مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

مسافر طبیعت

چه ره آورد سفر دارم از این راه دراز؟

درنای سیبری در مازندران تنها ماند

 

 
درنای سیبری با پرهای سفید، پاهای بلند و گردن کشیده و با آوا و رقص با شکوهش نمادی از زیبایی و نگین تالاب ها وزیستگاه پرندگان است که نگاه آدمی را به خود جلب می کند. 
اداره کل محیط زیست مازندران مراسمی به عنوان سومین سال جشن روز درنا را در محل سالن شهدای آموزش و پرورش واقع در روستای ازباران فریدونکنار مازندران برگزار کردکه طبیعی است در چنین مراسمی آدم به یاد تنهایی این زیبای مهاجر بیفتد. سالهاست که این زیبای دوست داشتنی با شروع فصل سرما و آغاز مهاجرت پرندگان از عرض های بالاتر و سرد به محدوده جغرافیایی ایران وارد می شود و به اصطلاح زمستان را درایران می گذراند. بررسی آماری نشان می دهد که در سال های گذشته ۲۰۰ قطعه و درسال ،۱۳۷۵ حدود ۱۰ قطعه از این نوع پرنده زیبا به تالاب ۵ هزار و ۴۰۰ هکتاری فریدونکنار مازندران آمده و پارسال این تعداد به یک جفت رسید. امسال تنها یک درنا همزمان با دیگر پرندگان به این تالاب پرکشید و شاید سال آینده، دیگر هیچ! 
درنای سیبری امسال به تنهایی بازگشت و آیا می توانیم امیدوار باشیم که این پرنده زیبا و نگین تالاب مازندران سلامت بماند و یا در آینده با جفتش باز گردد و دیگر همنوعانش، که همچنان شاهد رقص این پرنده زیبا در تالاب ازباران و سرخرود فریدونکنار مازندران باشیم! 
به راستی درنای سفید سیبری که از پرندگان نادر و تحت حفاظت محیط زیست جهانی است چرا چنین سرنوشتی در تالاب های ما پیدا کرد. 
درنای سیبری یکی از گونه های در معرض خطر انقراض است که در نواحی سیبری وآسیا زیست می کند و دارای ۳ جمعیت غربی، شرقی و مرکزی مستقل است که هر ساله با فرارسیدن فصل پاییز و نامساعد شدن هوا درنواحی سرد سیبری راهی عرض های جغرافیایی پایین تر و زیستگاه های زمستان گذرانی می شوند. 
جمعیت غربی درنای سیبری مهاجر به ایران در گذشته ای نه چندان دور به بیش از ۲۰۰ قطعه می رسید که متاسفانه به دلایل مختلف این تعداد در دهه گذشته به ۱۰ قطعه کاهش یافته است. 
جمعیت شرقی درنای سیبری هزاران کیلومتر دورتر و در شمال شرقی سیبری بدون هیج ارتباطی با دوگونه از جمعیت غربی و مرکزی زادآوری داشته و مناطق زمستان گذرانی این جمعیت نیز در عرض های جنوبی تر و در مسیر شمال به جنوب دریاچه پویانگ چین است. 
جمعیت مرکزی درنای سیبری نیز در تالاب کلادو هند زمستان گذرانی می کنند. براساس آمار کارشناسان محیط زیست استان مازندران جمعیت غربی درنای سیبری از منطقه کناوات روسیه واقع در غرب کوه های اورال به منطقه فریدونکنار مازندران مهاجرت می کنند. درنای سیبری به طور نسبی همه چیز خوار است و با استفاده از منقار بلند و خمیده قادر به بیرون آوردن کرم و لارو حشرات و حتی ریشه و غده گیاهان آبزی است و معمولاعلاقه شدیدی برای استراحت در اراضی غرقابی دارد. 
کرم و لارو حشرات به عنوان مهم ترین غذای مورد نیاز و مصرف درنای سیبری در مرحله پس از خروج تخم است و جوجه درناهای سیبری نیز همزمان با خروج کرم و لارو حشرات به تغذیه از آنها می پردازند. 
درناها از جمله پرندگانی هستند که با توجه به قاعده کلی درشتی اندام و تعداد تخم از گونه های با تعداد اندک (۲ تا ۵ تخم) در لانه و نرخ زادآوری کم به شمار می روند و در بین آنها درنای سیبری با حداکثر ۲ تخم و تبدیل تنها یک تخم به جوجه پایین ترین نرخ رشد را در میان پرندگان دارا هستند. 
براساس نتایج مطالعات، درنای سیبری در ۳ سالگی جفتی برای خود برگزیده و در ۴ و ۵ سالگی قادر به تولید مثل خواهد بود. 
درنای سیبری پس از انتخاب جفت، آشیانه مناسبی بر روی زمین، شناسایی و ساخته و در فاصله ۳ روز تا ۵ روز ۲ تخم می گذارد و با خروج نخستین جوجه ازتخم به همراه جوجه لانه را ترک و جوجه دوم را رها می کنند به همین خاطر است که درنای سیبری همیشه یک جوجه به همراه دارد. درنای سیبری از جمله پرندگانی است که پس از انتخاب جفت تا پایان عمر به هم وفادار بوده و در کنار هم باقی می مانند و از آنها به اصطلاح خانواده یاد می شود. درناها به هنگام زادآوری بشدت قلمرو طلب بوده و رفتارهای آمیزشی را نیز در پایان دوره زیستگاه زمستان گذرانی با رقص و آوای منحصری شروع می کنند.
منبع: روزنامه ایران

راز پرواز خفاش‌ها

تحقیقات جدید راز پرواز خفاش‌های زبان دراز را فاش کرد. بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان سوئدی در ژورنال «ساینس»، خفاش‌های نکتارخوار برای ثابت ماندن در مکانشان از تکنیک آیرودینامیکی حشرات استفاده می‌کنند.
دانشمندان در تونلی بزرگ با وزش شدید باد و مه غلیظ چند ایستگاه تغذیه آب و عسل برای آنها کار گذاشتند و خفاش‌ها را به داخل تونل فرستادند.البته لیزر و دوربین‌های دقیق حرکت خفاش‌ها را کاملا ثبت می‌کرد. آنها دریافتند که خفاش‌ها بال‌هایشان را به سمت پایین حرکت می‌دادند تا مقداری هوا در بخش بالای بال‌هایشان محبوس شود و آنها را به سمت بالا بکشد، تا بتوانند بدون مصرف انرژی زیاد در هوا ثابت بمانند.

خطر پیری در کمین جنگل های فارس

جنگل های فارس همچون دیگر مناطق جنگلی کشور در دهه های اخیر با خطرات متعددی از جمله خشکسالی، آتش سوزی، تغییرکاربری، قطع درختان، چرای بیش از اندازه دام و... روبه رو بوده اند و نتایج این مخاطرات امروزه به شکل کاهش وسعت جنگل ها، کم شدن تراکم پوشش گیاهی در آنها، وقوع سیلاب در پهنه های خالی از درخت، گرم شدن هوا و از بین رفتن برخی از گونه های کمیاب گیاهی و جانوری موجود در جنگل ها خود را نشان می دهد. 
از آنجا که تا پیش از دهه ۸۰ (شمسی) اندازه گیری مساحت مناطق جنگلی به روش های سنتی انجام می گرفت و این روش ها با خطاهای نسبتاً زیادی همراه بود، آمار متفاوتی در این زمینه وجود داشت و اطلاعات مربوط به وسعت جنگل های استانی از سوی مسئولان محلی به صورت تقریبی اعلام می شد.
تا اینکه طرح نقشه برداری از عرصه های طبیعی فارس شامل جنگل ها، مراتع و بیابان ها پارسال به سرانجام رسید و نتایج این طرح کارشناسی و علمی و منطبق بر استاندارد های روز بین المللی به گمانه زنی ها در رابطه با وضع عرصه های طبیعی استان پایان بخشید.
با توجه به اینکه اطلاعات چندانی در مورد وسعت مناطق جنگلی استان و خصوصیات آنها در سال های گذشته در دسترس نیست نمی توان تغییرات صورت گرفته در این مناطق و عوامل این دگرگونی ها را دقیقاً مورد تجزیه و تحلیل قرار داد اما آنچه مسلم است در طول این سال ها بخش های زیادی از جنگل های فارس تخریب و نابود شده است و شواهد زیادی، گواه بر این گفته هاست.
درمان عوامل تخریب جنگل ها، نقش عوامل انسانی بسیار پررنگ تر از حوادث طبیعی بوده و بشر در پی توسعه شهرها به مناطق جنگلی دست اندازی کرده و با پاکسازی آنها و ریشه کنی درختان در این مناطق، سکونت گزیده است، برای به دست آوردن انرژی، تنه و شاخه های درختان را نشانه رفته، دام های خود را برای چرا روانه جنگل کرده و با به پا کردن آتش سوزی های خواسته و ناخواسته، بخش های زیادی از مناطق جنگلی را به نابودی کشانده است. 
چنانچه گفته شد به دلیل نبود اطلاعات مستند از وضع جنگل های فارس در گذشته، امکان مقایسه تطبیقی آن با وضع فعلی فراهم نیست اما نتایج نقشه برداری های جدید نشان می دهد که از مساحت ۱۲‎/۴میلیون هکتاری فارس، ۲ میلیون و ۲۲۸ هزار و ۱۵۷ هکتار را جنگل ها در برمی گیرند که این وسعت، معادل ۱۷‎/۹ درصد سطح استان است.
تا قبل از انجام این مطالعات و نقشه برداری کارشناسی، کمتر کسی تصور می کرد وسعت جنگل های فارس و تنوع رویشگاه های آن به مراتب بیش از جنگل های شمال کشور باشد.
در شرایطی که مساحت جنگل های شمال حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار هکتار گزارش شده و ناحیه رویشی آن خزری یا هیرکانی است، در مناطق جنگلی فارس ۳ رویشگاه زاگرس، ایرانی، تورانی و خلیج عمانی به چشم می خورد.
البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که جنگل های شمال، متراکم تر از جنگل های فارس هستند و از ارزش مستقیم اقتصادی بیشتری برخوردارند و ارزش جنگل های فارس بیشتر به موارد زیست محیطی، همچون جلوگیری از فرسایش خاک و وقوع سیلاب، حفظ منابع آب، تلطیف هوا و... باز می گردد.
درکشور ایران ۵ ناحیه رویشی وجود دارد که ناحیه خزری یا هیرکانی در نوار شمالی کشور، ناحیه ارسبارانی در منطقه شمال غرب کشور استقرار یافته و ۳ رویشگاه دیگر شامل زاگرس، ایرانی- تورانی و خلیج عمانی است.
در استان فارس، رویشگاه ایرانی- تورانی با وسعت یک میلیون و ۴۰ هزار و ۸۵۶ هکتار با شاخص رویشی درختان بنه و بادام کوهی در نواحی مرکزی، شرقی و شمالی استان پراکنده بوده و بیشترین میزان از مساحت جنگل های فارس را به خود اختصاص داده است.
رویشگاه زاگرس با ۸۳۰ هزار و ۸۱۷ هکتار با پوشش گیاهی غالب درختان بلوط در قسمت غرب و شمال غرب فارس قرار گرفته است.
رویشگاه  خلیج  عمانی  نیز  با  مساحت  ۳۷۸  هزار  و ۴۶۰ هکتار و با شاخص گیاهی درختان کنار(konar) در بخش های جنوبی فارس خود را نشان می دهد.
براساس اظهارات رئیس اداره جنگلداری و جنگلکاری منابع طبیعی استان فارس، در حال حاضر سرانه جنگل در فارس ۲‎/۵ برابر سرانه جنگل در کشور است.
مهندس محمد معین الدین با بیان اینکه سرانه فعلی جنگل در فارس ۵ دهم هکتار و در کشور ۲ دهم هکتار است، گفت: رسیدن فارس به سرانه جنگل در جهان که ۸ دهم هکتار است و کاهش فاصله موجود با شاخص جهانی، یکی از اهداف جدی اداره فنی جنگلداری و جنگلکاری استان است.
وی در تشریح برخی اقدامات انجام گرفته از سوی منابع طبیعی فارس در راستای دستیابی به شاخص جهانی سرانه جنگل در استان اظهار داشت: اجرای طرح های تولید نهال، مراقبت و نگهداری ذخایر جنگلی و محوطه های بذرگیری و پارک های جنگلی، احیا و غنی سازی جنگل، ساخت فضای سبز، زراعت چوب با گونه های سریع الرشد درختکاری حاشیه جاده ها و حریم چاه های آب آشامیدنی، ایجاد کمربند سبز با مشارکت شهرداری شیراز، اجرای طرح ملی صیانت و توسعه جنگل های زاگرس، ساخت جنگل های دست کاشت و ایجاد بوستان های روستایی از جمله مهم ترین این اقدام هاست.
معین الدین افزود: به منظور تامین درختان مورد نیاز طرح های جنگلکاری، جنگلداری و بیابان زدایی به طور متوسط سالیانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار اصله نهال در ۱۳ نهالستان وابسته به منابع طبیعی فارس تولید می شود که هم این تولیدات در اختیار بخش خصوصی و نهاد ها و ارگان های دولتی قرار می گیرد و از ابتدای اجرای این طرح تاکنون بیش از ۳۱ میلیون اصله نهال درختان مختلف از این طریق، تولید و در سراسر استان توزیع شده است.
وی یادآور شد: طرح غنی سازی جنگل با استفاده از بذر گونه های درختی و درختچه ای بومی استان، تعریف شده که با عملیات شیارزنی یا گوده زنی، کپه کاری یا کاشت نهال به اجرا در می آید و این طرح تاکنون با گونه های بادام کوهی، ارژن و بلوط در سطح ۴ هزار و ۴۰ هکتار از جنگل های فارس انجام شده است.
معین الدین از تهیه و توزیع یک میلیون و ۵۰۰ هزار اصله نهال صنوبر سریع الرشد، کاشت یک میلیون و ۳۰۰ هزار اصله قلمه صنوبر در نهالستان های اقلید، شیراز و بوانات برای تولید نهال، اجرای طرح زراعت چوب در اراضی شخصی، دولتی و ملی به مساحت ۵۶۶ هکتار و ایجاد هماهنگی با سازمان آب به منظور کاشت گونه های چوبده در حاشیه رودخانه های استان به عنوان برخی از اقدامات صورت گرفته در فارس با مشارکت مردم به منظور کاهش فشار بهره برداری از جنگل ها و کاهش تخریب مناطق جنگلی یاد کرد.
وی اضافه کرد: ساخت فضای سبز در طول ۴۱۳ کیلومتر از حاشیه جاده های ارتباطی استان، توسعه فضای سبز در سطح بیش از ۲ هزار و ۷۸۵ هکتار از زمین های حریم چاه های آب آشامیدنی، ایجاد کمربند سبز با همکاری شهرداری شیراز در مساحتی بیش از ۱۰ هزار و ۲۰۰ هکتار از مناطق اطراف شیراز نیز با هدف بهسازی محیط زیست و افزایش فضای سبز از سوی اداره کل منابع طبیعی فارس انجام گرفته است.
رئیس اداره فنی جنگلداری و جنگلکاری منابع طبیعی استان فارس درخصوص طرح در دست اجرای صیانت و توسعه جنگل های زاگرس اظهار داشت: این طرح ملی چند منظوره در سطح ۱۶۰ هزار و ۱۱۴ هکتار تهیه و اجرا شده و در دو زیر طرح با ۱۲ عملیات، طراحی شده است.
وی خاطرنشان ساخت: در زیر طرح احیا و تقویت پوشش گیاهی، مواردی مانند غنی سازی جنگل، غنی سازی زیراشکوب (زیرتاج پوشش)، تامین نهال، توسعه جنگل و آماده سازی عرصه، مورد توجه قرار گرفته و عملیات هایی همچون کنترل دام در رویشگاه های جنگلی، پیشگیری و اطفای حریق، گشت زنی و مراقبت، ایجاد پاسگاه های بازرسی، تغییر الگوی مصرف سوخت در جنگل نشینان، حصارکشی مناطق احیایی و ایجاد کمربند حفاظتی در زیر طرح کاهش عوامل تخریب طرح ملی حیات و توسعه جنگل های زاگرس تعریف شده که همه این موارد در حال حاضر در دست اجراست.
توسعه کشت گیاهان دارویی و صنعتی نیز به منظور افزایش توان اقتصادی جنگل نشینان و نهایتاً با هدف حفظ مناطق جنگلی اخیراً در فارس آغاز شده و با استقبال چشمگیر مردمی از این طرح، نتایج رضایت بخشی در پی داشته است.اما در مجموع با وجود تمامی تلاش های انجام گرفته در راستای توسعه، احیا و حفاظت از جنگل های فارس، هنوز مشکلاتی در این راه وجود دارد و خطراتی رویاروی مناطق جنگلی استان قرار گرفته که نباید آنها را از نظر دور داشت.
صرفنظر از آتش سوزی که در یکی دو سال اخیر با هماهنگی و اقدامات مؤثر صورت گرفته به شکل قابل توجهی در جنگل های فارس کنترل شده و کاهش یافته است و عواملی مانند توسعه شهرها و مناطق مسکونی، جنگل ها را تهدید می کند.شیوع آفت های گیاهی در جنگل ها نیز از جمله خطراتی است که به تازگی موجب نگرانی جدی مسئولان و کارشناسان منابع طبیعی استان فارس شده.
به اعتقاد رئیس اداره فنی جنگلداری و جنگلکاری منابع طبیعی فارس، وجود دام مازاد بر ظرفیت در عرصه های جنگلی، یکی از مهم ترین عوامل تهدید حیات جنگل ها به شمار می آید زیرا براثر چرای دائمی در جنگل، نهال های جوان و نورس به وسیله دام ها خورده می شوند و ادامه این روند، موجب همسان و همسال شدن درختان و پیر شدن جنگل می شود.
معین الدین با اشاره به اینکه در بخش های عمده ای از مناطق جنگلی فارس، عملیات کشت و زراعت از سوی افراد بومی انجام می شود گفت: در جریان شخم زدن، نهال های کوچک بدون اینکه جایگزین شوند از بین می روند و به این ترتیب فرصتی برای تجدید حیات در جنگل به وجود نمی آید.
از سوی دیگر حضور دایمی دام در عرصه های جنگلی و رفت و آمد آنها، موجب فشردگی خاک می شود و براثر سخت شدن سطح خاک، دانه ها و بذرهای جنگلی نمی توانند به راحتی در دل خاک قرار گیرند و این مساله نیز مانع تجدید حیات در جنگل ها می شود.
از طرفی، قطع درختان جنگلی در سال های اخیر نیز موجب شده که برخی از مناطق جنگلی فارس به صورت شاخه زاد تبدیل شوند و شاخه زاد شدن درختان، اثرات منفی مانند کاهش تولید بذر و دانه در آنها را به دنبال دارد و این امر نیز یکی از موانع رویش دوباره درختان جنگلی با همان خصوصیات گیاه پایه به شمار می آید و اینچنین کهنسالی و پیری به خطر جدی و خاموشی تبدیل شده که از مدت ها پیش در کمین جنگل های فارس نشسته و در صورت بی توجهی به نابودی تدریجی مناطق جنگلی خواهد انجامید. 
باوجود همه اقدامات ارزشمند انجام گرفته، به نظر می رسد جلب مشارکت جنگل نشینان، مؤثرترین راهکار حفاظت از جنگل ها باشد که این امر نیز جز با حفظ منافع آنان و تغییر معیشت این افراد عملی نخواهد شد.
البته تغییر معیشت جنگل نشینان از زراعت و دامداری در مناطق جنگلی از طریق فعالیت آنان در واحدهای دامداری صنعتی در قالب بخش خصوصی و تعاونی، تامین علوفه مورد نیاز دام های آنان، کشت گیاهان صنعتی و دارویی همراه با پیش بینی بازار مصرف آنها، توزیع کافی به هنگام سوخت فسیلی در مناطق جنگلی و توسعه و ترویج استفاده از انرژی های پاک مانند انرژی خورشیدی در عرصه های مستعد و ده ها اقدام دیگر چندان ساده و آسان نیست و همکاری دلسوزانه نهادها و دستگاه های متعددی از جمله اداره کل منابع طبیعی، سازمان جهادکشاورزی، اداره کل امور عشایر، اداره کل تعاون، سازمان صنایع و معادن و... را به صورت جدی می طلبد.
منبع: روزنامه ایران

پژواک سازی (Echolocation ) - قسمت اول

وحید اکملی

 

خفاش ها موجودات جالبی هستند و به دلیل ویژگی های خاصی که پیدا کرده اند به صورت موجودات مرموزی در آمده اند. استفاده از محیط های تاریک گاه آنها را به صورت موجودات ترسناکی به نمایش گذاشته است. اگر چه در هیچ جای جهان آسیب مستقیمی از طرف خفاش ها به انسان گزارش نشده است ولی فقط به خاطر رعب و وحشت انسان از محیط های تاریک و گاه ظاهر شدن نابهنگام خفاش ها در چنین محیط هایی چنین ذهنیت افراطی را در مورد این موجودات ایجاد کرده است. آنچه که سبب شده است   تا خفاش ها به راحتی در مسیرهای پر پیچ و خم و تاریک غارها رفت و آمد کنند اکولوکیشن در آنهاست.

 تعریف:

         پژواک سازی فرآیندی پیچیده و بسیار تکامل یافته است که به خفاش این توانائی را می دهدکه آشیان اکولوژیکی را بهتر مورد بهره برداری قرار دهد. Echolocation در معنای لغوی به تعیین محل اشیاء دور و نامرئی به وسیله پخش امواج صوتی و دریافت انعکاسات آن اطلاق می شود. یک تعریف ساده از ردیابی عبارت است از توانائی تحلیل اکوهای دریافتی از امواج صوتی که حیوان از خود صاتع می نماید. در ردیابی حیوان قادر است یک ‌‌(تصویر صوتی) از محیط پیرامون خود به وجود آورد.

   

تاریخچه:

       در طول تاریخ موضوع جهت یابی خفاش ها در تاریکی اعجاب آور به نظر می رسید ولی کنجکاوی های علمی در این زمینه در سال 1990 آغاز گردید.Spallanzanii و Lazaro آزمایشی را طرح کردند که خفاش ها برای اجتناب از برخورد به موانع و در موقع تغذیه از حس شنوائی استفاده می کنند و بینائی در این زمینه نقش ناچیزی دارد. چند سال بعد Jurine & Louis, 1798)) نشان دادند که اگر کانال گوش خفاش ها با موم مسدود شود به موانع برخورد می کنند به همین جهت پیشنهاد کردند که شنیدن نقش مهمی در جهت یابی و بدام انداختن شکار بازی می کنند. از آنجا که در آن زمان کسی چیزی در مورد امواج ماوراء صوت نمی دانست توضیحات معقول تنها در قرن جاری بدست آمد. در دهه 1940 گریفین با استفاده از اولین ردیاب های ماوراء صوتی که از یک همکار پزشک قرض گرفته بود پرده از راز جهت یابی خفاش ها برداشت. گریفین بسیاری از تحقیقات اولیه را در مورد ردیابی خفاش ها انجام داد و نتایج کارهای خود را در کتاب بسیار جالبی به نام گوش دادن خفاش ها در تاریکی» به چاپ رسانید‌«. خفاش ها از آواهای فرصوتی برای ( ردیابی ) در شب استفاده  می کنند چیزی که تا سال 1930 مورد شک بود زمانی که متخصصین با detector های فراصوتی قادر شدند صداهای با فرکانس بالا در روی نهرهای ثابت  که به وسیله خفاشها تولید می شد بشنوند. دونالد گریفین پیشنهاد کرد که خفاشها این صداها را به منظور گوش دادن به آواهای ضعیف که از اشیاء درمسیر پروازشان ساتع می شود به کار می برند . فرضیات در مورد Echolocation  برای ردیابی خفاشها در ابتدا مورد شک بود اما انها متقاعد شدند زمانی که آزمایشات Griffins  بر روی خفاش های قهوه ای مطالعه کردند. وقتی Griffins  خفاشها را دراتاق تاریک پر از مگس میوه و سیم های کشیده شده از سقف به کف اتاق قرار داد. گرفتن حشرات هیچ زحمتی نداشت در حالی که موانع را طی می کردند . تا این که Griffins  ماشینی را روشن کرد که اتاق را پر از صداهائی با فرکانس بالا نمود به محض این که ماشین شروع کرد به بمباران خفاشها با آواهای فرصوتی آنها با موانع برخورد کردند و به کف سقوط  کردند و این ادامه داشت تا این که Griffins وسیله پارازیت را خاموش کرد در مقابل صداهای بلند با فرکانس 15 KH که انسان هم می تواند بشنود هیچ اثری بر روی خفاشها نداشتند زیر این محرک مانع صداهائی با فرکانس بالا نمی شد که آنها می شنوند. برای این  که در تاریکی پروازمی کنند . Griffins  به طور صحیح نتیجه گرفت خفاش قهوه های کوچک یک سیستم Sonar  برای ورود از موانع و شناسائی در شب به کار می برند. Roder  پروانه هائی را تماشا می کرد که از خفاشهای اکولوکیشتن کننده خودداری می کردند او پیشنهاد کرد که حشرات باید قادر باشند پالسهائی از آواهای فراصوتی خفاشها را بشنوند . اگر این درست باشد او دانست که باید قادر باشد گوشهائی را هر جای بدن جانور پیدا کند و او آن را یافت. یک پروانه noctuid  دو گوش دارد که دو طرف thorax  یک گوش است . هر گوش دارای یک صفحه قابل انعطاف ، نازک از کوتیکل است ( غشای Tympanic  ) یا Tympanum  که بر روی یک Chamber  در هر طرف  thorax ‌ قرار دارد Tympanum  به دو نرون از گیرنده های حسی A2 , A1 متصل شده است . این سلولهای گیرنده تغیر شکل می دهند موفعی که Tympanum  مرتعش می شود.

عمومیت در موجودات زنده:

        با وجود اینکه اغلب خانواده های پستانداران به میزان زیادی برای ارزیابی محیط شان به حس بینائی وابسته هستند، جالب است توجه کنیم که حداقل 18% گونه های شناخته شده پستانداران احتمالاً

از ردیابی استفاده می کنند. بسیاری از حیوانات برای این منظور از صدا استفاده می کنند ولی برخی دیگر از امواج صوتی با فرکانس بالا استفاده می کنند که در ورای محدوده شنوائی انسان است. جانورانی که قادر به استفاده از امواج ماوراء صوت هستند علاوه بر خفاش ها، خانواده cetacea (نهنگ ها و دولفین ها)، حشره خواران، برخی از جوندگان و همچنین پستانداران کیسه دار نیز صورت می گیرد، ولی معلوم نیست که این استفاده به منظور ایجاد ارتباط است یا به منظور ردیابی صورت می گیرد. امواج با فرکانس بالا برای ردیابی الزامی نیست چرا که برخی از جانوران با استفاده از امواج کم فرکانس ردیابی می کنند. پرندگان غار زی بهترین نمونه از این دست هستند. گواچارو یا پرنده روغنی آمریکای جنوبی Steatornis caripansis و Swiflet های جنوب شرق آسیا و هند- استرالیا (Collocalia fuciphaga)  را نشان می دهد. این پرندگان صدای 10-2 کیلو هرتز به مدت 1 هزارم ثانیه و نرخ تکرار 20 هرتز تولید می کنند. این پرندگان چنین صدای بلند و قابل شنیدن را برای پیدا کردن لانه خود در غارهای تاریک استفاده می کنند ولی در صورت وجود نور کافی از آن استفاده نمی کنند.

         کلان خفاشان جنس Rousettus نیز در درون شب سراهای خود در غارها از اصوات 60-10 کیلو هرتزی و نرخ تکرار حدود 6 هرتز به مدت 2-1 هزارم ثانیه استفاده می کنند. اما نتایج نشان می دهد که این توانائی با رد یابی در خرد خفاشان قابل قیاس نمی باشد. بسیاری از موجودات برای این منظور از صدا استفاده می کنند به همین دلیل قبل از هر چیز می بایست نشان داد که خفاش ها چگونه صدای خود را ایجاد کرده و از چه طریق پژواک آنها را دریافت می کنند.

 

 

اعتراض به اسارت گورهای ایرانی در توران

 
گور ایرانی که چندی است با خطر انقراض تهدید شده با خطر دیگری به نام اسارت در زیستگاه خود روبه‌رو شده است.
 پارک ملی و پناهگاه حیات وحش توران که زیستگاه طبیعی این گونه در خطر انقراض گور ایرانی(Equus hemionus)است، از چندی پیش شاهد عملیات حصارکشی در این منطقه به منظور تکثیر در اسارت گور است. این اقدام هر چند ظاهرا به منظور حفاظت از این گونه صورت می‌گیرد اما این امر بنا بر واقعیات علمی موجب تهدید جدی جمعیت گور خواهد شد چرا که تبدیل یک گونه حساس که از تعداد نسبتا مناسبی برای حفاظت برخوردار است از حالت وحشی به اسارت،  روندی معکوس است که در مدیریت حیات وحش تایید نمی‌شود.
به اعتقاد کارشناسان به دلیل محدود شدن منطقه و بسته شدن کریدورهای ارتباطی با سایر مناطق امکان تبادل ژن و مهاجرت جانور به دلیل محدود شدن اقلیم زیستی و محیطی برای آن از بین خواهد رفت و سرانجام این گونه با جزیره‌ای شدن دچار گرفتاری در گرداب انقراض می شود. چنانچه تجربیات علمی و عملی نشان داده اند تبدیل یک گونه وحشی به گونه در اسارت هیچگاه موفقیت‌آمیز نیست کما اینکه در منطقه کالمند‌ بهادران یزد نیز این تجربه موفق نبوده است.
در چند سال اخیر با اعمال حفاظت صحیح،  گور خر به صورت وحشی در منطقه بهرام گور از 90 رأس به حدود 300 رأس افزایش یافته که موفقیت چشمگیری در زمینه حفاظت از یک‌گونه به صورت وحشی محسوب می‌شود و لزوم عملیات حصارکشی اخیر را زیر سؤال می‌برد.
منبع: همشهری آنلاین

کشف فسیل هیولای دریایی غول پیکر در قطب شمال

Sea monster picture

فسیل یک خزنده دریایی غول پیکر ماقبل تاریخ که بزرگتر از نهنگ گوژپشت می باشد و دندانهای آن به بزرگی خیار بوده است در جزیره ای دور دست در قطب شمال توسط فسیل شناسان کشف شده است. این کشف توسط یک تیم تحقیقاتی از موزه تاریخ طبیعی Oslo  نروژ به سرپرستی    Jørn Hurum صورت پذیرفته و استخوان متراکم این شکارگر 15 متری، وجود یکی از بزرگترین خزندگان دریازی که تا کنون کشف شده است را آشکار می نماید. این موجود 150 میلیون ساله در سال 2006 در Spitsbergen ، بخشی از مجمع الجزایر Svalbard نروژ در قطب شمال کشف شده است.

منبع: National Geographic News, Feb 26, 2008

سرنوشت یوز آسیایی

بسیاری گمان می‌کنند که یوزپلنگ را تنها می‌توان در آفریقا دید، در حالی که در گستره دیگری از گیتی نیز این گربه زیبا زندگی می‌کند؛ در آسیا آن هم در گستره کوچکی از آن.
زمانی یوزپلنگ، که سریع‌ترین دونده جهان لقب گرفته در قاره کهن، از عربستان تا هندوستان گسترش زیست می‌کرد اما در قرن بیستم جز ایران از سایر نقاط حذف می‌شود: 1929 در عراق، 1942 در کویت، 1974 در هند، 1972 در پاکستان، 1973 در ترکمنستان و عربستان و 1974 در عمان آخرین گزارش‌های مشاهده یوزپلنگ است. مشاهده پی‌درپی یوز آسیایی در ایران به زمان‌هایی نه چندان دور مربوط می‌شود در دشت‌های پهناور از بمپور در بلوچستان تا کویر مرکزی، از حاجی‌آباد هرمزگان تا پارک ملی گلستان،‌ از مناطق حفاظت شده توران و خوش‌ییلاق در شاهرود و نفت‌شهر کرمانشاه.

اینک این پراکندگی بسیار محدود شده اما هنوز می‌توان امید داشت تنها بازمانده‌های این گربه بی‌نظیر را که تنها در ایران باقی مانده اند، از دام انقراض نجات داد. بدین ترتیب افتخاری را برای این سرزمین در عرصه حفظ حیات‌وحش به ثبت رساند، آن گونه که چینی‌ها توانستند آخرین باقی‌ مانده‌های پاندا را در کشورشان حفظ کنند. در ایران نیز اقداماتی برای حفظ نسل یوزپلنگ انجام شده است و تنها در صورتی می‌توان به موفقیت این اقدام‌ها امیدوار بود که تلاشی جمعی و عزمی ملی در میان باشد. شاید پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و زیستگاه‌های آن را بتوان مهمترین تلاشی دانست که برای نجات این عضو خانواده گربه‌سانان در ایران به مورد اجرا گذاشته شده است.

پروژه‌ای که در 19 شهریور 1380به با همکاری و مشارکت دفتر عمران سازمان ملل (UNDP)و سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران کار خود را آغاز می‌کند.پس از مدت چهار سال در سیستم مدیریت این پروژه تغییراتی رخ می‌دهد و در نهایت دفتر تسهیلات کوچک محیط‌زیست سازمان ملل (SGP) و نیز انجمن حفاظت از حیات‌وحش(WCS) به کمک این پروژه می‌شتابند تا از نظر مالی و تکنیکی در حفاظت یوز در ایران نقشی را ایفا کنند.

در واقع دفتر تسهیلات کوچک، پروژه‌های به تشکل‌های زیست‌محیطی واگذار کرده تا با اجرای آنها  دانش،  آگاهی و همکاری مردم ساکن در زیستگاه‌های یوز ارتقا یابد و دل‌نگران این گونه در خطر انقراض باشند. از سوی دیگر انجمن حفاظت ازحیات‌وحش –که یکی از تشکل‌های مشهور جهان است و کارنامه‌ای درخشان در نجات جانوران در حال انقراض داشته است- پروژه یوز را از نظر تکنیکی و انتقال دانش روز حفاظت از حیات‌وحش یاری می‌دهد.

نخستین تلاش‌ها برای نجات

پروژه حفاظت از یوز آسیایی با کمک 725 هزار دلاری برنامه عمران سازمان ملل متحد آغاز می‌شود، در عین حال سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز تعهد کرده است همین مبلغ را صرف خرید تجهیزات و فراهم‌آوری امکانات کند، تا شاید ظرف چهار سال بتوان گام‌هایی استوار برای نجات این گربه باشکوه برداشت. از ابتدا نیز مشخص بود چنین زمان و بودجه‌‌ای برای نجات قطعی یوز در ایران به هیچ‌رو کافی نیست و برنامه‌ای همه جانبه و بلند مدت لازم است، اما کار باید از نقطه‌ای آغاز می‌شد.

هوشنگ ضیایی، مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی می‌گوید:" براى کار مطالعاتى و حفاظتى، پنج منطقه انتخاب شد که گمان مى‌رود ۸۰ درصد یوزهاى ایران در آن مناطق پراکنده‌اند. پارک ملى توران، پارک ملى کویر در استان سمنان، منطقه حفاظت شده بافق و پناهگاه‌هاى حیات‌وحش دره‌انجیر و نایبندان در استان یزد. ۳۲ نفر محیط بان علاقه‌مند هم استخدام شدند به آنها آموزش داده شد تا ضمن حفاظت از منطقه و آماربردارى، از طریق آنها به مردم محلى آموزش هاى لازم داده شود." او به همکاری مردم محلی اشاره می‌کند و می‌افزاید:" بدون همکاری مردم محلی نمی‌توان هیچ گونه‌ای را از خطر انقراض نجات داد و یوز از هم از این قاعده مستثنی نیست. اکثر مردم محلی در حاشیه مناطقی که به عنوان سایت‌های پروژه انتخاب شده‌اند، به خوبی با یوز آشنا هستند.

در عین حال با کمک تشکل‌های زیست‌محیطی که با ما همکاری دارند،‌ اهمیت یوز و جایگاه آن در طبیعت برای مردم محلی توضیح داده شده است. به علاوه منافع اقتصادی که می‌تواند در قالب طرح‌های طبیعتگردی نصیب مردم محلی شود در منطقه‌ای به صورت آزمایشی در حال بررسی و اجراست تا با تعمیم آن در مناطق دیگر بتوان شغلی جایگزین معرفی کرد." ضیایی به ورود دام در مناطق طبیعی اشاره می‌کند که به عنوان یکی از مهمترین تهدید‌های یوز به شمار می‌رود: " وجود دام و دامدار به چند شکل می‌تواند عاملی تهدید کننده برای یوز محسوب شود. نخست آن که دام اهلی، پوشش گیاهی را از بین می‌برد و با تصرف آبشخورها در مناطق بیابانی باعث می‌شوند طعمه‌های یوز آب و غذای لازم را برای بقا نداشته باشند و در نتیجه  ممکن است منطقه را ترک کنند. عدم وجود غذا برای یوز یک تهدید جدی است. درعین حال امکان این که سگ‌های گله یوز را تعقیب کنند و آن را از پا دربیاورند وجود دارد."

او در ادامه به شکار مستقیم یوز و طعمه‌های آن می‌پردازد: " شکار یوز کار ساده‌ای نیست به این دلیل که شمار این جانور بسیار اندک است و دیدنش تقریباً مشکل، اما غیر ممکن نیست. از طرف دیگر شکار طعمه‌های یوز نظیر آهو و جبیر(نوع دیگری از آهو) نیز می‌تواند مشکل کمبود غذا را برای این جانور  مضاعف کند." ضیایی معتقد است بدون همکاری تمام ایرانیان نجات یوزپلنگ امکانپذیر نخواهد بود:" نهم شهریور ماه با همکاری تشکل‌های زیست‌محیطی مراسمی برپا کردیم تا مردم با اهمیت این جانور و نقش خود در این تلاش همگانی بیشتر آشنا شوند، شعار این مراسم با عنوان "نجات یوزآسیایی در دست ایرانیان" نشانگر اهمیت نقش تک‌تک هموطنان در نجات این گربه منحصر به فرد است."

یک روش امیدبخش

کارشناسان بین‌المللی تراز اول و پرآوازه جهان بار دیگر به ایران می‌آیند و روش‌هایی را برای نجات یوز آسیایی پیشنهاد می‌کنند. جرج‌ شلر سرآمد این کارشناسان سال 1380 همزمان با شروع پروژه نجات یوزآسیایی به ایران می‌آید و پیشنهاد می‌دهد که یوز به سمبل طبیعت ایران و نماد این کشور تبدیل شود.  او که پاندا را در چین، شیر را در تانزانیا، گوریل را در کنگو، ببر را در هندوستان، قوچ مارکوپولو را در کوه‌های هیمالیا از انقراض نجات داده است به نکته ظریف دیگری نیز اشاره می‌کند:" درست است که در میان جانوران شیر، نماد ایران بوده است اما اکنون این جانور در ایران منقرض شده در حالی که هنوز چند قلاده یوز باقی مانده است پس بهتر است به فکر نجات یوز بود." او در عین حال پروژه یوز آسیایی را آخرین امید رهایی بخش‌ یوز از خطر انقراض می‌داند.

بهار سال 1385 نیز با حضور در جمع کارشناسان ایرانی، شلر نظراتش را قاطعانه‌تر بر زبان جاری می‌کند. در این زمان مدیران پروژه یوز آسیایی در ایران و کارشناسان بین‌المللی قرار می‌گذارند که زمستان برای زنده‌گیری یوز عده‌ای از کارشناسان بار دیگر راهی ایران شوند تا با نصب گردنبندهای ردیاب (GPS Collar) بتواند مسیرهای حرکتی یوز را برای نخستین بار به طور مستند مشخص کنند؛ تکنیکی که برای نخستین بار در ایران به اجرا درمی‌آید. بدین‌ترتیب اواخر دی‌ماه تا اواسط اسفند ماه عده‌ای از کارشناسان ایرانی و خارجی در بیابان‌های اطراف بافق به انتظار می‌نشینند تا یوزپلنگ به دام بیافتد و کارشان آغاز شود.

هومن جوکار، مجری نصب گردنبندهای ردیاب در این باره می‌گوید:" هدف از نصب این ردیاب بدست آوردن اطلاعاتى در مورد زیستگاه، توقفگاه، مسیرهاى رفت و آمد و مهاجرت یوز است. این گردنبندها، آنتن زمینى دارد که اگر از یک فاصله اى به گونه نزدیک تر شویم، بدون دسترسى مستقیم به گردنبند، اطلاعات توسط امواج یو.اچ.اف به دستگاهى گیرنده منتقل مى شود و از کل این اطلاعات، مى توان به رفتارشناسى این حیوان پى برد." او ادامه می‌دهد:" وزن این گردنبندها بسیار سبک است و این قابلیت را دارد که پس از مدت زمان مشخصی به طور خودکار از گردن جانور باز شده و به زمین بیافتد. سپس با دریافت سیگنال‌هایی که ارسال می‌کند آن را پیدا کرد و اطلاعات آن را برای آنالیز به کامپیوتر انتقال داد."

مجری نصب گردنبندهای ردیاب روش کار را بازگو می‌کند:" در ابتداى کاربراى گرفتن یوز در محل گذرشان، ۱۳ تله را با فاصله مى‌گذاریم که مجهز به فرستنده سیگنال هستند. به محض این‌که حیوان در این تله ها مى افتد، تیم به محل مورد نظر رفته و دامپزشک تیم اقدام به بیهوش کردن یوز مى‌کند. نمونه بردارى از خون و بافت حیوان، نصب گردنبند و جاگذارى میکروچیپى در پشت گردن یوز از اقدامات بعدى گروه است. بعد از آن از دارویى براى به هوش آوردن حیوان استفاده مى کنیم تا حیوان، بیهوش در طبیعت نماند و خطرى تهدیدش نکند."

یک نتیجه تلخ

مرداد ماه به دنبال گشتی در منطقه حفاظت شده بافق یزد، کارشناسان سیگنالی را دریافت می‌کنند که در صورت متوقف بودن یوز ممکن است شنیده شود: سیگنال مرگ. جست‌وجو آغاز می‌شود و پس از چهار ساعت تلاش در گرمای بیابان بافق کالبد بی‌جان یک یوزپلنگ با گردنبند دریابی در گردن دیده می‌شود.

هوشنگ ضیایی، مدیر پروژه حفاظت از یوزآسیایی ضمن اشاره به بررسی محل  پیدا کردن یوزپلنگ بی‌جان می‌گوید:" یوزپلنگ مرده به دلیل کمبود طعمه به ارتفاعاتی رفته که زیستگاه کل‌وبز وپلنگ است و پس از شکار یک راس بز در حالی که مشغول خوردن آن بوده، مورد حمله پلنگ قرار گرفته است. یوز حدود 10 متر فرار کرده ولی به علت وجود سنگ‌های بزرگ و محدود بودن فضای مناسب برای مانور یا فرار، پلنگ با گاز گرفتن و سوراخ کردن جمجمه باعث مرگ آن می‌شود." وی ادامه می‌دهد: "پیش از این هیچ گزارش مستندی از رقابت و درگیری یوزپلنگ و پلنگ در ایران به ثبت نرسیده بود و تمام کارشناسان با توجه به نمونه‌های مشابه در آفریقا چنین رقابتی را بین یوز، پلنگ و کفتار در ایران پیش‌بینی می‌کردند ولی علی رغم همه فرضیات موجود در ذهن کارشناسان، تا کنون شواهدی برای اثبات این پدیده در دست نبوده است که در حیطه علم تجربی به صورت یک واقعیت قابل استناد ارائه شود. اما یکی از گردنبندهای ردیاب که بهمن ماه سال گذشته بر گردن دو یوزپلنگ و یک پلنگ نصب شد مشخص کرد که این فرضیه در ایران نیز صادق است".

کامران کشیری، دامپزشک پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی به کالبد شکافی یوز بی‌جان اشاره می‌کند: " آثار چنگال بر روی پوست و بزاق گوشتخواری قوی و بزرگ جثه روی سر یوزپلنگ، کاملا مشهود بود. پس از مطالعات کالبدشکافی مشخص شد که یوز به دلیل شکستگی جمجه مرده است. دو سوراخ نیز در قسمت پشت جمجمه وجود داشت که در واقع بر اثر فشار دندان‌های نیش پلنگ به وجود آمده بود. تمام شواهد نشان از رقابت غذایی این دو گونه را نشان می‌دهد."

کریس والزر، دامپزشک و استاد دانشگاه وین که برای زنده‌گیری یوز و نصب گردنبندهای ردیاب بر روی یوزپلنگ در ایران با انجمن حفاظت حیات‌وحش  و پروژه حفاظت از یوز آسیایی همکاری می‌کند درباره خطرآفرین بودن گردنبندهای ردیاب می‌گوید:" گردنبندهای ردیاب، بسیار سبک هستند، حدود 450- 460 گرم وزن دارند و هیچ گونه اختلالی در رفتار جانور ایجاد نمی‌کنند. به علاوه  رقابت پلنگ و یوز امری بدیهی است و در آفریقا هزاران بار اتفاق می‌افتد اما در ایران برای نخستین بار به طور مستند ثبت شد که می‌توان آن را یکی از دستاوردهای نصب گردنبندهای ردیاب دانست." او همچنین به دشواری زنده‌گیری و نصب گردنبندهای ردیاب می‌پردازد:" اگر کسی به این کار علاقمند نباشد نمی‌تواند در آن دوام بیاورد. سال گذشته پس از دو ماه حضور مستمر در منطقه موفق شدیم دو یوز و یک پلنگ را به این سیستم مجهز کنیم. به علاوه این کاری است که به همکاری افراد با سمت‌های گوناگون کاری و شغلی مختلف نیازمند است و یک نفر از عهده آن برنمی‌آید. همه این تلاش‌ها هدفی واحد را دنبال می‌کند و آن نجات یوزآسیایی از انقراض است."

بی‌تردید نجات یوزآسیایی که بنا به نظر بسیاری از کارشناسان حدود یک‌صد قلاده از آن در ایران زندگی می‌کند، نیازمند همدلی و همراهی انسان‌هایی است که قلبشان برای ایران، طبیعت و حیات‌وحش می‌تپد؛ ایرانیان و غیر ایرانیان. آنان که محیط‌زیست و طبیعت را میراث مشترک تمام نسل‌ها می‌دانند، میراثی که مرز نمی‌شناسد و همگان در آن سهیم هستند.

 منبع: همشهری آنلاین

بررسی DNA از منشا آفریقایی انسان حمایت می‌‌کند

انسان نوین ابتدا در آفریقا به وجود آمد و سپس به سایر نقاط دنیا مهاجرت کرد. به گفته این پژوهشگران تجزیه و تحلیل ژنتیکی، قویا موید این نظریه است.

یک تجزیه و تحلیل ژنتیکی جدید بر روی افرادی از سراسر جهان تایید بیشتری از نظریه منشا گرفتن انسان از آفریقا فراهم آورده است.
به گزارش آسوشیتدپرس گروهی از پژوهشگران به سرپرستی ریچارد ام مه‌یرز از دانشگاه استانفورد که نتایج کارشان را در شماره اخیر نشریه Science منتشر کرده‌اند، با بررسی خصوصیات ژنتیکی 938 نفر از 51 جمعیت مختلف شواهدی را در مورد چگونگی مربوط یا متفاوت بودن افراد ارائه داده‌اند.
این گروه به بررسی تنوع‌ها در 650000 قطعه از هر یک از نمونه‌های DNA افراد مورد آزمایش پرداخته و مشروح‌ترین توصیف تا به حال را از تفاوت‌ها و شباهت‌های میان DNA آنها عرضه کرده‌اند.
دانشمندان مدت‌هاست که معتقد بوده‌اند انسان نوین ابتدا در آفریقا به وجود آمد و سپس به سایر نقاط دنیا مهاجرت کرد. به گفته این پژوهشگران تجزیه و تحلیل ٱنها قویا موید این نظریه است.
به علاوه آنها یادٱور شده‌اند که نیاکان ساکنان خاورمیانه را می‌توان هم به اروپا و هم به آفریقا رساند، که به گفته آنها امری منطقی است چرا که این ناحیه پلی برای حرکات جمعیتی به عقب و جلو بین اروپا و آفریقا بوده است.
آنها همچنین متذکر می‌شوند که رابطه‌ای نزدیک میان جمعیت "یاکوت" در سیبری و سرخپوستان آمریکایی وجود دارد که موید این نظریه است که بومیان ٱمریکا از طریق یک پل خشکی در زمان پایین‌تر بودن سطح دریا از سیبری به آمریکا مهاجرت کرده‌اند.

در تحقیقی دیگر مشخص شد که بومیان جزایر آندامان - Andamanan - درکشورهند که از قدیم به دلیل ظاهر منحصر به فرد و درنده خویی شهرت یافته اند، به لحاظ ژنتیکی نیز جمعیت جدایی را تشکیل می دهند و احتمالاً به طور مستقیم از مهاجران عصر حجر منشأ گرفته اند.تحلیل نمونه های به دست آمده از DNA بومیان آندامان و بویژه گروهی موسوم به «جاراوا» حاکی از آن است که این انسانها به لحاظ ژنتیکی از سایر آسیایی ها متمایزند و احتمالاً از نسل آفریقایی هایی هستند که در اواخر عصر یخبندان یعنی ۲۰هزارسال قبل به این نقطه مهاجرت کرده اند.
منبع: خبرگزاری ها

نهنگها می توانند در عمق هزار متری بخوابند

گروهی از زیست شناسان دریایی کشف کردند که گونه ای از نهنگهای ساکن آبهای عمیق می توانند در عمق هزارمتری دریا بخوابند. این گونه از نهنگها که "نهنگ عنبر" نام دارد و ساکن آبهای عمیق است می تواند در عمق هزار متری زیر آب بخوابد. دانشمندان موسسه مرکزی تحقیقات علمی و فناوریهای کاربردی دریا با بررسی این پستانداران عظیم دریایی مکانیزم شگفت انگیزی را در این حیوانات کشف کردند که با کمک آن نهنگها می توانند بدون نیاز به اکسیژن در اعماق دریا بخوابند.

این نهنگها پیش از رفتن به اعماق دریا اکسیژن را در عضلاتی که  آن را مصرف می کنند، ذخیره می کنند. این اکسیژن مورد مصرف  سر نیز قرار می گیرد. سر نهنگ با ذخیره این اکسیژن، سنگینتر می شود و حیوان را به اعماق آب حتی تا عمق هزار متری می برد. این حیوانات می توانند در این عمق حداقل 45 دقیقه بخوابند و از این اکسیژن استفاده کنند. تاکنون تصور می شد که این حیوانات تنها برای شکار و تامین غذای خود به اعماق آب می روند و هنگام خواب به سطح دریا باز می گردند.

نهنگ اسپرم، یا نهنگ عنبر با نام علمی Physeter catodon بزرگ‌ترین نهنگ دندان دار می‌‌باشد. نهنگ های اسپرم در تمام اقیانوسها زندگی می‌‌کنند. حداکثر طول نرها 18 متر (60 پا) و ماده‌ها 12 متر (40 پا) است. غالباً رنگ آنها سیاه مایل به قهوه‌ای یاخاکستری تیره می‌‌باشد. سر بزرگ نهنگ اسپرم، تقریباً 3/1 طول بدن را تشکیل می‌‌دهد در سر نهنگ اسپرم، ماده روغنی Spermaceti و روغن اسپرم وجود دارد که برای ساختن شمع مورد استفاده قرار می‌‌گیرد و روغن اسپرم به عنوان گریس یا روغن هم بکار می‌‌رود. نهنگ اسپرم در آبهای گرم و معتدل بسر می‌‌برد. نرهای بالغ در بهار به سوی آبهای سردتر شمال یا جنوب شنا می‌‌کنند، ولی ماده‌ها و نهنگ های جوان بصورت گروهی، در عرضهای جغرافیایی پائین تر باقی می‌‌مانند. نهنگ ها بطور عمده از اسکوئیدهای(نوعی نرم تن) بزرگ تغذیه می‌‌کنند. این جانوران معمولاً تا عمق 1000 متری پایین می‌‌روند و می‌‌توانند بیش از یک ساعت زیر آب بمانند. نهنگ های اسپرم در قرن 19و20 تا حد انقراض شکار شدند. ماده روغنی به نام Ambergris از روده این نهنگ بدست می‌‌آید که در تهیه عطر مورد استفاده قرار می‌‌گیرد.

گفته می شود نهنگ عنبر گاهی بر اثر تحریک تکه های بد بوی نرم و سیاهی از دهان پرتاب میکند که "عنبر"نامیده میشود.عنبر وقتی در معرض آفتاب و هوا و آب دریا قرار بگیرد سفت شده و به رنگ خاکستری روشن در می آید و بوی خوشی می پراکند. گلوی نهنگ عنبر پس از خوردن اسکوئید خراشیده شده و همین خراش موجب می شود نهنگ تحریک شده و تکه های عنبر به بیرون پرتاب کند.عنبر اغلب به صورت تکه هایی بر آب اقیانوس شناور است. تکه هایی که گاه وزنشان به 45 کیلو گرم میرسد.عنبر را با عطر آغشته می کنند ومخلوط میکنند تا دوام بوی عطر بیشتر شود.

منبع: خبرگزاریها، دائره المعارفها

ردپای مخرب انسان در تمام آبهای زمین

نتایج تحقیقات دانشگاههای مختلف آمریکا نشان می دهد که در تمام اقیانوسها هر جا ردپایی از انسان وجود دارد اکوسیستم در معرض خطر قرار گرفته است. اگر از بالا به اقیانوسها نگاه شود آبی به نظر می رسند این درحالی است که در 40 درصد موارد، هرجا که ردپایی از انسان در اقیانوسها وجود داشته باشد، اعماق آن در معرض خطر قرار گرفته است.

در حقیقت نتایج بررسیهای دانشمندان دانشگاه مختلف آمریکا که در مجله ساینس منتشر شده است، این ادعا را تائید می کند. این محققان با بررسی 17 فعالیت مختلف در اقیانوسها از ماهیگیری تا آلودگی و گرم شدن جهانی روی 20 اکوسیستم دریایی، تهدیدهای مختلفی را که هر یک از این اکوسیستمها را تحت تاثیر قرار می دهند در هر کیلومتر مربع و با انتصاب ردپای انسان در این تهدیدها به این نتایج دست یافتند.

این طبقه بندی نشان می دهد که هیچ فضای دریایی وجود ندارد که ردی از انسان در آن وجود نداشته باشد. در 41 درصد از موارد، این محیطها تحت تاثیر زیاد و در 5 درصد تحت تاثیر بسیار زیاد حضور انسان قرار گرفته اند. از طرف دیگر این طبقه بندی، مناطق اندکی وجود دارند که در آنها فعالیت انسان اثرات کمی برجای گذاشته است.

در این خصوص این دانشمندان توضیح دادند: "مشاهده جزئیات فضاهایی که بیشترین تاثیر را از انسان گرفته اند بسیار مهم است. اگر به این اطلاعات تنها به صورت اجمالی و جهانی نگاه کنیم، اطلاعات لازم برای درک بهتر این مسئله را به دست نمی آوریم."

این تحقیقات نشان می دهد که در دریای مدیترانه تاثیر انسان در حد متوسط و متوسط بالا است در حالی که مناطق بحرانی تر در دریای شمال و در آبهای میان چین و ژاپن واقع شده اند که در نقشه ای که این دانشمندان ارائه کرده اند، این مناطق با خطوط قرمز مشخص شده اند. همچنین مناطق شمالی استرالیا، اقیانوس آرام مرکزی و اطراف قطبها می توانند در شرابط وخیم قرار گیرند.

در این باره "اندرو رزنبرگ" از دانشگاه نیوهمشایر اظهار داشت: "از این تحقیق می توان فهمید که تنها یک تهدید را نمی توان برای اکوسیستمها در نظر گرفت چرا که تاثیرات انسان نامحدود هستند و شرایط را بدتر می کنند."

اکوسیستمهای دریایی سیاره زمین که در معرض بیشترین تهدیدها قرار دارند، شامل سدهای مرجانی و کوههای زیردریایی هستند. این درحالی است که به نظر می رسد آبهای سطحی دریاهای آزاد از شرایط تقریبا بهتری برخوردار باشند.  در این طبقه بندی خطرناک ترین تاثیرات مشخص شده در نقشه فعالیت انسان که دریاها را در معرض قرار می دهد گرم شدن جهانی، افزایش دمای اقیانوسی و اسیدی شدن آبها هستند و پس از آن ماهیگری صنعتی ایستاده است.  به گفته این دانشمندان، بهترین روش برای نجات این اکوسیستمها، افزایش ذخیره های دریایی است.

منبع: خبرگزاری مهر

افزایش امکان حیات در سیارات شبیه به زمین

نتایج بررسیهای یک ستاره شناس آمریکایی نشان می دهد که در کهکشان راه شیری ستارگان زیادی وجود دارند که شبیه به خورشید هستند و بنابراین احتمال وجود سیارات شبیه به زمین و امکان حیات در سیارات اطراف این ستارگان زیاد است. 
مایکل مایر از دانشگاه آریزونا در تحقیقات خود نشان داد که بین 20 تا 60 درصد از ستارگان شبیه به خورشید در کهکشان راه شیری جمع شده اند که این مسئله شرایط مطلوبی را برای جمع آوری اطلاعات درباره سیارات سنگی فرا منظومه شمسی که شبیه به زمین هستند فراهم می کند.
براساس گزارش روزنامه گاردین، این دانشمند و همکارانش با کمک تلسکوپ فضایی "اسپایتزر" ناسا کهکشان راه شیری را رصد کردند و شش گروه از ستارگان با سنین مختلف را مورد بررسی قرار دادند.
جوانترین این ستارگان بین 10 تا 30 میلیون سال سن دارند در حالی که از عمر پیرترین آنها بین یک  تا سه میلیارد سال می گذرد. در این خصوص مایر توضیح داد: "با مطالعه و رصد تکامل گازها و ذرات گرد و غبار اطراف این ستارگان شبیه به خورشید می توان فرضیه ای را در خصوص اطلاعات و تکامل یک منظومه سیاره ای ارائه کرد."
به گفته این ستاره شناس، این اطلاعات نه تنها می توانند در انجام تحقیقات جددید در خصوص سیارات فرامنظومه شمسی شبیه به زمین کمک کنند بلکه می توانند فرضیاتی را نیز در مورد احتمال وجود حیات در خارج از مرزهای زمین عرضه کنند.
منبع: خبرگزاری مهر

انقراض ماهیان خاویاری دریای خزر

مواد نفتی شناور درآب و هیدروکربنهای ناشی از آن, موجب کاهش 60 درصدی صیادی تا چند سال دیگر خواهد شد.

رئیس پژوهشکده اکولوژی دریای خزر گفت: آلودگی نفتی دریای خزر نسل ماهیان خاویاری این دریا را با خطر انقراض روبرو کرده است.
اکتشاف و استخراج منابع نفتی  بیش از حد توسط کشورهای شمالی این دریا , استفاده از تجهیزات فرسوده در سکوهای نفتی و نیز تردد روزانه صدها نفتکش در این دریا علل آلودگی آن است.

رئیس پژوهشکده اکولوژی دریای خزر افزود : مواد نفتی شناور درآب و هیدروکربنهای ناشی از آن, موجب کاهش 60 درصدی صیادی تا چند سال دیگر خواهد شد که تدوین کنوانسیونهای دریایی تنها راه حل نجات خزر از این بحران است. 

فسیل خارق العاده یک دایناسور به مومیایی تشبیه شد

نمونه های زیادی از سنگواره استخوان های خزنده های قول پیکر پیش از تاریخ در موزه های دیرینه شناسی جهان وجود دارد، اما این بار لاشه کامل یک دایناسور با پوست و گوشت و استخوان فسیل شده، از زیر خاک بیرون آورده شده است.

این یافته حیرت انگیز موجی از هیجان در جامعه دیرینه شناسان جهان برانگیخته است. به تعبیر یک دانشمند، این جسد را می توان به مومیائی های بازمانده از مصر باستان تشبیه کرد. جهان 65 میلیون سال پیش برای دانشمندان پر از عجایب است، بویژه به خاطر آنکه آنها برای مطالعات خود تنها سنگواره استخوان جانوران آن دوران را در اختیار دارند.

اما در یک نقطه دور افتاده ایالت داکوتای شمالی در آمریکا، لاشه فسیل شده دایناسوری یافته شده که به نحو خارق العاده ای از گزند فرسایش در امان مانده، به نحوی که حتی فـَلسهای روی پوست جانور قابل تشخیص است. تایلر لاسون دانشجوی زمین شناسی دانشگاه ییل دانشمند جوانی است که این جانور را یافته است. او می گوید: "من فهمیدم که ما فسیل یک دایناسور سه بعدی را یافته ایم و بی نهایت خوشحال شدم."

در بررسی بیشتر، مشخص شد که جانور یافت شده، یک دایناسور گیاهخوار به نام Hadrosaur است که پوزه ای شبیه منقار اردک داشته است. اما چرا کشف فسیلی به این بی نقصی آنقدر اهمیت دارد؟ چون استخوانها به تنهایی اطلاعات زیادی راجع به شکل ظاهری جانوران در اختیار ما قرار نمی دهند. مثلا ً تصور کنید که شما اسکلت یک فیل را یافته اید، اما هرگز یک فیل زنده را ندیده باشید.

مت لامانا از موزه تاریخ طبیعی کارنگی می گوید: "تقریبا هیچ نشانه اسکلتی مبنی بر وجود خرطوم که یکی از ویژگی مهم فیل است، در استخوانهای این جانور مشاهده نمی شود."

حال برای مشاهده اعضا و جوارح درونی این هادراسور از فسیل آن با روش سی تی اسکن، پرتو نگاری شده است و از این طریق مشخص شده که پاهای عقبی جانور بر خلاف آنچه قبلا ً تصور می شد، بسیار قوی بوده است. این بدان معنی است که هادراسور جانور سریعی بوده و احتمالا می توانسته در تعقیب و گریز، از چنگال بزرگترین دایناسور گوشتخوار عصر ژوراسیک، یعنی ترایناسوروس رکس، بگریزد.

لاشه فسیل شده این دایناسور به قدری خوب حفظ شده که حتی طرح راه راه فـَلسهای سطح دم آن نیز قابل تشخیص هستند، نقش و نگاری که احتمالا به هادراسور برای همرنگی با محیط بیشه و دور ماندن از دیدرس دایناسورهای گوشتخوار کمک می کرده است.

دکتر فیلیپ مانینگ از دانشگاه منچستر می گوید: "این ویژگی بالقوه نشان می دهد که طرح راه راهی برای استتار در بخش هایی از پیکر این جاندار وجود داشته، که کشف بسیار هیجان انگیزی است."

دیرینه شناسان این هادراسور را با توجه به محل کشف آن دکودا نامیده اند و به گفته آقای لایسون، دکودا اسرار کهن زیادی را برای محققین بازگو خواهد کرد.

منبع: بی بی سی