار بیشتر از انسان هاست. چشمان سیاه گوش مردمک بیضی شکلی دارند که شب هنگام ظاهرا گرد می شوند تا نور بیشتری از دریچه آن وارد شبکیه شود. پس حیوان راحت تر و بهتر شکار را در شب دنبال خواهد کرد؛ اما این مردمک بزرگ در روز مشکل ساز می شود. در اینجا ماهیچه های درهم پیچیده با رشته های مژکدار چنان مردمک را کوچک می کنند که تنها شیار باریک عمودی نور را به شبکیه می رساند. رشته های عصبی زیاد و سلول های نوری فراوان در چشم گربه سانان کافی است که با کمترین نور در شب قادر به تشخیص محیط اطراف خود باشند. اگر چشم انسان را با گربه سانان شبگرد مقایسه کنیم ، تفاوت موجود را بهتر درک خواهیم کرد. در گودی چشم انسان لکه زردی وجود دارد که تراکم سلولی زیادی در آن دیده می شود. این تراکم دید رنگی خوبی به ما می دهد. سلولهای استوانه ای چشم ما در اندام های پیرامونی شبکیه تراکم کمی دارند و در مرکز چشم جایی که لکه دیده می شود ، سلول های مخروطی بسیار متراکمند. اما در سیاه گوش ، سلول های استوانه ای بیشتری اطراف شبکیه دیده می شود و به جای لکه زرد مرکزی یک لایه بصری پهن افقی در چشمانش دیده می شود. این تفاوت ها بینایی گربه ها را در شب دو چندان خواهد کرد و تیزبینی آنها در تشخیص اجسام در شب شکار چابکترین جوندگان را سهل خواهد کرد.

 حس شنوایی در سیاه گوش نیز یک عامل برتری دیگر این حیوان محسوب می شود. لاله گوش سیاهرنگ (به همین دلیل او را سیاه گوش می گویند) و 2 استخوانچه درون گودی گوش ، این حیوان را قادر به شنیدن دامنه وسیعی از صداها با فرکانس های متفاوت می کنند. گربه سانان صداهایی با فرکانس هایی از 200هرتز تا محدوده ای بالاتر از یکصد کیلو هرتز را می شنوند. یکی از طعمه های سیاه گوش جوندگانند. این طعمه ها از امواج فراصوت در فواصل کوتاه و زیستگاه های متراکم استفاده می کنند. این امواج با فرکانس 20تا 50کیلوهرتز تولید می شوند که براحتی برای گربه ها قابل تشخیص اند. باید متذکر شد که انسان تنها صداهایی تا فرکانس 20کیلوهرتز را می شنود. حس بویایی در گربه ها هنگام شکار کاربردی ندارد. آنها برای ارتباطهای درون گونه ای از حس بویایی خود استفاده می کنند. گربه ها مثل سگها از حس بویایی قوی برخوردار نیستند. سیاه گوش با استفاده از ادرار یا مدفوع خود و بر جای گذاشتن آن روی سنگها و درختها قلمروی خود را به دیگر سیاه گوشان معرفی می کند. حس لامسه در گربه سانان امروزه بسیار مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است.

سبیلها، موهای تغییر یافته ای هستند که یکی از اندام های لامسه گربه سانان به شمار می آیند.

Lynx pardinus

در گوشتخواران 4گروه از این موها در اندام بیرونی وجود دارند:

1- موهای روی گونه

2- موهای بالای چشم (مژکهای بالایی)

3- موهای پوزه

4- موهای زیرچانه

البته گربه ها موهای زیر چانه ندارند و گفته می شود که آنها به این موها هنگام شکار نیاز ندارند. موهای روی پوزه (سبیلها) در گربه ها بخوبی رشد کرده اند و شکل موها بستگی به نوع رفتار گربه دارد. در حال بوکشیدن گربه ها سیبلهای خود را در دو سوی صورت به عقب می برند. در حال استراحت سیبلهای گربه در دو طرف صورتش رو به بیرون کشیده می شود. (شبیه 2مثلث که در راس همدیگر را قطع می کنند) در حال راه رفتن سبیلهای گربه به جلوی صورتش دراز می شود و در زمان حمله به طعمه در جلوی دهان باز می شوند. در این حالت گربه می تواند دقیقا محل حضور طعمه را تشخیص دهد و مناسبترین محل را برای گاز مرگبار خود انتخاب کند. طبق آخرین مطالعات انجام شده مرکز حس بینایی و لامسه ، گربه های اهلی جای مشابه ای در مجاورت مغز خود دارند. به این ترتیب به نظر می رسد که گربه ها با حس لامسه و بینایی خود قادر به بررسی محیط اطرافشان هستند. سیاه گوش ماده در 27ماهگی قادر به زاد و ولد است (21ماه تا 34ماه در تغییر است) و در هر بار زایمان یک تا 4بچه به دنیا می آورد. دوره بارداری حدود 69روز است (63روز تا 75روز) وزن هر توله 260گرم است.

از 10تا 17روز طول می کشد تا بچه ها چشمانشان را باز کنند. آنها بین 25تا 28روز پس از تولد قادر به راه رفتن هستند. این بچه ها روزانه 13تا 54 گرم به وزنشان اضافه می شود. بچه ها نوک پستانی را انتخاب می کنند که از آن بتوانند شیر بنوشند و این باعث می شود تا آنها بی دلیل به مادر خود آسیب نرسانند. معمولا تعداد نوک های پستان بیش از بچه ها خواهد بود و بچه ها با لگدزدن روی سینه مادر روند خروج شیر از نوک پستان ها را سریعتر می کنند. اگر مادر هنگام شیردادن به بچه ها آنها را با خود به خارج از لانه ببرد ، با صدای گریه بچه ها مادر از خطای خود باخبر می شود ؛ چون در روزهای اول تولد آنها تنها نیم متر می توانند جابه جا شوند ، در صورت توجه نکردن مادر به بچه ها یا نرسیدن غذا و گرم نبودن دمای لانه ، بچه ها شروع به گریه کردن می کنند تا توجه مادر را به خود جلب کنند. وزن این گربه در نرها 11 تا 13کیلوگرم و در ماده ها 10 تا 11 کیلوگرم است و طول عمر آنها حداکثر 15سال است فصل جفت گیری اوایل زمستان و بهار فصل تولد بچه هاست.

منبع: جام جم

گل خورک ها - Mudskippers

ترجمه حسین یوسفى

جنگل هاى ساحلى و پهنه هاى گلى شمال شرقى استرالیا محل هاى بسیار پردردسرى براى بازدید هستند. در حضور کروکودیل هاى آدمخوار و حشرات خونخوار و در محلى که جاى پایى به جز باتلاق هاى مستتر وجود ندارد به طور قطع حرکت یک زوج زیست شناس دشوار و خطرناک است. اما به هر حال جاندارى که ما در جست وجوى آن بودیم در چنین مکانى زندگى مى کند. آنها در این گلزارهاى بکر از سویى به سوى دیگر جست وخیز کرده، در میان ریشه هاى درخت حرا جابه جا مى شوند و به درون سوراخ هایشان که کمترین اثرى از خطر وجود ندارد شیرجه مى روند، سوراخ هایى که هر روز دو مرتبه توسط جزر و مد بهسازى مى شوند.

موجودات چابک چشم چراغى که ما مطالعه مى کنیم گل خورک ها (Mudskippers) ماهى هاى دوزیست هستند که در گلزارهاى دنیاى قدیم (Old World) و جنگل هاى حرا از غرب آفریقا به سوى شرق تا پاپوآى گینه جدید سکنى گزیده اند. بیست و پنج گونه گل خورک۱ از اعضاى خانواده متنوع گاوماهیان، براساس ویژگى هاى بدنى و رفتارى در چهار جنس طبقه بندى شده اند:

 Periophthalmus, Baleophthalmus, Scartelaos, Periophthalmodon. 

گل خورک ها تنها ماهیانى اند که بیشتر فعالیت هاى عمده خود شامل تغذیه، عشقبازى و دفاع از قلمرو را روى خشکى انجام مى دهند. آنها در راستاى انجام این اعمال منحصر به فرد متکى به تعدادى تخصص یافتگى هاى تکاملى هستند.

براى مثال چشم هاى برجسته آنها به خوبى براى دید هوایى واضح تغییر یافته در حالى که توانایى آنها براى دیدن در زیر آب کاهش پیدا کرده است. زیر هر چشم جانور پیاله اى پر از آب حاصل از چین خوردگى هاى پوستى وجود دارد که زمانى که چشم هایش به خاطر در معرض هوا بودن خشک مى شود آنها را در درون این ظرف آب مرطوب مى کند. گل خورک ها با داشتن باله هایى پا مانند قادرند زمانى که خارج از آب هستند راه بروند، از موانع بالا بروند و حتى از نقطه اى به نقطه دیگر جست بزنند. از طرفى آنها به شکرانه انجام شدن تغییرات ساختارى در پوست و اتاقک هاى آبششى خود قادرند هم در آب و هم در خشکى تنفس کنند.

در واقع مشاهده این جانداران به فرد این امکان را مى دهد تا اولین مهره دارانى که در ۳۶۰ میلیون سال پیش به ساحل آمدند را در ذهن خود تصویر کند. لورن ایزلى (L.Eiseley) طبیعى دان پرآوازه در مقاله خود با عنوان پوزه(The Snout)، گل خورک را چنین توصیف کرده است: از یک طایفه (tribe: صنفى تاکسونومیک مابین خانواده و جنس. م) متفاوت و از زمانى متفاوت، با این وجود به طرز شگفت انگیزى یادآور مهره داران اجدادى است. اغلب زیست شناسان براى پى بردن به توالى تغییراتى که مهره داران اولیه را قادر کرده تا به زندگى روى خشکى گذر کنند، ویژگى هاى گل خورک را بررسى مى کنند.

البته باید این نکته را مدنظر داشت که از یک منظر تکاملى گل خورک ها روابط خویشاوندى بسیار دورى با ماهیان اجدادى دارند که به مهره داران خشکى تکامل یافته اند. لیکن همچنان که ایزلى خاطرنشان کرده است شواهدى هست که هنوز هم به خشکى مى آیند. تعدادى از گونه هاى کنونى مشابه نیاکان قدیمى خودمان آمدن به ساحل را شروع کرده اند و به طور مستقلى ظرفیت هردوى تنفس هوایى و زندگى دوزیستى را در خود توسعه داده اند.

اگرچه فعالیت هاى روى زمینى گل خورک ها براى اولین بار سیصد سال قبل نظر طبیعى دانان را به خود جلب کرد با این وجود درباره رفتار آنها در زیر سطح اطلاعات کمى موجود است. توانایى ترک آب این ماهى را قادر کرده تا پهنه هاى گلى کم عمق را مورد بهره بردارى قرار دهد اما سوراخ هاى آبى همچنان براى بیشتر گونه هاى گل خورک منزلگاه و پایگاه اصلى بوده و از این محل است که فعالیت هاى خشکى خود را آغاز کرده و زمانى که توسط صیادانى تهدید مى شود به آنجا عقب مى نشیند. گل خورک ها زمانى که آب پایین است در خطر شکار شدن توسط پرندگان ساحلى و همچنین تعدادى دیگر از حیوانات خشکى مانند مارها و پستانداران قرار دارند.

از سوى دیگر هنگامى که آب بالا است بیشتر گونه هاى گل خورک براى اجتناب از مورد حمله قرار گرفتن توسط ماهیان صیادى که آب هاى کم عمق را مى کاوند، در سوراخ هاى زیرآب رفته خود پناه مى گیرند. یک سوراخ علاوه بر استفاده شدن به عنوان پناهگاه همچنین مى تواند به عنوان پرورشگاهى براى بزرگ کردن تخم ها نیز به کار رود: مشخص شده که اعضاى جنس هاى Boleophthalmus و Periophthalmus تخم هایشان را در سوراخ مى گذارند و به احتمال زیاد این وضعیت در جنس دیگر نیز وجود دارد. با وجود آن که این سوراخ ها براى امنیت بالغین و نوزادان حیاتى هستند اما یک خطر همیشه وجود دارد و آن وارد شدن آب به سوراخ ها و کاهش خطرناک میزان اکسیژن است. بدین ترتیب گل خورک ها نه فقط براى سلامتى خودشان بلکه براى امنیت تخم هاى در حال رشدشان هم که شده باید با این کاهش اکسیژن مدارا کرده یا بر آن چیره شوند.

دو نفر از ما در تلاش براى پى بردن به جزئیات سوراخ هاى گل خورک به سرتاسر دنیا سفر کردیم. این جزئیات شامل چگونگى مدیریت ماهى در پشت سر گذاشتن زمان بالا بودن آب و چگونگى مدیریت جنین هاى آسیب پذیر گل خورک براى رشد یافتن در این محیط بودند.

در همکارى با گروهى از زیست شناسان ژاپنى از دانشگاه هاى ناکازاکى و کیوتو به تماشاى پهنه هاى گلى خلیج آریاک (Ariake) در این کشور رفتیم که تبدیل شد به تماشاى نمایش جالب معاشقه P.modestus. هر بهار نر ها براى ایجاد قلمروهاى فردى سطح گلى را کنده و سوراخى حفر مى کنند که تا شصت سانت عمق دارد. این سوراخ به شکل حرف J یا گاهى به شکل Y است که دو ورودى دارد. راس پیچ خورده این سوراخ به عنوان اتاق تخم ریزى استفاده مى شود که تخم ها در آنجا گذاشته مى شوند. هنگامى که سوراخ حاضر شد نر به جست وجوى یک جفت مى گردد. در زمان پایین بودن آب و طى فصل تخم ریزى P.modestus که از اواخر ماه مه تا اوایل آگوست است نر ها در حضور ماده ها رقص خواستگارى وسوسه انگیزى را به نمایش مى گذارند.

در زمان این نمایش رنگ بدن نر ها از قهوه اى متمایل به زرد به قهوه اى خاکسترى عوض مى شود که با رنگ زمینه گل هاى تیره تفاوت دارد. هر نر تلاش مى کند تا ماده اى با تخم هاى برآمده را به قلمرو خود جلب کند و او را به سوراخش ببرد. گل خورک نر در تلاش براى جذب ماده گونه ها، دهان و اتاقک هاى آبششى خود را با پر کردن از هوا باد مى کند. او همچنین پشت خود را خم مى کند، باله دمى را تکان داده، بدنش را موج مى دهد و همچنانکه جفتى آماده در حال جذب شدن است به نمایش خود ادامه داده و به آرامى او را به طرف سوراخ مى کشد.

نر در تمام این مدت مواظب است که ماده جذب توجه یک نر رقیب نشود و فریب جادوى او را نخورد. پس خواستگار به درون سوراخ مى رود و دوباره بیرون مى آید و او را دعوت مى کند، چنان که گویى مهمان نوازى خود را نشان مى دهد. اگر ماده درنگ کند مجدداً نر نمایش خود را در بیرون و داخل کنام از سر مى گیرد تا زمانى که در نهایت معشوقه اش تحریک شود. با به دست آوردن ماده و کشیدن او به درون تله، گل خورک نر به سمت ورودى سوراخ رفته و با یک درپوش گلى در را قفل مى کند.

پیش از این محققان نشان داده بودند که پس از لقاح، تخم ها در دیواره گلى اتاق تخم ریزى گذارده مى شوند تا براى مدت یک هفته رشد کنند. اما در واقع ما درباره آنچه که پس از ورود جفت ها به سوراخ روى مى داد و نیز سرازیرشدن آب به درون اتاق تخم ریزى اطلاعات کمى داشتیم. گروه ژاپنى براى مشاهده رشد تخم ها و نیز رفتار مراقبت از تخم ها، از یک دوربین اندوسکوپى استفاده کردند که درون گل و بالاى اتاق تخم ریزى کار گذاشته شده بود. آنها با این شیوه توانستند اولین مشاهدات را از دنیاى زیرزمینى گل خورک ها به دست آورند.

هنگامى که رشد تخم ها کامل شد لاروهاى کوچک، شفاف و تازه از تخم درآمده به داخل آب درون سوراخ مى افتند و راهشان را از آنجا به سوى اقیانوس هاى باز در پیش مى گیرند. طى اولین ساعات زندگى پلانکتونى لارو، این موجود از یک کیسه زرده کوچک تغذیه مى شود. پس از حدود چهل و پنج روز این بچه ماهى به محل زیست خود در پهنه هاى گلى بازگشته و زندگى دوزیستى خود را آغاز مى کند. بررسى هاى تیم ژاپنى روى تخم ریزى و مراقبت از تخم در مورد گونه P.Modestus به همراه سایر بررسى ها به فهم چگونگى بقاى لارو در آب کم اکسیژن سوراخ پس از بیرون آمدن از تخم و نیز چگونگى سفر ماهى به دریاهاى آزاد کمک زیادى کرد.

در سال ۱۹۹۹ براى مقایسه رفتار این گونه با سایر گل خورک ها به بخش هاى شمالى در دسترس کوئینزلند در استرالیا سفر کردیم. بیش از شش گونه از گل خورک ها در پهنه هاى گلى جنگل هاى حراى جداافتاده  ناحیه Black Sal Creek با یکدیگر زندگى مى کنند و زمانى که آنجا رسیدیم سروصداى میگوها و رژه لشکر خرچنگ هاى سرباز همه جا را فرا گرفته بود. بخش خارجى سوراخ Periohthalmusهاى این جا شلوغ و داراى دکوراسیون خاصى بود. مشاهده کردیم که گونه P.argentilineatus در اطراف سوراخ خود خندقى را حفر مى کند و برجکى را در ورودى سوراخش مى سازد، این در حالى است که سوراخ در گونه قبلى بسیار ساده بود.

هم برجک و هم خندق هر دو توسط علامت خاص گل خورک آذین بندى شده اند: گلوله هاى هم اندازه اى که یک قلپ گل هستند. گونه دیگرى به نام P.minutus نیز هست که بخشى از زیستگاهش را با P.argentilineatus شریک مى شود اما دکوراسیون متفاوتى را براى بخش خارجى سوراخش استفاده مى کند. سوراخ این گونه بالغ چهار ورودى دارد که هر یک از این ورودى ها توسط یک برجک که چند اینچ ارتفاع دارد احاطه شده است. این برجک ها به قدر کافى مستحکم هستند که زمان بالا آمدن آب دوام بیاورند.

هنوز نمى دانیم که اهمیت زیست شناختى برجک ها و خندق چیست. با تجسم سطح پهنه گلى از منظر گل خورک حدس مى زنیم که خندق ها در جهت جلوگیرى از ورود سایر گونه ها به سوراخ به کار مى روند و برجک ها نیز به عنوان محل دیده بانى صیادان یا صیدها استفاده مى شوند. مشاهده کردیم که P.minutus در اولین ساعات روز در دهانه برجک خود لم داده و هنگامى که دماى این مکان را اندازه گرفتیم مشخص شد که این مکان هفت درجه گرمتر از انتهاى سوراخ است. ممکن است این ساختمان محل امنى براى جانور باشد تا به اندازه کافى براى فعالیت هاى روزانه خود گرم شود.

جزئیات حفر سوراخ گل خورک زیر نظر گرفته شده بود اما ما قصد داشتیم یافته هاى خود درباره periophthalmus را با آنچه که راجع به یک گل خورک دیگر یعنى Scartelaos histophorus (گوبى ریش دار یا فعال) مى دانستیم مقایسه کنیم. شهر ساحلى کاردول استرالیا نه فقط به خاطر میگوهاى خوشمزه و خرچنگ هاى گلى خود بلکه همچنین به جهت جمعیت هاى گوبى هاى ریش دار انبوه معروف است که پهنه هاى گلى حاشیه هاى شهر را اشغال کرده اند.

اسکله عمومى شهر محل خوبى است تا از آن جا هزاران ماهى را در حالى که در زمان پایین بودن آب در حال منازعه و رقابت هستند زیر نظر گرفته و مشاهده کنیم در حالى که باله هاى پشتى بلند آنها همچون آنتن هاى ماشین بالا و پایین مى رود. نر ها از قلمرو خود تا فاصله سى تا نود سانتى، قرص و محکم دفاع مى کنند. قلمرو ها در مکان هایى که تراکم ماهى هاى بالاست در هم چپیده اند و همانطور که نانسى آگویلار (N.Aguilar) زیست شناس دریایى دانشگاه کالیفرنیا گزارش داده به شکل پنج ضلعى یا شش ضلعى درآمده اند. نر ساکن براى دفاع از سوراخ خود در برابر سایر نر ها، ترکیبى از نمایش هاى تهدید گرانه و رودرروى مستقیم را به کار مى گیرد که به عقب نشینى یا تعقیب رقیب مى انجامد.

هنگامى که یک نر از جنس Scartelaos در حال حفظ قلمروش نیست تلاش مى کند تا با نمایش یک مانور متظاهرانه که زیست شناس دریایى استرالیا نورمن میلوارد (N.Milward) آن را در بلند کردن بدن روى دم و سپس انداختن آن به یک سو توصیف مى کند، نظر ماده اى را جلب کند. در واقع حیوان روى دم خود مى ایستد و سپس به یک سو مى افتد. ممکن است یک نر کوشا براى جذب جفت بار ها و بار ها این حالت ایستادن روى دم را انجام دهد به طورى که شاهد بودیم یکى از همین نر ها هشتاد و سه بار پیاپى این حرکت را انجام داد. اگر معاشقه موفقیت آمیز باشد جفت یک قلمرو و یک سوراخ را مشترک مى شوند.

ماهى نر و ماده گهگاهى با قرار گرفتن در یک راستا و نیز پیچ دادن بدنشان براى هم تماس خود را با یکدیگر حفظ مى کنند و چنین به نظر مى رسد که آنها با تکان دادن باله هاى دمى و تغذیه از پلانکتون و جلبک ها (سایر گونه ها از سخت پوستان، حشرات و کرم ها تغذیه مى کنند) با یکدیگر ارتباط برقرار مى کنند. اگر ماده از سوراخ خیلى دور شود، نر رد او را گرفته و همسرش را به سمت سوراخ حرکت مى دهد.

گوبى هاى ریش دار هنگامى که آب بالا مى آید و پهنه هاى گلى را مى پوشاند به سوراخ امن خود بازمى گردند، مکانى که تا زمان پسروى مجدد آب در آن باقى مى مانند. آب درون لانه Scartelaos نیز درست شبیه به مورد سوراخ Periophthalmus از اکسیژن پایینى برخوردار است و به این خاطر ماهى با قرار دادن مقدار هواى لازم درون سوراخش، کمبود اکسیژن طى بالا بودن آب را جبران مى کند. در واقع مشابه کشاورزانى که سطل به سطل آب را براى پر کردن یک آبشخور مى کشند، گوبى هاى ریش دار نر و ماده به طور پیاپى در بیرون هوا قورت داده و آن را به داخل سوراخشان انتقال مى دهند. مشاهده قورت دادن هوا توسط ماهى در سطح انجام شدنى است اما به طور دقیق نمى دانیم که درون سوراخ چه اتفاقى روى مى دهد.

براى پى بردن به این قضیه یک سیستم سوراخ گل خورک مصنوعى را زمانى که در انستیتوى استرالیایى علوم دریایى و در انستیتوى اقیانوس شناسى لاجولا در کالیفرنیا کار مى کردیم، تعبیه کردیم. سازه ما که اولین از نوع خود بود به پنجره دیدزنى اى مجهز شده بود که از طریق آن مى توانستیم پاکت هواى دهانى ماهى را به خوبى مشاهده کنیم. گویى ریش دارى که در دهانش یک قلپ هوا دارد باید براى چیره شدن بر به پایین کشیده شدن (شناور ماندن) با قدرت زیادى شنا کند. اما در درون سوراخ تا زمانى که هواى درون دهن رها شود، ماهى مقابل سقف سوراخ، شناور مى ماند.

سپس ماهى یا در کف سوراخ مى نشیند و از ذخیره هوایى فورى استفاده مى کند و یا اینکه به سطح بازمى گردد تا یک بار دیگر دهانش را پر از هوا کند. احتمالاً این پاکت هوا براى اینگونه ماهى در زمان محصور شدن او طى بالا بودن آب حیاتى است و بنابراین براى زوج هاى جفت گیرى کننده اهمیت دو برابرى خواهد داشت. پس از مشاهده این وقایع حدس زدیم که جفت ها تخم هایشان را درون یا در نزدیکى پاکت (کیسه) هوا قرار مى دهند. گروه ژاپنى دریافته بودند که ذخیره هوایى براى رشد خوب تخم در P.modestus حیاتى است و ما نیز امیدواریم که سیستم آزمایشى تهیه شده ما یافته هاى مشابهى را در مورد جنس Scartelaos و پاسخ هاى بیشترى را براى سایر پرسش ها (از زندگى این موجودات) فراهم کند.

دو جانور شناس به نام هاى رابرت سى استبینس (R.C.Stebbins) و مارگارت کالک (M,Kalk) در سال ۱۹۶۱ در مقاله اى درباره تاریخ طبیعى یک گل خورک نوشته اند: هر کسى بى درنگ با مشاهده این گوبى ها به ارزش بقایى زندگى در خشکى پى مى برد. گل خورک ها با آمدن به ساحل و در عدم رقابت با سایر ماهیان در بسیارى موارد از جمله در جست وجو براى غذا، بر خویشاوندان آبزى خود برترى کسب کرده اند. با همه این ها، گل خورک ها هنوز ماهى هستند و وابسته به آب باقى مانده اند.

 Natural History, Sep .2002  :منبع

*هیتر جى لى (H.J.Lee) در هشت سالگى تصمیم گرفت که یک زیست شناس دریایى شود و اکنون دانشجوى دکتراى انستیتوى اقیانوس شناسى واقع در لاجولاى کالیفرنیا است. جفرى بى گراهام (J.B.Graham) زیست شناس دریایى و فیزیولوژیست همین مرکز در سال ۱۹۹۷ کتاب «ماهى هاى هوازى» را نوشته است.

پانوشت:

۱- از بیست و پنج گونه گل خورک موجود در خانواده گاوماهیان که تاکنون شناسایى شده اند دوگونه آنها

Periophthalmus waltoni , Baleophthalmus dussumieri در آب هاى جنوبى ایران پراکندگى دارند.

 

 

سمور آبى گیلان در خطر انقراض

سمور آبى(otter)  یا شنگ پستاندارى است بسیار زیرک با نام علمى Lutra lutra که در معرض خطر انقراض قرار دارد.

این پستاندار کمیاب اخیراً به دلیل به دام افتادن در تورهاى ماهیگیرى تعبیه شده در تالاب هاى استان گیلان و از طرفى توسعه پرورش ماهى و اقدام به مبارزه صاحبان مراکز پرورش با این جانور به عنوان آفت با خطر جدى ترى روبه رو است.

 مدیرکل حفاظت محیط زیست استان گیلان در این باره گفت:صیدغیرمجاز در تالاب ها علاوه بر ضربات مؤثرى که بر جمعیت آبزیان وارد مى کند مفهومى را با عنوان صید ضمنى یا (Beaching) به دنبال دارد. در این خصوص دام هاى پهن شده گاهى صیدهاى ناخواسته اى را در خود جا مى دهند که از جمله آنها این پستاندار بسیار زیبا و نادر است.

گاهى نیز دیده مى شود که استخرهاى پرورش ماهى و على الخصوص ماهیان سردآبى براى جلوگیرى از عدم ورود این پستاندار به حوضچه هاى پرورش در ورودى مزرعه استخرى را تعبیه مى کنند که متأسفانه جریان برق به آن وصل مى شود، در این رهگذر پستاندار به محض تماس با آب استخر به دلیل برق گرفتگى جان خود را از دست مى دهند یا گاهى با اسلحه با این جانور مبارزه مى شود.

اگر نگاه منصفانه اى وجود داشته باشد اغلب استخرهاى سردآبى در کناره هاى رودخانه ها و مماس بر زیستگاه این گونه بى نظیر ساخته مى شود که حیوان جهت دستیابى به غذا گاهى از استخرهاى پرورش استفاده مى کند. از طرفى چنانچه در مهندسى سازه هاى شیلاتى ارتفاع سطح آب از لبه حوضچه ها افزایش یابد حیوان به دلیل تشخیص این که پس از پریدن در استخر توانایى برگشتن از استخر را نخواهد داشت وارد حوضچه ها نمى شود. کما این که در کشور آلمان هم اکنون این امر اجرا مى شود و این راه حل نیز از سوى پروفسور هایدمن ارائه شده است. زیستگاه شنگ یا سمور آبى در مناطقى از کشور، از جمله گیلان گزارش شده است. این پستاندار بسیار محتاط است و به همین دلیل بسیار کم دیده مى شود. فعالیت این حیوان عمدتاً در شب بوده و غذاى اصلى آن ماهى است . این جانور على الخصوص ماهى هاى کوچک و متوسط و مریض را شکار مى کند. علاوه بر آن شنگ از حیوانات دیگر نظیر قورباغه، خرچنگ و جوندگان مخصوصاً موش آبى نیز تغذیه مى کند که نقش مؤثر آن را در تنظیم جمعیت جوندگان نشان مى دهد.

 قابلیت این گونه از منظر شنا در محیط آبى و دویدن در محیط خشکى از او شکارچى بسیار ماهرى ساخته است. این جانور داراى بدنى دراز و نسبتاً باریک و دم بلند است، طول بدن تا ۷۵ سانتى متر و طول دم آن ۵۰ سانتى متر است. سر مسطح و پوزه کوتاه و رنگ قهوه اى بدن از دیگر مشخصات شنگ به شمار مى رود.

زلفى نژاد خاطرنشان کرد: این گونه منحصر به فرد به دلیل ذهنیت منفى صیادان و استخرداران و گاهى به دلیل پوست آن به قیمت هاى بسیار ناچیز به فروش مى رسد و حتى گاهى به خارج از کشور فرستاده مى شود.

گفتنى است این گونه در فهرست کتاب سرخ مؤسسه IUCN در طبقه در معرض تهدید قرار دارد.

منبع: روزنامه ایران