تصاویر زیر را از مدفوع گاو گرفته ام، بسیاری از جانوران حیاتشان وابسته به مدفوع سایر جانوران است. به جز میکروارگانیسم ها که شناسایی آنها نیاز به مطالعات دقیق تر دارد، در این مدفوع حداقل ۴ گونه از سوسکها شناسایی شدند، که از هر گونه صدها جانور در حال بهره برداری از مدفوع بودند. نکته قابل تامل، عدم ستیز این جانوران در هنگام بهره برداری بود و این سوال را در ذهن ایجاد می کرد که آیا رقابتی بین آنان وجود ندارد، یعنی اینکه هر گونه، از بخش خاصی از مدفوع استفاده می کنند یا اینکه رقابت در آنها یعنی بهره برداری با سرعت بیشتر و به میزان بیشتر است؟ از طرف دیگر نحوه استفاده هر یک نیز ظاهرا متفاوت بود یعنی بعضی گونه ها در محل از این منبع غذایی استفاده می کردند و بعضی دیگر، مقداری از آن را برای استفاده بعدی به مکان دیگری حمل می کردند. یا برای خود، یا برای هدیه دادن به همسر آینده شان در قبال جفت گیری و یا برای تخمگذاری همسرشان در درون این منبع غذایی برای تغذیه نسل آینده شان.
یک موسسه تحقیقاتی ماهیان خاویاری درایران نسبت به کاهش ذخایر خاویار در دریای خزر هشدار داده و اعلام کرده که تا 14 سال دیگر خاویار دریای خزر به صفر می رسد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، محمد پورکاظمی رئیس موسسه تحقیقاتی ماهیان خاویاری ایران، از وضعیت ذخایر ماهیان خاویاری در دریای خزر ابراز نگرانی کرده و گفته است که نتایج تحقیقات این موسسه نشان می دهد که ذخایر ماهیان خاویاری همچنان در حال کاهش است و میزان ذخایر این ماهیان نسبت به سال گذشته 20 تا 30 درصد کاهش یافته است.
به گفته آقای پور کاظمی، نتایج بررسی ها نشان می دهد تا سال 1400 خورشیدی یعنی 14 سال دیگر ذخایر خاویار دریای خزر به صفر خواهد رسید. خاویار یکی از گرانترین مواد غذایی دنیاست، اما نسل ماهی استورژن که این تخمهای سیاه و کوچک را تولید می کند در حال انقراض است.
نود درصد از کل خاویار جهان از ماهی استورژن دریای خزر بدست می آید؛ جایی که صید بی رویه استروژن منجر به کاهش تعداد این گونه ماهی شده است.
سال گذشته "سایتس" که نهادی وابسته به سازمان ملل متحد است، تجارت خاویار را در کشورهای حاشیه خزر به علت افت شدید ذخایر ماهی های استورژن و صید بی رویه این ماهی ممنوع کرده بود. اما سایتس که ناظر"معاهده تجارت بین المللی گونه های در معرض خطر" است، سال جاری میلادی به کشورهای ایران، روسیه، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان اجازه داد تا مجددا صادرات خاویار را از سر بگیرند.
با آنکه افت ذخایر ماهیان خاویاری ادامه دارد، اما این پنج کشور اجازه دارند در سال جاری میلادی 96 تن خاویار بفروشند که 15 درصد پایین تر از سطح تعیین شده برای سال 2005 است.
نجات نسل رو به انقراض
گزارش ها نشان می دهد که با کاهش ذخایر خاویار در دریای خزر، صید ماهیان خاویاری در کشورهای حاشیه این دریا به شدت کاهش یافته است اما هنوز صید غیر قانونی ماهیان خاویاری ادامه دارد.
روسیه به تازگی محدودیت هایی برای عرضه و فروش خاویار در این کشور در نظر گرفته است و تا ده سال برخی از انواع خاویار در فروشگاه های این کشور عرضه نخواهد شد. آقای پور کاظمی مدیر موسسه تحقیقات ماهیان خاویاری ایران نیز پیشنهاد کرده که مجلس این کشور برای جلوگیری از صید غیر مجاز و قاچاق خاویار، قانونی ویژه تصویب کند و جریمه سنگینی برای قاقچیان در نظر بگیرد.
به گفته آقای پور کاظمی، "در صورتی که جلوی صید غیر مجاز را نگیریم علاوه بر آنکه جایگاه بین المللی خود را از دست می دهیم، درآمدهای ارزی ما از بین رفته و آینده صیادان نیز با تهدید جدی مواجه خواهد شد."
کشورهای حاشیه دریای خزر تلاش هایی را برای نجات ماهیان خاویاری شروع کرده اند و در ایران سالانه 24 میلیون بچه ماهی استورژن به دریای خزر ریخته می شود. اما فقط بین یک تا سه درصد از این بچه ماهی ها از سد بلایای طبیعی و غیر طبیعی می گذرند و به بلوغ می رسند.
ماهی استورژن منبع اصلی تامین خاویار جهان است و دریای خزر حدود 250 میلیون سال است که زیستگاه ماهی استورژن است. عمر این ماهی به یک قرن می رسد ولی تا قبل از 15 سالگی تخم گذاری را آغاز نمی کند.
نسل ماهی استورژن به عصر دایناسورها باز می گردد اما امروزه عطش برای بدست آوردن سود خاویار، هستی این ماهی را با خطر روبرو کرده است.
کاهش ذخایر خاویار از اوایل دهه 1990 میلادی و بعد از فروپاشی شوروی سابق آغاز شده و برآورد می شود که به علت صید بی رویه، ذخایر خاویار در حدود 90 درصد کاهش یافته است و این نگرانی وجود دارد که با ادامه این وضعیت، نسل ماهیان خاویاری برای همیشه منقرض شود.
روسیه خواستار ممنوعیت پنج ساله صید ماهی خاویار شد
سازمان فدرال شیلات روسیه خواستار توقف پنج ساله صید ماهی خاویار در دریای خزر شده و همزمان لایحه ای به مجلس روسیه تسلیم کرده که در صورت تصویب، صید ماهی خاویار در روسیه در انحصار دولت درخواهد آمد.
سازمان شیلات روسیه هدف از پیشنهاد منع پنج ساله صید ماهی خاویار را جلوگیری از انقراض نسل این گونه آبزی اعلام کرده، قرار است این پیشنهاد رسماً به دیگر کشورهای ساحلی دریای خزر تسلیم شود.
این سازمان اعلام کرده که به دلیل صید بی رویه ماهی استورژن که گونه اصلی ماهی خاویار دریای خزر به شمار می رود، روسیه در سال گذشته میلادی نتوانسته است حتی به اندازه سهم پنجاه تنی که برای این کشور تعیین شده بود از دریای خزر، خاویار به دست آورد.
در پی فروپاشی اتحاد شوروی که انحصار دولتی صید ماهی خاویار را در چهار کشور روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان از میان برداشت، صید بی رویه ماهی خاویار در این کشورها آغاز شد، تا آنجا که نسل ماهی استورژن در دریای خزر در خطر انقراض قرار گرفته است.
خاویار که در واقع تخم ماهی استورژن است ماده خوراکی بسیار گرانبهایی است که درآمد حاصل از استحصال آن در دریای خزر به سالیانه یک میلیارد دلار تخمین زده می شود.
صندوق جهانی طبیعت (WWF) که بزرگترین تشکل غیردولتی فعال در زمینه بقای حیات وحش در جهان است هشدار داده که طی چند دهه گذشته شمار ماهیان سه گونه اصلی استورژن (اوسترا، سوروگا و بلوگا) هفتاد درصد کاهش پیدا کرده است.
آمار رسمی اتحادیه اروپا نیز حاکی از این است که طی سالهای 2000 تا 2005 میلادی حدود دوازده تن خاویار که از صید غیرقانونی به دست آمده بود در بازارهای اروپایی فروخته شده است.
طی سالهای اخیر پلیس روسیه تدابیر سختی علیه صید غیرقانونی خاویار در دریای خزر و قاچاق آن اتخاذ کرده است، ماه اوت سال گذشته طی تنها یک مورد عملیات، حدود دو تن خاویار قاچاق از اطراف مسکو، پایتخت روسیه به دست پلیس افتاد.
روسیه و ایران طرحهایی برای جلوگیری از صید بی رویه ماهی خاویار و همچنین افزایش شمار این گونه آبزی در دریای خزر در پیش گرفته اند اما بارها خواهان مشارکت دیگر کشورهای ساحلی دریای خزر در این طرحها شده اند.
علاوه بر صید بی رویه، آلودگی ناشی از استخراج نفت و گاز نیز از عوامل جدی تهدید کننده ماهی خاویار و دیگر آبزیان دریای خزر است.
آلکساندر کیتانوف، سخنگوی سازمان فدرال شیلات روسیه گفته است: "شاید بتوانیم جمعیت ماهی خاویار دریای خزر را در همین حد پایین نگه داریم اما نمی توانیم دوران درخشان دریای خزر را احیا کنیم".
مخالفت قزاقستان با ممنوعیت پنج ساله صید ماهی خاویار
قزاقستان پیشنهاد روسیه برای توقف پنج ساله صید ماهی خاویار در دریای خزر را رد کرد. پیشنهاد منع پنج ساله صید ماهی خاویار را سازمان فدرال شیلات روسیه با هدف جلوگیری از انقراض نسل ماهی خاویار مطرح کرده است.
این سازمان اعلام کرده که به دلیل صید بی رویه ماهی استورژن که گونه اصلی ماهی خاویار دریای خزر به شمار می رود، روسیه در سال گذشته میلادی نتوانسته است حتی به اندازه سهم پنجاه تنی که برای این کشور تعیین شده بود از دریای خزر، خاویار به دست آورد.
در پی فروپاشی اتحاد شوروی که انحصار دولتی صید ماهی خاویار را در چهار کشور روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان از میان برداشت، صید بی رویه ماهی خاویار در این کشورها آغاز شد، تا آنجا که نسل ماهی استورژن در دریای خزر در خطر انقراض قرار گرفته است.
خاویار که در واقع تخم ماهی استورژن است ماده خوراکی بسیار گرانبهایی است که درآمد حاصل از استحصال آن در دریای خزر به سالیانه یک میلیارد دلار تخمین زده می شود.
صندوق جهانی طبیعت (WWF) که بزرگترین تشکل غیردولتی فعال در زمینه بقای حیات وحش در جهان است هشدار داده که طی چند دهه گذشته شمار ماهیان سه گونه اصلی استورژن (اوسترا، سوروگا و بلوگا) هفتاد درصد کاهش پیدا کرده است.
آمار رسمی اتحادیه اروپا نیز حاکی از این است که طی سالهای 2000 تا 2005 میلادی حدود دوازده تن خاویار که از صید غیرقانونی به دست آمده بود در بازارهای اروپایی فروخته شده است.
طی سالهای اخیر پلیس روسیه تدابیر سختی علیه صید غیرقانونی خاویار در دریای خزر و قاچاق آن اتخاذ کرده است، ماه اوت سال گذشته طی تنها یک مورد عملیات، حدود دو تن خاویار قاچاق از اطراف مسکو، پایتخت روسیه به دست پلیس افتاد.
سازمان فدرال شیلات روسیه لایحه ای به مجلس این کشور تسلیم کرده که در صورت تصویب، صید ماهی خاویار در روسیه بار دیگر در انحصار دولت درخواهد آمد.
روسیه و ایران طرحهایی برای جلوگیری از صید بی رویه ماهی خاویار و همچنین افزایش شمار این گونه آبزی در دریای خزر در پیش گرفته اند اما بارها خواهان مشارکت دیگر کشورهای ساحلی دریای خزر در این طرحها شده اند.
علاوه بر صید بی رویه، آلودگی ناشی از استخراج نفت و گاز نیز از عوامل جدی تهدید کننده ماهی خاویار و دیگر آبزیان دریای خزر است.
آلکساندر کیتانوف، سخنگوی سازمان فدرال شیلات روسیه گفته است: "شاید بتوانیم جمعیت ماهی خاویار دریای خزر را در همین حد پایین نگه داریم اما نمی توانیم دوران درخشان دریای خزر را احیا کنیم".
منبع: بی بی سی
وحید اکملی
آناتومی تولید صدا:
خفاش ها نیز مانند سایر پستانداران صدای خود را در حنجره تولید می کنند. اگر چه حنجره خفاش ها به طور نسبی بزرگ تر از حنجره کلان خفاشان و سایر پستانداران است ولی مکانیسم تولید صدا در همگی یکسان است: بدین ترتیب که جریان هوائی که از روی طناب های صوتی می گذرد آنها را به لرزش در آورده و ماهیچه های حنجره نقش تنظیم تنش های وارد بر طناب صوتی و تغیر فرکانس های صدا را بر عهده دارند. خفاش ها صدای تولید شده را از دهان یا منخرین خود خارج می کنند. در مقایسه با خرد خفاشان و حشره خواران که صدای آنها در حنجره تولید می شود کلان خفاشان تیک ها را با زبان تولید می کنند. تن صدا در خرد خفاش ها نسبت به تیک ها شدید تر هستند و این یک فاکتور کلیدی و مهم به شمار می رود چرا که رنج ردیابی را افزایش داده و بنابراین خفاش ها در زمان بیشتری تحت تأثیر موانع و شکار قرار می گیرند.
فیزیک صدا:
مردم به طور دائم در محاصره هزاران نوع مختلف از اصوات قرار دارند. اگر چه این اصوات متفاوت به نظر می رسند، بعضی خوشایند و با معناتر و برخی بی معنی، ولی همگی آنها خصوصیات مشرک را دارا هستند. صدا امواج لرزنده ای است که در هوا می گذرد. در فرایند ردیابی منبع صدا حنجره لرزان یک خفاش است که در هر لرزش موجی از هوای فشرده را به خارج می فرستد و مولکول های هوا را به هم نزدیک تر می کند. تعداد موج هائی که در یک ثانیه از یک نقطه معیین می گذرند فرکانس صدا نامیده می شود. فرکانس با واحد هرتز اندازه گیری می شود. به فاصله بین دو نقطه متقابل طول موج اطلاق می شود. سرعت صوت 340 متر در ثانیه است. از آنجا که سرعت صوت همیشه ثابت است با افزایش فرکانس موج های بیشتری از یک نقطه می گذرد و این بدان معنی است که با افزایش فرکانس طول موج کاهش می یابد. شدت صوت به حد فاصل بین بالاترین و پایین ترین نقطه یک موج گفته می شود و نشان دهنده میزان انرژی موجود در آن صدا است به گونه ای که صداهای پر انرژی بلند هستند. شدت صوت با دسی بل «dB» سنجیده می شود.
صدای خالص در طبیعت بسیار نادر است چرا که صداهای مختلف از طول موج و شدت های مختلفی تشکیل شده اند. غالب صداهای بیولوژیک نیز پیچیده اند. منحنی سینوسی برای صدای خالصی نشان داده شده است که به طور مصنوعی ایجاد شده است. هر صدا دارای فرکانس پایه یا کمترین میزان فرکانس می باشد و سایر بخش های آن مضربی از فرکانس پایه می باشد اینها را هارمونیک(harmonic) می نامند.
رنج فرکانس هائی که انسان قادر به شنیدن آن می باشد معمولاً در محدودهای بین 20000-20 کیلو هرتز قرار دارد. از طرفی حساسیت ما به تمامی فرکانس ها در محدوده شنوائی یکسان نیست. اما بیشترین حساسیت را به فرکانس هائی داریم که بین 3000-1000 می باشد و حساسیت کمتری به فرکانس های بالا و پائین این محدوده دارا می باشیم. امواج ردیابی غالب خفاش ها در حد فاصل 120-20 کیلو هرتز می باشد به همین جهت گفته می شود که خفاش ها از امواج ماوراء صوت برای ردیابی استفاده می کنند.
آناتومی دریافت صدا:
طرح کلی ساختمان گوش در همه پستانداران یکسان است. شکل 3 ساختمان مقطع گوش در خرد خفاشان را نشان می دهد. صدا توسط لاله گوش جمع آوری و به سمت مجرای شنوائی هدایت می شود و پس از گذشتن از مجرا به پرده گوش یا پرده صماخ برخورد کرده و آن را به لرزش در می آورد. این پرده در خرد خفاشان فقط 11-2 میکرومتر ضخامت دارد . لرزش های ایجاد شده در پرده صماخ از استخوان های malleus، incus و stapes در گوش میانی انتقال یافته و به دریچه بیضی می رسد. دریچه بیضی ابتدای گوش داخلی در بخش حلزونی (cochlea) است که نقش اصلی را در شنوائی ایفا می کند. این بخش از سه کانال مارپیچی موازی تشکیل شده است که شامل: نردبان دهلیزی(scala vestibulli)، نردبان میانی (scala media) و نردبان صماخی (scala tympani) می باشد. داخل نردبان دهلیزی و نردبان صماخی به وسیله مایع پری لنف و داخل نردبان میانی به وسیله مایع آندولنف پر می شود. کف استخوان رکابی بر روی دریچه بیضی قرار گرفته است و با دریافت ارتعاشات آن را به مایع پری لنف نردبان دهلیزی انتقال داده و در نهایت امواج صوتی غشاء پایه را به لرزه در می آورد. بر روی غشاء پایه اندام کورتی قرار دارد که لرزش غشاء پایه مژک های شنوائی در اندام کورتی را که با فیبرهای عصبی در ارتباط هستند را تحریک می کند. تکانه های الکتریکی حاصل از این سلول ها از طریق اعصاب شنوائی برای پردازش اولیه به مغز میانی رفته و سپس برای پردازش نهائی به قشر مغز انتقال می یابند. سلول های موجود در اندام کورتی از ابتدای مارپیچ تا نوک آن به ترتیب به امواج کم فرکانس واکنش نشان می دهند. در موجودات مختلف میزان چرخش جسم حلزونی متفاوت است و هر چه به میزان بیشتری به دور خود پیچ بخورد حساسیت آن و قدرت تفکیک فرکانس ها در آن بیشتر خواهد بود به گونه ای که محاسبه شده است این عضو در خرد خفاشان 5/2 تا 5/3 بار بدور خود می چرخند در حالیکه چرخش آن در کلان خفاشان و انسان نمایان 75/1 دور است. علت اینکه چرا قدرت تفکیک اصوات در موجوداتی که میزان پیچش جسم حلزونی بیشتری دارند افزایش می یابد به اختلاف قطر فیبرهای اندام کورتی از قاعده بخش حلزونی به طرف نوک آن بر می گردد. به طوری که سختی این فیبرها بیش از 100 برابر کاهش می یابد، در نتیجه فیبرهای کوتاه و سخت موجود در نزدیکی قاعده بخش حلزونی در فرکانس های بالا به ارتعاش در می آیند در صورتی که فیبرهای دراز و شل تر در نزدیکی نوک آن در فرکانس های پائین مرتعش می شوند .
مقایسه گوش خفاش و بقیه پستانداران:
اگرچه از لحاظ ساختار کلی گوش خفاش با سایر پستانداران یکسان است ولی به منظور عمل ردیابی و حساسیت به فرکانس های مختلف به ویژگی های خاصی نیاز می باشد. خرد خفاشان که تخصص یافته ترین موجودات در عمل ردیابی هستند با بدست آوردن این ویژگی ها در طی تکامل شنوائی خوبی پیدا کرده اند. این ویژگی ها عبارتند از:
1- داشتن گوش خارجی بزرگ
2- دارا بودن تراگوس در برخی از گونه ها، تراگوس یک برجستگی غضروفی در پایه گوش خارجی است و ممکن است به منظور محدود کردن دامنه ادراک گوش به حدود 40-30 درجه در دو سوی خط میانی و بهبود جهت یابی و حساسیت به پژواک های دریافتی طراحی شده باشد.
3- هر چه فرکانس تکانه هائی که در ردیابی مورد استفاده قرار می گیرد بیشتر باشد پرده گوش کوچک تر و استخوان ها سبکتر و کوچک تر هستند.
4- میزان پیچش جسم حلزونی به منظور ایجاد توانائی بیشتر در تفکیک فرکانس های بسیار ضعیفی که از حشرات بر می گردد در خرد خفاشان بیشتر است به گونه ای که 5/2 تا 5/3 بار به دور خود می چرخند در حالی که این پیچش در کلان خفاشان و انسان نمایان 75/1 دور می باشد.
5- شدت تکانه هائی که در خفاش ها مورد استفاده قرار می گیرد گاهی اوقات به 120 دسی بل می رسد ( اصواتی که انسان در حالت طبیعی می شنود بین 50-10 دسی بل است)، این صدا در صورتی که قابل شنیدن باشد کاملاً آزار دهنده است، اما خفاش ها با دارا شدن دو عضله خاص در گوش میانی از کر شدن خود جلوگیری می کنند. عضله stapedius که به استخوان رکابی(stapes) متصل است و درست قبل از خروج تکانه های ردیابی این ماهیچه منقبض شده و stapesرا از دریچه بیضی دور می کند و با کاهش حساسیت شنوائی نسبت به ایمپالس های خود سبب می شود تا صدای بلند به بخش حلزونی آسیب نرساند. بعد از خروج تکانه عضله شل شده تا بتواند ارتعاشات برگشتی از سمت حشره را دریافت کند. عضلهtensor tympani که میزان کشش پرده صماخ را تغییر داده و سبب کاهش لرزش های آن در برابر امواج بلند می شود.
6- با توجه به نقش عضله stapedius در مراحل نهائی شکار یک حشره یعنی موقعی که خفاش به حشره نزدیک می شود نرخ تکرار امواج به 200 کیلو هرتز می رسد و این ماهیچه با همین فرکانس انجام وظیفه می کند و بدون شک این یکی از بالاترین نرخ های ثبت شده فعالیت ماهیچه ای در مهره داران است.
7- بر خلاف سایر پستانداران که عموماً بخش حلزونی به جمجمه چسبیده است در خفاش ها در درون حفره صندوق صماخ آویزان است و به وسیله رگ های خونی و بافت چربی پوشیده شده است. این مسأله در جهت کاهش اثر صدا مؤثر است.
تکامل ردیابی:
ردیابی مانند پرواز دارای آنچنان اهمیت بنیادی در شیوه زندگی خفاش هاست که می بایت نقش در تکامل بازی کرده باشد. ولی باعث تعجب است که چیز زیادی در مورد تکامل ردیابی نمی دانیم. در مورد مباحث مربوط به تنوع تکاملی آواه های ماوراء صوت چندین نظریه مطرح شده است. Gould, 1970 & 1971)) فرض کرده است که ایمپالس های ردیابی خفاش ها اساساً از همان صداهائی که نقش ارتباطی میان افراد بر قرار می کنند منشاء گرفته است. این نویسنده پیشنهاد می کند که برخی از صداها که به وسیله خفاش های اولیه مورد استفاده قرار می گرفته است ممکن است از اجداد حشره خوارشان به ارث رسیده باشد، چرا که ارتباطات شنوائی در برخی از حشره خواران زنده به همان اندازه مهم می باشد(Eisenberg & Gould, 1970). اعتقاد بر این است که آوای ردیابی خفاش ها از آوای کوتاه کم فرکانس ثابتی تکامل یافته اند که دارای چندین هارمونیک بوده اند. (Stein & Simmons, 1980) بر اساس ویژگی های مورفولوژیک خفاش های دم موشی Rhinopoatidea و استفاده آنها از امواج کوتاه و فرکانس ثابت همراه با چهار یا تعداد بیشتری هارمونیک آنها را جزء خفاش های ابتدائی می دانند و خفاش هائی که دارای آواهای ردیابی هستند که بتوانند از لحاظ مدت، طول موج و اجزاء هارمونیک انعطاف پذیری داشته باشند را خفاش های تکامل یافته می دانند.
اخیراً Fenton, 1995)) پیشنهاد کرد که اجداد خفاش ها کوچک و گلاین کننده های شبانه ای بوده اند که ایمپالس های کوتاه تولید می کرده اند. این تیک ها ابتدا برای جهت یابی مورد استفاده قرار می گرفته اند مثلاً وقتی که حیوان از یک درخت به درخت دیگر گلاین می کرد.بعداً اجداد خفاش ها تیک های جهت یابی شان را با سیگنال های صدا با شدت بیشتر جایگزین کردند. سیگنال های صدا توانست فاصله پیدا کردن حشرات پرواز کننده یا موانع را افزایش دهد.Fenton و همکارانش فرض کردند که بعدها ردیابی فقط به منظور پیدا کردن شکار مناسب شده اند و تکامل پرواز با تکامل ردیابی همراه گردید و خفاش ها به سرعت در دوره ائوسن اشتقاق پیدا کرده اند. پیشرفت های بیشتر در زمینه ردیابی نظیر استفاده از ایمپالس های بلند و توانائی انجام خود کر کردن در هنگام صدور ایمپالس ها توانائی تخصص یافتن خفاش ها را برای تغییر منبع غذایی را ایجاد نمود.
یک فرضیه دیگر به وسیله Simmons,1994)) وsimmons & Gaisler, 1998) ) بیان شده است. آنها پیشنهاد کردند که اجداد مشترک خرد خفاشان و کلان خفاشان قبلاًپرواز می کردند اما تخصصی برای ردیابی نشان نداده اند. کلان خفاشان زودتر از این اجداد پرواز کننده اشتقاق یافته و بطور مستقل شکل ضعیفی از ردیابی را در تعداد کمی از گونه های خود بدست آوردند. مطالعه فسیل خفاش ها نظیر Icaronycteris و Palaeochiropteryx نشان می دهد که خرد خفاشان اولیه استخوان های هیوئید بزرگی برای اتصال عضلات گلویی و یک بخش حلزونی بزرگ نیز در گوش داخلی خرد خفاشان مدرن وجود داشته اند. اینها همگی این حالت را نشان می دهند که در خرد خفاشان پرواز قبل از ردیابی تکامل یافته است.
تحقیقات جدید راز پرواز خفاشهای زبان دراز را فاش کرد. بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان سوئدی در ژورنال «ساینس»، خفاشهای نکتارخوار برای ثابت ماندن در مکانشان از تکنیک آیرودینامیکی حشرات استفاده میکنند.
دانشمندان در تونلی بزرگ با وزش شدید باد و مه غلیظ چند ایستگاه تغذیه آب و عسل برای آنها کار گذاشتند و خفاشها را به داخل تونل فرستادند.البته لیزر و دوربینهای دقیق حرکت خفاشها را کاملا ثبت میکرد. آنها دریافتند که خفاشها بالهایشان را به سمت پایین حرکت میدادند تا مقداری هوا در بخش بالای بالهایشان محبوس شود و آنها را به سمت بالا بکشد، تا بتوانند بدون مصرف انرژی زیاد در هوا ثابت بمانند.
وحید اکملی
خفاش ها موجودات جالبی هستند و به دلیل ویژگی های خاصی که پیدا کرده اند به صورت موجودات مرموزی در آمده اند. استفاده از محیط های تاریک گاه آنها را به صورت موجودات ترسناکی به نمایش گذاشته است. اگر چه در هیچ جای جهان آسیب مستقیمی از طرف خفاش ها به انسان گزارش نشده است ولی فقط به خاطر رعب و وحشت انسان از محیط های تاریک و گاه ظاهر شدن نابهنگام خفاش ها در چنین محیط هایی چنین ذهنیت افراطی را در مورد این موجودات ایجاد کرده است. آنچه که سبب شده است تا خفاش ها به راحتی در مسیرهای پر پیچ و خم و تاریک غارها رفت و آمد کنند اکولوکیشن در آنهاست.
پژواک سازی فرآیندی پیچیده و بسیار تکامل یافته است که به خفاش این توانائی را می دهدکه آشیان اکولوژیکی را بهتر مورد بهره برداری قرار دهد. Echolocation در معنای لغوی به تعیین محل اشیاء دور و نامرئی به وسیله پخش امواج صوتی و دریافت انعکاسات آن اطلاق می شود. یک تعریف ساده از ردیابی عبارت است از توانائی تحلیل اکوهای دریافتی از امواج صوتی که حیوان از خود صاتع می نماید. در ردیابی حیوان قادر است یک (تصویر صوتی) از محیط پیرامون خود به وجود آورد.
تاریخچه:
در طول تاریخ موضوع جهت یابی خفاش ها در تاریکی اعجاب آور به نظر می رسید ولی کنجکاوی های علمی در این زمینه در سال 1990 آغاز گردید.Spallanzanii و Lazaro آزمایشی را طرح کردند که خفاش ها برای اجتناب از برخورد به موانع و در موقع تغذیه از حس شنوائی استفاده می کنند و بینائی در این زمینه نقش ناچیزی دارد. چند سال بعد Jurine & Louis, 1798)) نشان دادند که اگر کانال گوش خفاش ها با موم مسدود شود به موانع برخورد می کنند به همین جهت پیشنهاد کردند که شنیدن نقش مهمی در جهت یابی و بدام انداختن شکار بازی می کنند. از آنجا که در آن زمان کسی چیزی در مورد امواج ماوراء صوت نمی دانست توضیحات معقول تنها در قرن جاری بدست آمد. در دهه 1940 گریفین با استفاده از اولین ردیاب های ماوراء صوتی که از یک همکار پزشک قرض گرفته بود پرده از راز جهت یابی خفاش ها برداشت. گریفین بسیاری از تحقیقات اولیه را در مورد ردیابی خفاش ها انجام داد و نتایج کارهای خود را در کتاب بسیار جالبی به نام گوش دادن خفاش ها در تاریکی» به چاپ رسانید«. خفاش ها از آواهای فرصوتی برای ( ردیابی ) در شب استفاده می کنند چیزی که تا سال 1930 مورد شک بود زمانی که متخصصین با detector های فراصوتی قادر شدند صداهای با فرکانس بالا در روی نهرهای ثابت که به وسیله خفاشها تولید می شد بشنوند. دونالد گریفین پیشنهاد کرد که خفاشها این صداها را به منظور گوش دادن به آواهای ضعیف که از اشیاء درمسیر پروازشان ساتع می شود به کار می برند . فرضیات در مورد Echolocation برای ردیابی خفاشها در ابتدا مورد شک بود اما انها متقاعد شدند زمانی که آزمایشات Griffins بر روی خفاش های قهوه ای مطالعه کردند. وقتی Griffins خفاشها را دراتاق تاریک پر از مگس میوه و سیم های کشیده شده از سقف به کف اتاق قرار داد. گرفتن حشرات هیچ زحمتی نداشت در حالی که موانع را طی می کردند . تا این که Griffins ماشینی را روشن کرد که اتاق را پر از صداهائی با فرکانس بالا نمود به محض این که ماشین شروع کرد به بمباران خفاشها با آواهای فرصوتی آنها با موانع برخورد کردند و به کف سقوط کردند و این ادامه داشت تا این که Griffins وسیله پارازیت را خاموش کرد در مقابل صداهای بلند با فرکانس 15 KH که انسان هم می تواند بشنود هیچ اثری بر روی خفاشها نداشتند زیر این محرک مانع صداهائی با فرکانس بالا نمی شد که آنها می شنوند. برای این که در تاریکی پروازمی کنند . Griffins به طور صحیح نتیجه گرفت خفاش قهوه های کوچک یک سیستم Sonar برای ورود از موانع و شناسائی در شب به کار می برند. Roder پروانه هائی را تماشا می کرد که از خفاشهای اکولوکیشتن کننده خودداری می کردند او پیشنهاد کرد که حشرات باید قادر باشند پالسهائی از آواهای فراصوتی خفاشها را بشنوند . اگر این درست باشد او دانست که باید قادر باشد گوشهائی را هر جای بدن جانور پیدا کند و او آن را یافت. یک پروانه noctuid دو گوش دارد که دو طرف thorax یک گوش است . هر گوش دارای یک صفحه قابل انعطاف ، نازک از کوتیکل است ( غشای Tympanic ) یا Tympanum که بر روی یک Chamber در هر طرف thorax قرار دارد Tympanum به دو نرون از گیرنده های حسی A2 , A1 متصل شده است . این سلولهای گیرنده تغیر شکل می دهند موفعی که Tympanum مرتعش می شود.
عمومیت در موجودات زنده:
از ردیابی استفاده می کنند. بسیاری از حیوانات برای این منظور از صدا استفاده می کنند ولی برخی دیگر از امواج صوتی با فرکانس بالا استفاده می کنند که در ورای محدوده شنوائی انسان است. جانورانی که قادر به استفاده از امواج ماوراء صوت هستند علاوه بر خفاش ها، خانواده cetacea (نهنگ ها و دولفین ها)، حشره خواران، برخی از جوندگان و همچنین پستانداران کیسه دار نیز صورت می گیرد، ولی معلوم نیست که این استفاده به منظور ایجاد ارتباط است یا به منظور ردیابی صورت می گیرد. امواج با فرکانس بالا برای ردیابی الزامی نیست چرا که برخی از جانوران با استفاده از امواج کم فرکانس ردیابی می کنند. پرندگان غار زی بهترین نمونه از این دست هستند. گواچارو یا پرنده روغنی آمریکای جنوبی Steatornis caripansis و Swiflet های جنوب شرق آسیا و هند- استرالیا (Collocalia fuciphaga) را نشان می دهد. این پرندگان صدای 10-2 کیلو هرتز به مدت 1 هزارم ثانیه و نرخ تکرار 20 هرتز تولید می کنند. این پرندگان چنین صدای بلند و قابل شنیدن را برای پیدا کردن لانه خود در غارهای تاریک استفاده می کنند ولی در صورت وجود نور کافی از آن استفاده نمی کنند.
کلان خفاشان جنس Rousettus نیز در درون شب سراهای خود در غارها از اصوات 60-10 کیلو هرتزی و نرخ تکرار حدود 6 هرتز به مدت 2-1 هزارم ثانیه استفاده می کنند. اما نتایج نشان می دهد که این توانائی با رد یابی در خرد خفاشان قابل قیاس نمی باشد. بسیاری از موجودات برای این منظور از صدا استفاده می کنند به همین دلیل قبل از هر چیز می بایست نشان داد که خفاش ها چگونه صدای خود را ایجاد کرده و از چه طریق پژواک آنها را دریافت می کنند.
بسیاری گمان میکنند که یوزپلنگ را تنها میتوان در آفریقا دید، در حالی که در گستره دیگری از گیتی نیز این گربه زیبا زندگی میکند؛ در آسیا آن هم در گستره کوچکی از آن.
زمانی یوزپلنگ، که سریعترین دونده جهان لقب گرفته در قاره کهن، از عربستان تا هندوستان گسترش زیست میکرد اما در قرن بیستم جز ایران از سایر نقاط حذف میشود: 1929 در عراق، 1942 در کویت، 1974 در هند، 1972 در پاکستان، 1973 در ترکمنستان و عربستان و 1974 در عمان آخرین گزارشهای مشاهده یوزپلنگ است. مشاهده پیدرپی یوز آسیایی در ایران به زمانهایی نه چندان دور مربوط میشود در دشتهای پهناور از بمپور در بلوچستان تا کویر مرکزی، از حاجیآباد هرمزگان تا پارک ملی گلستان، از مناطق حفاظت شده توران و خوشییلاق در شاهرود و نفتشهر کرمانشاه.
اینک این پراکندگی بسیار محدود شده اما هنوز میتوان امید داشت تنها بازماندههای این گربه بینظیر را که تنها در ایران باقی مانده اند، از دام انقراض نجات داد. بدین ترتیب افتخاری را برای این سرزمین در عرصه حفظ حیاتوحش به ثبت رساند، آن گونه که چینیها توانستند آخرین باقی ماندههای پاندا را در کشورشان حفظ کنند. در ایران نیز اقداماتی برای حفظ نسل یوزپلنگ انجام شده است و تنها در صورتی میتوان به موفقیت این اقدامها امیدوار بود که تلاشی جمعی و عزمی ملی در میان باشد. شاید پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و زیستگاههای آن را بتوان مهمترین تلاشی دانست که برای نجات این عضو خانواده گربهسانان در ایران به مورد اجرا گذاشته شده است.
پروژهای که در 19 شهریور 1380به با همکاری و مشارکت دفتر عمران سازمان ملل (UNDP)و سازمان حفاظت محیطزیست ایران کار خود را آغاز میکند.پس از مدت چهار سال در سیستم مدیریت این پروژه تغییراتی رخ میدهد و در نهایت دفتر تسهیلات کوچک محیطزیست سازمان ملل (SGP) و نیز انجمن حفاظت از حیاتوحش(WCS) به کمک این پروژه میشتابند تا از نظر مالی و تکنیکی در حفاظت یوز در ایران نقشی را ایفا کنند.
در واقع دفتر تسهیلات کوچک، پروژههای به تشکلهای زیستمحیطی واگذار کرده تا با اجرای آنها دانش، آگاهی و همکاری مردم ساکن در زیستگاههای یوز ارتقا یابد و دلنگران این گونه در خطر انقراض باشند. از سوی دیگر انجمن حفاظت ازحیاتوحش –که یکی از تشکلهای مشهور جهان است و کارنامهای درخشان در نجات جانوران در حال انقراض داشته است- پروژه یوز را از نظر تکنیکی و انتقال دانش روز حفاظت از حیاتوحش یاری میدهد.
نخستین تلاشها برای نجات
پروژه حفاظت از یوز آسیایی با کمک 725 هزار دلاری برنامه عمران سازمان ملل متحد آغاز میشود، در عین حال سازمان حفاظت محیطزیست نیز تعهد کرده است همین مبلغ را صرف خرید تجهیزات و فراهمآوری امکانات کند، تا شاید ظرف چهار سال بتوان گامهایی استوار برای نجات این گربه باشکوه برداشت. از ابتدا نیز مشخص بود چنین زمان و بودجهای برای نجات قطعی یوز در ایران به هیچرو کافی نیست و برنامهای همه جانبه و بلند مدت لازم است، اما کار باید از نقطهای آغاز میشد.
هوشنگ ضیایی، مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی میگوید:" براى کار مطالعاتى و حفاظتى، پنج منطقه انتخاب شد که گمان مىرود ۸۰ درصد یوزهاى ایران در آن مناطق پراکندهاند. پارک ملى توران، پارک ملى کویر در استان سمنان، منطقه حفاظت شده بافق و پناهگاههاى حیاتوحش درهانجیر و نایبندان در استان یزد. ۳۲ نفر محیط بان علاقهمند هم استخدام شدند به آنها آموزش داده شد تا ضمن حفاظت از منطقه و آماربردارى، از طریق آنها به مردم محلى آموزش هاى لازم داده شود." او به همکاری مردم محلی اشاره میکند و میافزاید:" بدون همکاری مردم محلی نمیتوان هیچ گونهای را از خطر انقراض نجات داد و یوز از هم از این قاعده مستثنی نیست. اکثر مردم محلی در حاشیه مناطقی که به عنوان سایتهای پروژه انتخاب شدهاند، به خوبی با یوز آشنا هستند.
در عین حال با کمک تشکلهای زیستمحیطی که با ما همکاری دارند، اهمیت یوز و جایگاه آن در طبیعت برای مردم محلی توضیح داده شده است. به علاوه منافع اقتصادی که میتواند در قالب طرحهای طبیعتگردی نصیب مردم محلی شود در منطقهای به صورت آزمایشی در حال بررسی و اجراست تا با تعمیم آن در مناطق دیگر بتوان شغلی جایگزین معرفی کرد." ضیایی به ورود دام در مناطق طبیعی اشاره میکند که به عنوان یکی از مهمترین تهدیدهای یوز به شمار میرود: " وجود دام و دامدار به چند شکل میتواند عاملی تهدید کننده برای یوز محسوب شود. نخست آن که دام اهلی، پوشش گیاهی را از بین میبرد و با تصرف آبشخورها در مناطق بیابانی باعث میشوند طعمههای یوز آب و غذای لازم را برای بقا نداشته باشند و در نتیجه ممکن است منطقه را ترک کنند. عدم وجود غذا برای یوز یک تهدید جدی است. درعین حال امکان این که سگهای گله یوز را تعقیب کنند و آن را از پا دربیاورند وجود دارد."
او در ادامه به شکار مستقیم یوز و طعمههای آن میپردازد: " شکار یوز کار سادهای نیست به این دلیل که شمار این جانور بسیار اندک است و دیدنش تقریباً مشکل، اما غیر ممکن نیست. از طرف دیگر شکار طعمههای یوز نظیر آهو و جبیر(نوع دیگری از آهو) نیز میتواند مشکل کمبود غذا را برای این جانور مضاعف کند." ضیایی معتقد است بدون همکاری تمام ایرانیان نجات یوزپلنگ امکانپذیر نخواهد بود:" نهم شهریور ماه با همکاری تشکلهای زیستمحیطی مراسمی برپا کردیم تا مردم با اهمیت این جانور و نقش خود در این تلاش همگانی بیشتر آشنا شوند، شعار این مراسم با عنوان "نجات یوزآسیایی در دست ایرانیان" نشانگر اهمیت نقش تکتک هموطنان در نجات این گربه منحصر به فرد است."
یک روش امیدبخش
کارشناسان بینالمللی تراز اول و پرآوازه جهان بار دیگر به ایران میآیند و روشهایی را برای نجات یوز آسیایی پیشنهاد میکنند. جرج شلر سرآمد این کارشناسان سال 1380 همزمان با شروع پروژه نجات یوزآسیایی به ایران میآید و پیشنهاد میدهد که یوز به سمبل طبیعت ایران و نماد این کشور تبدیل شود. او که پاندا را در چین، شیر را در تانزانیا، گوریل را در کنگو، ببر را در هندوستان، قوچ مارکوپولو را در کوههای هیمالیا از انقراض نجات داده است به نکته ظریف دیگری نیز اشاره میکند:" درست است که در میان جانوران شیر، نماد ایران بوده است اما اکنون این جانور در ایران منقرض شده در حالی که هنوز چند قلاده یوز باقی مانده است پس بهتر است به فکر نجات یوز بود." او در عین حال پروژه یوز آسیایی را آخرین امید رهایی بخش یوز از خطر انقراض میداند.
بهار سال 1385 نیز با حضور در جمع کارشناسان ایرانی، شلر نظراتش را قاطعانهتر بر زبان جاری میکند. در این زمان مدیران پروژه یوز آسیایی در ایران و کارشناسان بینالمللی قرار میگذارند که زمستان برای زندهگیری یوز عدهای از کارشناسان بار دیگر راهی ایران شوند تا با نصب گردنبندهای ردیاب (GPS Collar) بتواند مسیرهای حرکتی یوز را برای نخستین بار به طور مستند مشخص کنند؛ تکنیکی که برای نخستین بار در ایران به اجرا درمیآید. بدینترتیب اواخر دیماه تا اواسط اسفند ماه عدهای از کارشناسان ایرانی و خارجی در بیابانهای اطراف بافق به انتظار مینشینند تا یوزپلنگ به دام بیافتد و کارشان آغاز شود.
هومن جوکار، مجری نصب گردنبندهای ردیاب در این باره میگوید:" هدف از نصب این ردیاب بدست آوردن اطلاعاتى در مورد زیستگاه، توقفگاه، مسیرهاى رفت و آمد و مهاجرت یوز است. این گردنبندها، آنتن زمینى دارد که اگر از یک فاصله اى به گونه نزدیک تر شویم، بدون دسترسى مستقیم به گردنبند، اطلاعات توسط امواج یو.اچ.اف به دستگاهى گیرنده منتقل مى شود و از کل این اطلاعات، مى توان به رفتارشناسى این حیوان پى برد." او ادامه میدهد:" وزن این گردنبندها بسیار سبک است و این قابلیت را دارد که پس از مدت زمان مشخصی به طور خودکار از گردن جانور باز شده و به زمین بیافتد. سپس با دریافت سیگنالهایی که ارسال میکند آن را پیدا کرد و اطلاعات آن را برای آنالیز به کامپیوتر انتقال داد."
مجری نصب گردنبندهای ردیاب روش کار را بازگو میکند:" در ابتداى کاربراى گرفتن یوز در محل گذرشان، ۱۳ تله را با فاصله مىگذاریم که مجهز به فرستنده سیگنال هستند. به محض اینکه حیوان در این تله ها مى افتد، تیم به محل مورد نظر رفته و دامپزشک تیم اقدام به بیهوش کردن یوز مىکند. نمونه بردارى از خون و بافت حیوان، نصب گردنبند و جاگذارى میکروچیپى در پشت گردن یوز از اقدامات بعدى گروه است. بعد از آن از دارویى براى به هوش آوردن حیوان استفاده مى کنیم تا حیوان، بیهوش در طبیعت نماند و خطرى تهدیدش نکند."
یک نتیجه تلخ
مرداد ماه به دنبال گشتی در منطقه حفاظت شده بافق یزد، کارشناسان سیگنالی را دریافت میکنند که در صورت متوقف بودن یوز ممکن است شنیده شود: سیگنال مرگ. جستوجو آغاز میشود و پس از چهار ساعت تلاش در گرمای بیابان بافق کالبد بیجان یک یوزپلنگ با گردنبند دریابی در گردن دیده میشود.
هوشنگ ضیایی، مدیر پروژه حفاظت از یوزآسیایی ضمن اشاره به بررسی محل پیدا کردن یوزپلنگ بیجان میگوید:" یوزپلنگ مرده به دلیل کمبود طعمه به ارتفاعاتی رفته که زیستگاه کلوبز وپلنگ است و پس از شکار یک راس بز در حالی که مشغول خوردن آن بوده، مورد حمله پلنگ قرار گرفته است. یوز حدود 10 متر فرار کرده ولی به علت وجود سنگهای بزرگ و محدود بودن فضای مناسب برای مانور یا فرار، پلنگ با گاز گرفتن و سوراخ کردن جمجمه باعث مرگ آن میشود." وی ادامه میدهد: "پیش از این هیچ گزارش مستندی از رقابت و درگیری یوزپلنگ و پلنگ در ایران به ثبت نرسیده بود و تمام کارشناسان با توجه به نمونههای مشابه در آفریقا چنین رقابتی را بین یوز، پلنگ و کفتار در ایران پیشبینی میکردند ولی علی رغم همه فرضیات موجود در ذهن کارشناسان، تا کنون شواهدی برای اثبات این پدیده در دست نبوده است که در حیطه علم تجربی به صورت یک واقعیت قابل استناد ارائه شود. اما یکی از گردنبندهای ردیاب که بهمن ماه سال گذشته بر گردن دو یوزپلنگ و یک پلنگ نصب شد مشخص کرد که این فرضیه در ایران نیز صادق است".
کامران کشیری، دامپزشک پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی به کالبد شکافی یوز بیجان اشاره میکند: " آثار چنگال بر روی پوست و بزاق گوشتخواری قوی و بزرگ جثه روی سر یوزپلنگ، کاملا مشهود بود. پس از مطالعات کالبدشکافی مشخص شد که یوز به دلیل شکستگی جمجه مرده است. دو سوراخ نیز در قسمت پشت جمجمه وجود داشت که در واقع بر اثر فشار دندانهای نیش پلنگ به وجود آمده بود. تمام شواهد نشان از رقابت غذایی این دو گونه را نشان میدهد."
کریس والزر، دامپزشک و استاد دانشگاه وین که برای زندهگیری یوز و نصب گردنبندهای ردیاب بر روی یوزپلنگ در ایران با انجمن حفاظت حیاتوحش و پروژه حفاظت از یوز آسیایی همکاری میکند درباره خطرآفرین بودن گردنبندهای ردیاب میگوید:" گردنبندهای ردیاب، بسیار سبک هستند، حدود 450- 460 گرم وزن دارند و هیچ گونه اختلالی در رفتار جانور ایجاد نمیکنند. به علاوه رقابت پلنگ و یوز امری بدیهی است و در آفریقا هزاران بار اتفاق میافتد اما در ایران برای نخستین بار به طور مستند ثبت شد که میتوان آن را یکی از دستاوردهای نصب گردنبندهای ردیاب دانست." او همچنین به دشواری زندهگیری و نصب گردنبندهای ردیاب میپردازد:" اگر کسی به این کار علاقمند نباشد نمیتواند در آن دوام بیاورد. سال گذشته پس از دو ماه حضور مستمر در منطقه موفق شدیم دو یوز و یک پلنگ را به این سیستم مجهز کنیم. به علاوه این کاری است که به همکاری افراد با سمتهای گوناگون کاری و شغلی مختلف نیازمند است و یک نفر از عهده آن برنمیآید. همه این تلاشها هدفی واحد را دنبال میکند و آن نجات یوزآسیایی از انقراض است."
بیتردید نجات یوزآسیایی که بنا به نظر بسیاری از کارشناسان حدود یکصد قلاده از آن در ایران زندگی میکند، نیازمند همدلی و همراهی انسانهایی است که قلبشان برای ایران، طبیعت و حیاتوحش میتپد؛ ایرانیان و غیر ایرانیان. آنان که محیطزیست و طبیعت را میراث مشترک تمام نسلها میدانند، میراثی که مرز نمیشناسد و همگان در آن سهیم هستند.
منبع: همشهری آنلاین
گروهی از زیست شناسان دریایی کشف کردند که گونه ای از نهنگهای ساکن آبهای عمیق می توانند در عمق هزارمتری دریا بخوابند. این گونه از نهنگها که "نهنگ عنبر" نام دارد و ساکن آبهای عمیق است می تواند در عمق هزار متری زیر آب بخوابد. دانشمندان موسسه مرکزی تحقیقات علمی و فناوریهای کاربردی دریا با بررسی این پستانداران عظیم دریایی مکانیزم شگفت انگیزی را در این حیوانات کشف کردند که با کمک آن نهنگها می توانند بدون نیاز به اکسیژن در اعماق دریا بخوابند.
این نهنگها پیش از رفتن به اعماق دریا اکسیژن را در عضلاتی که آن را مصرف می کنند، ذخیره می کنند. این اکسیژن مورد مصرف سر نیز قرار می گیرد. سر نهنگ با ذخیره این اکسیژن، سنگینتر می شود و حیوان را به اعماق آب حتی تا عمق هزار متری می برد. این حیوانات می توانند در این عمق حداقل 45 دقیقه بخوابند و از این اکسیژن استفاده کنند. تاکنون تصور می شد که این حیوانات تنها برای شکار و تامین غذای خود به اعماق آب می روند و هنگام خواب به سطح دریا باز می گردند.
نهنگ اسپرم، یا نهنگ عنبر با نام علمی Physeter catodon بزرگترین نهنگ دندان دار میباشد. نهنگ های اسپرم در تمام اقیانوسها زندگی میکنند. حداکثر طول نرها 18 متر (60 پا) و مادهها 12 متر (40 پا) است. غالباً رنگ آنها سیاه مایل به قهوهای یاخاکستری تیره میباشد. سر بزرگ نهنگ اسپرم، تقریباً 3/1 طول بدن را تشکیل میدهد در سر نهنگ اسپرم، ماده روغنی Spermaceti و روغن اسپرم وجود دارد که برای ساختن شمع مورد استفاده قرار میگیرد و روغن اسپرم به عنوان گریس یا روغن هم بکار میرود. نهنگ اسپرم در آبهای گرم و معتدل بسر میبرد. نرهای بالغ در بهار به سوی آبهای سردتر شمال یا جنوب شنا میکنند، ولی مادهها و نهنگ های جوان بصورت گروهی، در عرضهای جغرافیایی پائین تر باقی میمانند. نهنگ ها بطور عمده از اسکوئیدهای(نوعی نرم تن) بزرگ تغذیه میکنند. این جانوران معمولاً تا عمق 1000 متری پایین میروند و میتوانند بیش از یک ساعت زیر آب بمانند. نهنگ های اسپرم در قرن 19و20 تا حد انقراض شکار شدند. ماده روغنی به نام Ambergris از روده این نهنگ بدست میآید که در تهیه عطر مورد استفاده قرار میگیرد.
گفته می شود نهنگ عنبر گاهی بر اثر تحریک تکه های بد بوی نرم و سیاهی از دهان پرتاب میکند که "عنبر"نامیده میشود.عنبر وقتی در معرض آفتاب و هوا و آب دریا قرار بگیرد سفت شده و به رنگ خاکستری روشن در می آید و بوی خوشی می پراکند. گلوی نهنگ عنبر پس از خوردن اسکوئید خراشیده شده و همین خراش موجب می شود نهنگ تحریک شده و تکه های عنبر به بیرون پرتاب کند.عنبر اغلب به صورت تکه هایی بر آب اقیانوس شناور است. تکه هایی که گاه وزنشان به 45 کیلو گرم میرسد.عنبر را با عطر آغشته می کنند ومخلوط میکنند تا دوام بوی عطر بیشتر شود.
منبع: خبرگزاریها، دائره المعارفها
Spermophilus fulvus Litchtenstein, 1823
Larg-toothed souslik
پراکنش: شمال خراسان_ همدان _ زنجان و قزوین
زیستگاه: دشتها و کوهپایه های نزدیک به کشتزارها و اراضی نرم ورسی حاصلخیز.
عادات غذایی: تغذیه از گیاهان مختلف.
فصل تولید مثل: بهار.
تعداد زاده ها: پنج تا نه.
رفتار: روز فعال ولی در صبح و عصر فعالتر، معمولا در گروههای نزدیک به هم، توانا در ایستادن بر روی دو پا، قادر به ایجاد صدا در هنگام بروز خطر، لانه ها زیر زمینی با یک خروجی و در عمق 50سانتیمتری سطح زمین، دارای خواب زمستانی و در بعضی مناطق دارای خواب تابستانی.
خسارات اقتصادی: بعضی اوقات آفت مزارع کشاورزی بخصوص مزارع غلات
در این ماهی وظیفه فرد ماده تنها گذاشتن تخم است و نر از آنها مراقبت می کند. برای این کار تخمها و نوزادان در دهان فرد نر به مدت 40تا 50 روز نگهداری می شوند.